:-*:
✨آقا رضا از پارتيبازي خوشش نميآمد. بعد از جنگ كه برادرش ميخواست سربازي برود، هيچ اقدامي نكرد و برادرش سرباز ارتش شد و دو سال در دهلران خدمت كرد. من خيلي ناراحت شدم. گفتم چرا هواي برادرت را نداشتي. ميآورديش پيش خودت خدمت كند. او هم گفت نخواستم از موقعيتم سوءاستفاده كنم. تو راضي هستي آن دنيا گير بيفتم. راضي هستي آتش جهنم به من برسد؟
✨يكي دو روز قبل از اعزامش به سوریه خانه ما آمد و با هم به خانه خواهرش رفتيم. قول گرفته بود به آنها چيزي نگويم اما من دلم رضا نداد و ماجرا را به دخترهايم گفتم. آقا رضا شب اينجا ماند و صبحش چند تا نان سنگك گرفته بود. گفتم رضا جان تو نباشي من چطور لب به اين نانها بزنم. فقط گفت دعا كن عاقبت به خير شوم. من هم گفتم خدايا هرچه ميخواهد به او بده. بعد از من خداحافظي كرد و اجازه نداد تا حياط بدرقهاش كنم. گفت پاهايت درد ميكند. اين آخرين ديدارمان بود. آقا رضا از در خارج شد و ديگر بازنگشت.
✍راوی: مادر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_رضا_فرزانه
#بهشت_نشین
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙
🌸🍃
💌#شھیدانہ
✍غيبت ممنوع!
🍃تقواي ايشون براي ما درس هاي زيادي داشت
به كرات شاهد بودم با نهي از منكر خاص خودشون جلوي غيبت رو میگرفتند،
🍃 اگر صحبت از فرد غايبي ميشد،
اگر فرد غايب رو مي شناختند،
به نحوي سعي ميكردند
اورا تبرئه كنند مثلا اگر بدي او گفته ميشد حاج رضا ميگفت:((نه،حالا اينطور ها هم نيست...))
🍃اگر ميديد بازهم جلسه به غيبت ادامه ميدهد، بلند صلوات ميفرستاد به طوري كه همه ساكت شوند،باز اگر ادامه ميدادند ايشون #صلوات ميفرستاد، انقدر صلوات ميفرستاد تا گوينده خجالت ميكشيد و ادامه نميداد، نهي از منكر ايشون هم غير مستقيم بود كه كسي ناراحت نشود،هم موثر واقع ميشد.
🌹#شهید_رضا_فرزانه
🦋#یادشهداباصلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran