eitaa logo
اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
7.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
121 فایل
کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج) #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات #اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج #کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج ⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر آمدنت آمده از راه بیا  سر بزن از دل یک جمعه ناگاه بیا  ماه کامل نشود تا تو نیایی آقا  تا که کامل بشود نیمه این ماه بیا  عهد کردیم و شکستیم و گذشتی صد بار باز هم با دل آلوده ما راه بیا  نفس آلوده زمین‌گیر گناهیم ولی  دیگر از دست همه خسته شدیم آه بیا  راه‌گم‌کرده این جاده پر پیچ و خمیم  ای هدایت‌گر هر بنده گمراه بیا  چاه غفلت شده سهم همه ما بی‌تو  یوسف قافله یک سر به لب چاه بیا  جمعه‌ها رفت ولی جمعه موعود نشد  جمعه‌ها می‌رود ای جمعه دل‌خواه بیا  گفت شاعر: خبر آمد خبری در راه است  خبر آمدنت آمده از راه بیا
بسم الله الرحمن الرحیم فرج دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه‌رسیده شام‌غمی به‌سر، نه‌رسیده از سحری خبر نه‌کسی به‌فکر کسی‌دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه‌کسی هوایی فیض‌رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سال‌ها که هرآن‌صباح و هرآن‌مساء،"بَدَلَ الدُّموعِکَ بِالدِّماء" گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به‌دلم بزن، که تو "مُستَعانی‌و‌مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" . @yaemamzamanadrekni
نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توایم اگرچه فاصله داریم، در کنار توایم چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو بیا که ما همه در حسرت بهار توایم گل محمدی اهل‌بیت هستی و ما خوشیم از این که در این روزگار خار توایم آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توایم به این امید که روی خوشی نشان بدهد تمام عمر به دنبال روزگار توایم قبولمان کن و بگذار عار تو باشیم اگرچه ما به همه گفته‌ایم یار توایم "در انتظار تو چشم سپید" حاصل ماست که روسیاه‌ترین شعر شهریار توایم هزار سال، هزاران شب بدون سحر... هنوز در شب یلدای انتظار توایم شاعر: 🥀🥀 کانال اشعار مناجات امام زمان عج
جواد مقدم - بغض و غم و اشک و آه.mp3
8.31M
آوای مهدوی؛ بغض‌و‌غم و اشک‌و‌آه، این‌حال‌منه بی‌تو شرمندم اگه داره، نبضم می‌زنه بی‌تو... 🎙🎤 📝✍ ▪️
699.5K
سید موسی سلیمانی.شادی روح پدرم صلوات: . ✍ خبر آمدنت آمده، از راه بیا سر بزن از دلِ یک جمعه‌ی ناگاه بیا ماه کامل نشود تا تو نیایی آقا تا که کامل بشود نیمه‌ی این ماه، بیا عهد کردیم و شکستیم و گذشتی صدبار باز هم با دل آلوده‌ی ما راه بیا نفس‌آلوده زمین‌گیرِ گناهیم، ولی دیگر از دست همه خسته شدیم، آه! بیا راه‌گم‌کرده‌ی این جاده‌ی پر پیچ و خمیم ای هدایتگر هر بنده‌ی گمراه، بیا چاهِ غفلت شده سهم همه‌ی ما بی‌تو یوسف قافله! یک سر به لب چاه بیا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه بیا گفت شاعر "خبر آمد خبری در راه است" خبر آمدنت آمده، از راه بیا... 🎤 @yaemamzamanadrekni
699.5K
✍ خبر آمدنت آمده، از راه بیا سر بزن از دلِ یک جمعه‌ی ناگاه بیا ماه کامل نشود تا تو نیایی آقا تا که کامل بشود نیمه‌ی این ماه، بیا عهد کردیم و شکستیم و گذشتی صدبار باز هم با دل آلوده‌ی ما راه بیا @yaemamzamanadrekni نفس‌آلوده زمین‌گیرِ گناهیم، ولی دیگر از دست همه خسته شدیم، آه! بیا راه‌گم‌کرده‌ی این جاده‌ی پر پیچ و خمیم ای هدایتگر هر بنده‌ی گمراه، بیا چاهِ غفلت شده سهم همه‌ی ما بی‌تو یوسف قافله! یک سر به لب چاه بیا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه بیا گفت شاعر "خبر آمد خبری در راه است" خبر آمدنت آمده، از راه بیا... اجرا:مداح با اخلاص اهل بیت ع⬇️ 🎤 🌿💐🌿💐🌿💐
خبر آمدنت آمده از راه، بيا... سر بزن ازدل يک‌ جمعه‌ی‌ ناگاه، بيا! ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا تا که کامل بشود نيمه‌ی اين‌ماه، بيا عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار بازهم با دل آلوده‌ی ما راه‌ بيا درد ما بی‌خبری‌هاست، خودت باخبری ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا خواب غفلت شده کار همه‌ی ما بی‌تو يوسف قافله! يک‌سر به لب چاه بيا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه! بيا زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم آه ای جانِ به‌لب‌ آمده! کوتاه‌ بیا... گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است" خبر آمدنت آمده از راه، بیا... ✍
چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما پادشاهی دوعالم را به دست آورده‌ایم تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما هر زمان در جمع حرف از آرزوها می‌شود جز زیارت حاجتی دیگر نمی‌دانیم ما از میان خیل القاب و عناوین در جهان آن‌چه سلطان می‌پسندد بی‌گمان آنیم ما تا که فهمیدیم می‌آید به استقبال‌مان از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه‌ایم ‌ساکنان آستان قدسی این خانه‌ایم بس که پرکرده فضای صحن را فريادها نيست پيدا در حريمت های‌وهوی بادها کور بينا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت پشت هم رخ می‌دهد اينجا از اين رخدادها جمله‌ای تکرار شد، هرصحن را پر کرده است؛ "کار من با گوشه‌ی چشم تو راه افتاد"ها می‌شود حس‌کرد از فيروزه‌کاری‌های صحن حسرت ديوارها را در دل شمشادها از شفای درد پشت پنجره فهميده‌ام نرم شد از اشک زائرها دل فولادها ضامن آهوشدی، صياد آهو را رهاند شک نمی‌کردند در خوش‌قولی‌أت صيّادها پايتخت کشور دل‌های عالم مشهد است مانده حسرت در دل تهران‌وعشق‌آبادها از فراق کربلا دیگر چه‌غم داریم ما چون‌که در هرگوشه‌ی ایران حرم داریم ما با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است " آمدم ای شاه" شد شیرین‌ترین آوای ما تا قیامت شور این آواز روشن مانده است ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به‌هم این معانی نزد اهل راز روشن مانده است کارهای غیر ممکن نیز ممکن می‌شوند پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است سایه‌ی موسی‌بن‌جعفر بر سر ایران ماست نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است بازهم امشب شب این‌شهر بی‌خورشید نیست چل‌چراغ گنبد او باز روشن مانده است در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ملجأ هر آشنا، غم‌خوار هر بیگانه‌اند سیزده معصوم در این‌خانه صاحب‌خانه‌اند هیچ‌کس از این‌حرم با دست‌خالی برنگشت از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت ناگهان دل را به سمت‌وسوی دیگر می‌کشم با نسیمی از حرم تا جمکران پر می‌کشم وقت وصف تو زبانم در دهان می‌ایستد در بیان آن معانی از بیان می‌ایستد صاحب‌العصری و می‌چرخد زمان با اذن تو هر زمان یاد تو می‌افتم، زمان می‌ایستد هم‌نشین درد‌دل‌های زیادش می‌شوی زائرت هر گوشه‌ای از جمکران می‌ایستد بی خبر از وسعت لطف‌وبزرگی‌های توست هرکسی چشم‌انتظار دیگران می‌ایستد از خدا امر ظهورت را تقاضا می‌کند هر زمان دستی به‌سمت آسمان می‌ایستد روح با شوق تو برمی‌خیزد از جسم جهان جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان می‌ایستد آن‌زمان‌که می‌رسد بانگ "اناالمهدی" به‌گوش کعبه برمی‌خیزد از جا و اذان می‌ایستد. عمر داغ دوری از تو رو به پایان می‌شود عاقبت یک‌روز این آتش گلستان می‌شود 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سه‌شنبه های امام زمانی جهان اگرچه که درظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو «در هاله‌ای از ابهام» است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت، خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج سرد و سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌ایم از دل‌وجان چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است