eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
393 دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
63 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
❣جلسه ما حقیقتا دو جلسه 15 دقیقه بود و هیچ بحث مفصلی انجام نگرفت و در این دو نوبت متوجه ، و ایشان شدم و از ظاهر مهربان محمود دریافتم که فردی  معتقد است. 🌸 👌ایشان اعتقاد عجیبی به "ولایت فقیه"  داشت  و در این مورد نیز از لحاظ فکری بسیار نزدیک هستیم و از اخلاقی در ایشان هیچ مورد منفی ندیدم. با توکل به ائمه⚘، نریمانی را انتخاب کردم و  در طول دوران زندگی به این انتخاب شدم و خدا را شکر می‌کنم که زندگی مرا با این مرد بزرگ قرار داد.🍃 ❣ آقا محمود در خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان ماموریت‌های ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند و در ادامه گفتند که خیلی زیاد می‌روم  و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان "شهادت"⚘ بود🕊 ❣ ولی کلمه را به زبان نیاوردند و در مورد کار خود صحبت‌های کردند و اینکه ممکن است این مسیر به ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز می‌توانند شوند و نریمانی سکوت کرد. 🌷
﷽ ✅ .😍 🔹آقا مصطفی فرمانده پایگاه نوجوانان بسیج مسجدمون بود ، هرڪجا ڪه میرفت ما رو هم با خودش میبرد ، راهیان نور ، مشهد ، شمال و.... . 🔹ما رو دیگه به اسم نوجون های آقا مصطفی میشناختن، از بس ڪه همیشه دورش می چرخیدیم . 🔹آقا مصطفی ۲۰ سالش شده بود یڪ شب با بچه ها توی مسجد بودیم ڪه یڪی از بچه ها، بدو اومد و گفت: اقا مصطفی رفته خواستگاری خونه فلانی . 🔹ما پاشدیم و رفتیم درب خونه همسر ایشون ، گویا مراسم خواستگاری تموم شده و آقا مصطفی اینا رفتن خونه خودشون و ما دیر رسیدیم بعدا، متوجه شدیم ڪه این جلسه فقط یه جلسه اشنایی بوده و هنوز جوابی بین طرفین رد و بدل نشده بود . 🔹ما توی ڪوچه نیم ساعتی منتظر بودیم تا جلسه خواستگاری تموم بشه و آقا مصطفی رو ببینیم و.... . 🔹هرچه منتظر شدیم نیومدن! یڪی از بچه ها زنگ خونه پدر زن آقا مصطفی رو زد گفت ؛ سلام اقا مصطفی این جاست؟! اون بنده خدا شوڪه شد و گفت یه لحظه صبر ڪنید ، اومد دم در خونه ولی همین ڪه پدرخانوم آقا مصطفی رو دیدیم شروع ڪردیم به فرار ڪردن خخخخ . 🔹فرداش دیدیم آقامصطفی داره با خنده میاد بعد بهمون گفت؛ آبرومو بردید ، بزارید حداقل من جواب بله رو بگیرم بعد برید درب خونشون سراغ منو بگیرید . . 🔹این خاطره رو همیشه خودش با خنده برای دیگران تعریف می ڪــرد. شادی روحش صلوت🌹🌹🌹
( ) 🌷بهش‌ پيله‌ كرده‌ بوديم‌ كه‌ بيا برويم‌ برات‌ آستين‌ بالا بزنيم‌. گفت‌ : باشه‌. فكر نمي‌كرديم‌ بگذارد حتي حرفش‌ را بزنيم‌. خوش‌حال‌ شديم‌. :  « من‌ زني‌ مي‌خوام‌ كه‌ تا همراهم‌ بياد.»🌷 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛