#شهید_بــــــــــی_سر
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
«ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ
ﺣﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺎ ﺣﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺳﺖ ﺣﺘﯽ #ﺑﺪﻭﻥ_ﺳــــــــــﺮ
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
«ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺁﻥ ﭘﯿﻤﺎﻥِ ﺩﺭ ﺍﻟﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺯ ﺟﺎﻥ ﺭﻫﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯ ﺩﻝ ﮔﺴﺴﺖ»
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ #ﺣﺴــــــــــﯿن ﭼﺸــــــــــﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻓــــــــــﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﺳــــــــــﺖ.»
#شهید_بی_ســــــــــر
#شهید_میثم_مدواری🌹
#شهادت_۲۴محــــــــــرم۹۴
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
🚩روضه
🚩از زبان همسر شهید #مهدی_نعمایی
🔹کفن را باز نکردند برای بچه
ریحانه پرسید
اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه
آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی
یکهو داد زد نه، این بابای منه
دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من میکنی
با همان حال گریه گفت چه کار؟
بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم
گفت من هم نمیبوسم
گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس
انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید
🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم
حالا چرا پاهایش
گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد میکرد
چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و #حضرت_رقیه قدم برمیداشت
🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد
همه حواسم به ریحانه بود..
🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم
اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟
اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟
اگر میدید طاقت میآورد؟
نه! به خدا که بچهام دق میکرد😭
#رقیه #مدافع_حرم #شهید_بی_سر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
💢 #شهید_بی_سر
#شهید_رضا_اسماعیلی
.
▪️داعشی ها محاصره اش کردن.تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.
.
▪️ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
.
▪️ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا.▪️میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم...
.
❌امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم...
🌷شادی روح شهیدرضااسماعیلی صلوات 🌷