eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
برادرم محمد مهدی در این روزها و شبهای محرم با هـــــر بهانه ای .. در میـــــان بغض های گاه و بی گاهم.. همچنان دلتنگیت میبارد...
🔺اهانت مجدد ترامپ به شهید سلیمانی 🔹دونالد ترامپ، طی سخنانی در جمع سیاستمداران آمریکایی با جسارت به ساحت شهید سلیمانی، از اقدام تروریستی اش در شهادت حاج قاسم به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای دوران ریاست جمهوری اش نام برد! 🔹این اظهارات ترامپ تنها یک روز پس از دیدارش با مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق صورت می گیرد.
به دنیا دل نمی بندم که دنیا را وفایی نیست که دنیا مثل زندان است و زندان نیز جایی نیست خدایا مهر دنیا را نمی خواهم نمی خواهم هر آنجایی که فانی هست آنجا را صفایی نیست اگر ملک سلیمان، گنج قارون، عمر نوح یابم برایم این جهان فی نفسه دارای بهایی نیست گنهکارم، خطاکارم ولی آنقدر می دانم که دل بستن به این دنیا از آن افزون خطایی نیست حسین بن علی ( ع ) را دوست دارم برتر از مهرش نه در دنیا نه در عقبی برای ما عطایی نیست من آن خارم که در بادم که حیران در بیابانم و هر جایی نگه کردم بدیدم ردپایی نیست من آن خارم که بی وزنم، من آن چاهم که بی آبم ولی با این همه گویم از این حالات ابایی نیست که در ویرانه قلبم مرا مهر علی ( ع ) باشد و‌ غیر از بیرق مولا حسین ( ع ) آنجا لوایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم نه از باب بهشت رفتن که او خود صد بهشت است و بهشتش را فنایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم چو او شایسته این است که از هجران او بدتر در این عالم بلایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم که او تجمیع خوبی هاست هر آنجایی که او‌ باشد از آن بهتر سرایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم اگرچه بدترین هستم که از نامش سخن گفتن مقدس تر نوایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم که دل ها دست او باشد که از او مهربان تر دستگیر و مقتدایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم و او را از خودش خواهم که نومید از درش برگشته در عالم گدایی نیست 📝 علی شیرازی
بیا ساقی میِ ما را بگردان بدان مِی این قضاها را بگردان قضا خواهی که از بالا بگردد شرابِ پاکِ بالا را بگردان زمینی خود که باشد با غبارش زمین و چرخ و دریا را بگردان نیندیشم دگر زین خورده سودا بیا دریای سودا را بگردان اگر من محرم ساغر نباشم مرا لا گیر و الّا را بگردان اگر کژ رفت این دل‌ها ز مستی دلِ بی‌دست و بی‌پا را بگردان شرابی ده که اندر جا نگنجم چو فرمودی مرا جا را بگردان ▪️مولوی
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ چندیسٺ هواے چشم من بارانے سٺ هر خشٺ دلم بیانڴر ویرانــے سٺ بیمارے دورے از خراساڹ دارم تجویز پزشڪ مڹ حرم درمانے ســٺ
بسم الرب الرقیه صلی الله علیک یارقیه خاتون❤️
- لا‌یَتیم‌الّارُقیّه‌لاشَهید‌الّاحُسَیݩ!
4_6005964876680273042.mp3
8.55M
ورودکاروان به کربلا با مداحی حاج میثم مطیعی عجب عطر سیبی وزیده.. که هر سو نشان حسین است.. بحرف آمده صحرا.. که این کاروان حسین است...
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای صحنه روز عاشورا در کشور عراق برای اولین بار صحنه واقعی روز عاشورا منطبق بر مقاتل به صورت کامل در کربلا به تصویر کشیده
💌امام حسین علیه السلام: کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود 📗تحف العقول، صفحه248 🌸🌼🌺
🌸 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌فرمایند: 🔹من دعا گوی هر مؤمنی هستم که مصیبت جد شهیدم را یاد کند و پس از آن برای تعجیل فرج من دعا کند. 📚 مکیال المکارم، جلد ۱، صفحه ۳۳۳ اَللَّهُم صَلِّ علی مُحَمد وَآل مُحَمدو عَجل فَرجَهم 🏴🏴🏴
. . -احسان دیگه. باباش کارخونه داره 😉 . -اها اها اون تیره برقه😂خوب چی؟؟😐 . -فک کنم از تو خوشش اومده. خواهرش شمارتو از من میخواست😉😁 . -ندادی که بهش؟!😡 . -نه...گفتم اول باهات مشورت کنم😊 . -افرین که هنوز یه ذره عقله رو داری😐😅 . -ولی پسره خوبیه ها😉خوش به حالت😊 . -خوش به حال مامانش😐😑 . -ااااا ریحانه😐.چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی😒 . -اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟!😯😒 . -اصلا با تو نمیشه حرف زد...فعلا کاری نداری؟!😐 . -نه..خدافظ . . بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور 😑(زیادم بی ریخت نبودا😄) . شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده..😕 . دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم😊 . تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور میومد.که سمانه داره هی میگه ریحانه ریحانه. . سرم داغ شد.ای نامرد.نکنه لوداده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم😯 . یهو دیدم سمانه اومد تو.ریحانه پاشو بیا اونور . -من؟!چرا؟!😞 . -بیا دیگه. حرفم نزن . باشه. باشه..الان میام. وارد اطاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن.زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم اقا سید همونجور که سرش پایین بود گفت:سلام خواهرم. سفر خوش گذشت؟! کم و کسری ندارید که؟! . نه. اکیه همه چی..الان منو از اونور اوردید اینور که همینو بپرسید؟!😯 . که اقا سید گفت بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید. . که سمانه پرید وسط حرفش: . نه بابا،این چیه. کار دیگه داریم. . سید:لا اله الا الله... 😑 . زهرا:سمانه جان اصرار نکن . ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟؟ . که سمانه سریع جواب داد هیچی مسول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن. . یه لحظه مکث کردم که اقا سید گفت ببخشید خواهرم .من گفتم که بهتون نگن . . دوستان، ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید..از اول گفتم که ایشون نمیتونن. . نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف اقا سید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد 😡و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد.😞 . اب دهنمو قورت دادم و بااینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول میکنم😏 . سمانه لبخندی زد و روبه زهرا گفت:دیدین گفتم. . اقا سید بهم گفت مطمئنید شما؟!کار سختی هستا. . تو چشماش نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😑😑 . .