روضه شب جمعه_بیات اصفهان.mp3
7.29M
#روضه_امام_حسین
#استاد_حاج_اسماعیلی
#بیات_اصفهان
#سبک_حاج_منصور
شب جمعه حرمت بوی مُحرم دارد
شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد
ان شاءالله یک شب جمعه ، آقا مارو بطلبه ، توحرم آقامون ابی عبدالله باشیم ، یه شب جمعه ، حرمِ ارباب رو درک کنیم ، خوش به حال بعضی ها ، بساط سفر اربعینشون رو دارند آماده میکنند ، ساکشون رو بستند ، آماده ی سفر ... خوش به حالتون ، ان شاءالله رفتید کربلا ، همه رو دعا کنید ...
شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت
گوشه ای از حرمت فاطمه ، ماتم دارد
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد
#یا_ابا_عبدالله
گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند
روضه ی « آه بُنیَّ » چقدر غم دارد
چند جا ، تو کربلا ، روضه هایی از مادرش فاطمه نقل شده ، یکی از اون روضه های جانسوز ، روضه ی تنور خولیه ... اون نیمه شبی که زنِ « خولی » ، میگه از خواب بیدار شدم ، دیدم از میانه ی تنور خانه ، نوری به آسمان بلنده ، با تعجب آمدم درب تنور رو کنار زدم ، دیدم از داخل تنور به آسمان ، داره « نور » منشعب میشه ... نگاه کردم دیدم یه سر نورانی ، داره با خدا راز و نیاز میکنه ، سرم رو نزدیک بردم ، صدا زدم : آی سر ، به حق اون کسی که تو را به مناجات واداشت ، بگو ببینم کی هستی ؟
دیدم صدای زمزمه اش بلند شد : « اَنَا الْغَریْبْ » ، « اَنَاالْمَظْلُومْ » ، آقا به خدا نمی شناسم ، بیشتر معرفی کن ... دیدم صدا زد : « اَنَاالْعَطْشَانْ » ، « اَنَاالْحُسَیْنْ » ... تا خواستم بگم کدام حسین ، دیدم از آسمان ، چند زن مُجلله ، زیر بغل یه خانمی رو گرفتند ، دارند پائین میآرن ... فهمیدم مادرش فاطمه است ، اومد کنار تنور ...