eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
413 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابوعمار، فرمانده شهیدی که از مردم بود ✅ شهید حبیب الله افتخاریان که شهید شاخص دانشجویی کشور محسوب می‌شود به همراه ۲۵۰ دانشجوی شهید استان مازندران از افتخارات این استان هستند ✅ شهید افتخاریان در سال ۱۳۳۴ ه. ش در خانواده‌ای مذهبی در بهشهر چشم به جهان گشود. در ۴ سالگی پدر بزرگوارش به رحمت خدا رفت و تحت سرپرستی مادر صبور و شجاع و عموی مهربانش بزرگ شد. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
D1737305T14740724(Web)-mc.mp3
343.5K
🎬 شرط شهید شدن 🎙️شهید حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ پدرم با شهادت داغ دلم دوباره تازه شد؛ الجرح الابوي تجدد بسليماني/شبکه المنار 🎼 سرودی که فرزندان شهدای حزب الله برای شهادت حاج قاسم خواندند، بسیار زیبا و اثرگذار.. 😭
اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید. جانبازشهیدشیمیایی سیدمجتبی علمدار
پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده ؛حرف‌ها دارد برای خودش ؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.... ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🔴هشدار حیرت انگیز یمنی ها! یمن به آمریکا : ملوان های خود که ده نظامی ما را کشتند باید به ما تحویل بدهید ، تحویل ندادن آنها عواقب دارد..... 🔹 رئیس ستاد نیروهای مسلح یمن از آمریکا خواست آمریکایی هایی که 10 ملوان یمنی را به شهادت رسانده اند را تحویل دهد. 🔹 ارتش یمن هشدار داد: اگر دولت آمریکا این آمریکایی ها را برای محاکمه تحویل ندهد ، عواقب آن برای آمریکا بی سابقه خواهد بود. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🖼 هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید: 🔰حدیث روز: 🔅امیرالمومنین علیه السلام: کسی که از آرای مختلف استقبال کند موارد خطا را خواهد شناخت. 📚نهج‌البلاغه حکمت ۱۷۳ 📿ذکر روز: یا ارحم الراحمین 🔖مناسبت روز: قیام خونین مردم قم 🗓تقویم روز: 📌سه شنبه ☀️ ۱۹ دی ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙۲۶ جمادی الثانی ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 9 ژانویه 2024 میلادی
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تربت امام حسین "سلام الله علیه" (فضیلت ذکر گفتن با تربت) تربت کربلا السلام علی من جعل الله الشفاء فی تربته
استوری گذاشته بود، ظرفیت کاروان کربلا محدود.... مداح اهل بیت، عادل رضایی شهید پونزده ساله دیگری بود از اتباع افغانستان، گلفروشی می‌کرد....
پاسداشت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم با حضور رهبر انقلاب 🔺️در پاسداشت قیام ۱۹ دی قم در سال ۱۳۵۶ در حمایت از حضرت امام خمینی(ره) علیه رژیم پهلوی، امروزسه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه هزاران نفر از اقشار مختلف مردم این شهر با حضور در حسینیه امام خمینی تهران، با رهبر انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💠 سردار مرتضی قربانی : . ▪️ شب عملیات والفجر هشت بود، هر چی سیدحسن اصرار کرد، مخالفت کردم تا این که گفت: «آقای قربانی! اطاعت از فرماندهی واجب، اما فردای قیامت پیش مادرم، فاطمه زهرا(س) از شما شکایت می کنم که اجازه ندادید به خط مقدم بروم.» با این حرفش منقلب شدم. با آن که دوست نداشتم او را از دست بدهم، ولی قبول کردم.سیدحسن، سرنیزه ای به دست گرفته بود و گفت: «با این سر نیزه می خواهم انتقام مادرم، زهرا(س) را از این بعثی های نامرد بگیرم.» عملیات شروع شد، با شور و شعف خاصی همراه با خط شکن های لشکر ویژه 25 کربلا به خط زد.خط که شکسته شد، چشمم به سیدحسن افتاد، با همان سرنیزه ای که به همراه داشت، گوشه ای آرام به خواب ابدی فرو رفته بود. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
♦️شهید سید صالح موسویان خطیر ( قائم شهر)_شهادت ۴ اسفند ۱۳۶۵ مریوان : .  ▪️خدایا! به حسین (ع) بگو که شهدای ما همچون تو سر در بدن ندارند و با لب تشنه شهید می شوند. خدایا! به مهدی ات بگو که لشکر عظیم اسلام برای یاری تو در انتظار توست. خدایا! به علی اصغر بگو که قلبهای کوچک اطفال ما را به موشکهای چند متری متلاشی می کنند. . ▪️خدایا! به علی اکبرت بگو که نوجوانهایمان تازه دامادهایمان و غنچه های شگفته هایمان می روند شهید می شوند. خدایا! به بهشتی ات بگو که همچنان راست قامتیم. خدایا! به رجائی بگو که قرارداد صلح را با کفار امضاء نخواهیم کرد. خدایا! به زینب و فاطمه و زهرا بگو که ما هم هفتاد و دو تن شهید دادیم و به ایشان بگو که کفار و سرداران کفار حتی به زنان باردار و کودکان گهواره ای و پیرمرد و پیرزن لکنده هم رحم نمی کنند. خدایا! به دستغیب بگو که دعای کمیل را برقرار می کنیم. خدایا! به شهدای محراب بگو که بلندترین فریادمان نماز است.  ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🌱همه سر چشمم و از ديدنِ او محرومم ؛ همه تن دستم و از دامنِ او كوتاهم . . . نازدانه از لشکر ویژه ۲۵ کربلا ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🔴 علی کریمی که به شهدای کرمان توهین می کنه ،۴ سال پیش روز شهید رو تبریک می گفت و می نوشت :ای شهدا حمدی بر ما بخوانید که شما زنده اید و ما مرده !!! 🤲اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ انتشار نخستین‌بار 📞 حاج قاسم سلیمانی و محسن رضایی (فرمانده ) در آغاز ۵ ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🚩امشب شهادتنامه عشاق امضاء میشود 🇮🇷سالگرد آغاز عملیات کربلای پنج در نیمه شب تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ با رمز یازهرا(س) در منطقه عمومی شلمچه می باشد. ▫️شادی روح شهدا ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
📣 چرا ۱۹ دی‌ماه ۱۳۵۶ یک روز تاریخی است؟ 🖼 پاسداشت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم فردا سه‌شنبه با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شود. 👈 اما چرا ۱۹دی۵۶ روز مهمی است؟ روایت رهبر انقلاب درباره اهمیت این روز تاریخی را بخوانید: 🎤 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: ✏️ آن روزى كه خبر حادثه‌ى نوزده دى با دو، سه روزى تأخير به ما رسيد و من در آن روز در بلوچستان و در ايرانشهر بودم. ✏️ وقتى شنيديم كه قم اين حادثه را داشته، من ناگهان يك تحول در مقابل چشمم آشكار شد، اين را نداشتيم توى نهضت پانزده ساله‌مان. ✏️ همه چيز بود؛ از زندان و تبعيد و شكنجه و مبارزات سياسى و مبارزات پنهانى و جمع شدن براى سخنرانى و گفتن حرفهاى مهم يا شنيدن حرفهاى مهم بعدش هم تحمل كردن تهاجم دستگاه، اينها را داشتيم؛ آنچه نداشتيم اين چيز جديدى بود كه پيش آمده بود و آن حضور قطعى و ملموس آحاد مردم در خيابانها و تعرض صريح قشرهاى گوناگون بر دستگاه حاكم. ✏️ اگر ما حادثه‌ی نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعه‌ی بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر میگذارد و زنجیره‌ی حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود میآورد... ✏️ این خونهای پاکی که در چهارمردان قم ریخته شد و حرکت عظیم مردم قم را در روز نوزدهم دی پدید آورد، جرقه‌ای بود که در حقیقت اصابت کرد به انبار و آذوقه‌ی ذخیره‌ی عظیم ایمانىِ این مردم، و ناگهان فضا را منقلب کرد. ✏️ اگر حادثه‌ی نوزده دی قم نمی‌بود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسله‌ی اربعین‌ها به وجود نمی‌آمد. ۲۲ بهمن به وجود نمی‌آمد، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید. ۱۸/۱۰/۱۳۶۵؛ ۱۳۹۰/۱۰/۱۹ ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🌷 ۱۹‌ دی‌ماه سالگرد شهادت سردار سرلشکر حاج احمد کاظمی؛ رهبر انقلاب: کاظمی؛ فرماندهی باتدبیر و پرقدرت که به آرزویش رسید 🔃 رهبر انقلاب در پیام تسلیت شهادت شهید کاظمی: ✏️داین فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه بی‌نظیر بود. ✏️ تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. ✏️ آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله می‌کشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم می‌گشت. ✏️ اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است. 🖥 khl.ink/f/199 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛