2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر شهید :
يک روز خيلی ناگهانی به ابراهيم گفتم: «به خاطر اين چشم ها هم که شده بالاخره يک روز شهيد می شی»چشم هايش درخشيد و پرسيد: «چرا؟» يک دفعه از حرفی که زده بودم پشيمان شدم. خواستم بگويم «ولش کن!» می خواستم بحث را عوض کنم اما نمی شد. چيزی قلمبه شده بود و راه گلويم را بسته بود.آهی کشيدم و گفتم: «چون خدا به اين چشم ها هم جمال داده هم کمال! چون اين چشم ها در راه خدا بيداری زياد کشيده و اشک های زيادی ريخته.
آخرش هم تو عملیات خیبر از بالای دهانش و لبهاش سرش رفت چشمارو خدا با قابش برداشت و برد
#خاطرات_شهدا
#سردار_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊