|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_38 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ خوشحال و ذوق زده وارد اتاقم میشوم و در را پشت سرم
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_39
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
نفسش را بیرون میدهد و به چشمانم خیره میشود.
- تو چی؟ خواستگار داری؟
لبخندی میزنم.
_آره...
با صدای زنگ گوشی، به صفحه گوشیام نگاه میکنم.
مامان، جواب میدهم:
_جانم مامان؟
مامان: معلوم هست کجایی آیه؟ یه ساعت دیگه مهمونا میرسن.
_الان میام خونه.
تماس را قطع میکنم و به مریم نگاه میکنم.
_من باید برم، تو هم به ما سر بزن.
لبخندی میزند و خداحافظی میگوید که به سمت خیابان قدم بر میدارم.
مریم صدایم میکند.
- آیه؟
بر میگردم و مبهم نگاهش میکنم.
مریم: خواستگارت کیه؟
لبخندی میزنم و میگویم:
_پسر یکی یه دونه سرکار خانم حیدری.
مریم: علی؟
سرم را به نشانه تایید تکان میدهم و کنار خیابان میایستم.
علی و خانوادهاش یکی پس از دیگری وارد خانه میشوند و روی مبل مینشینند.
زینب، خواهر بزرگترت به همراه همسرش هم آمده.
مثل همان شب کت و شلواری به رنگ سرمهای پوشیدهای.
نگاهت زمین را نشانه گرفته.
دست از دیدن تو بر میدارم و سینی استکانهای چای را بر میدارم.
بعد از تعارف زدن به بزرگتر ها سینی چای را روبروی تو میگیرم.
_بفرمایید.
لبخندی میزنی و استکان چای را بر میداری.
کنار بابا مینشینم و بعد از لحظهای خیره شدن به تو نگاهم را به زمین میدوزم.
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
و پایان رمان آیه عشق✨🌱
کپی:حلال فقط نام نویسنده حذف نشه🌝🙏🏻
منتظر رمان بعدی باشید
نظرتون چیه؟
https://harfeto.timefriend.net/16977182282410
#فورر
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_39 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ نفسش را بیرون میدهد و به چشمانم خیره میشود. - تو
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_40
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
کنار بابا مینشینم و بعد از لحظهای خیره شدن به تو نگاهم را به زمین میدوزم.
حاجرضا مثل دفعه قبل بحث مهریه را پیش میکشد.
روی چهارده سکه توافق میکنند و حالا...
حالا وقتش است من و تو باهم صحبت کنیم.
در اتاق را باز میکنم و کنار میایستم تا تو اول وارد شوی.
پشت سرت وارد اتاق میشوم و روی صندلی روبروی تو مینشینم.
حرفی برای گفتن نمانده.
سرم را بالا میآورم و نگاهت میکنم.
سرت پایین است اما لبخند روی لبت را میبینم.
سکوت را میشکنی:
- اون موقعی که دستم قطع شد، بچهها اومدن سمتم تا منو برگردونن عقب... از درد داشتم به خودم میپیچیدم... خیلی درد داشتم اون موقع، همهاش با خودم میگفتم که دیگه همه چیز تموم شد... دیگه حتما باید شهید بشم، بلند شدم و تا سینه از سنگر بیرون اومدم... نمیدونم یه ثانیه یا دو ثانیه گذشت که کشیدنم پایین، حتی یه گلوله هم بهم نخورد، تو راه مدام به خودم لعنت میفرستادم، ولی حالا، دوباره زندگی بهم لبخند زده.
لبخندی میزنم و نگاهم را از تو میگیرم.
عاقد: برای بار دوم عرض میکنم، سرکار خانم آیه نامدار...
قرآن را باز میکنی و روبرویمان میگذاری.
حرف هایی که قبل از ورود به اتاق عقد به من زدی در ذهنم مرور میشود.
- تو آیه عشق منی..!
لبخندی ناخوداگاه روی لبم مینشیند.
آیه عشق!
عاقد برای بار سوم حرفش را تکرار میکند.
نگاهی به مامان و بابا میکنم و نفس عمیقی میکشم.
_با اجازه پدرم، مادرم و...
لحظهای مکث میکنم و ادامه میدهم:
_و برادر شهیدم...
نیم نگاهی به تو و لبخند روی لبت میکنم.
_بله !
#پایان
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
تو تیک تاک یه چالش جهانی راه افتاده برا فلسطین با موزیک *سلام یا مهدی* همون سلام فرمانده عربی، دارن داب اسمش میسازن
پیر ما گفت: قضیهی فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج است
#فلسطین
#امام_زمان #مهدی_جان:)
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
و پایان رمان آیه عشق✨🌱 کپی:حلال فقط نام نویسنده حذف نشه🌝🙏🏻 منتظر رمان بعدی باشید نظرتون چیه؟ https:/
https://harfeto.timefriend.net/16977182282410
رمان آیه عشق به اتمام رسید نظراتتون رو اینجا بهم بگین🤝
دلیل منفعل بودنتون هم بگید لطفا!:)
هدایت شده از حضرتسهساله🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یه چالش جذاب با بچه های دانشگاه پیام نور لارستان
➖ میتونی بگی این بچه ها چه شغلی توی آینده دارن؟
❗️ ببینی تعجب میکنی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم
هدایت شده از |مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
Ziyarat Ale Yasin.mp3
19.43M
صوت زیارت آل یاسین
امروز حتما بخون
موافقید..؛کل هفتهمون رو به امام زمانمون سلام بدیم با این زیارت زیبا...
#امامزمان روخوشحال میکنیم ؛)
سلام بدیم به امام زمان؛جواب سلام هم که واجب 😉❤️
#مهدیفاطمه
526_22071072939665.mp3
797.7K
🎙چرا افسردهای؟
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله ناصری:
🔶موضوع: اصلاح تمام کارها با نماز شب
🔹زیبا و دلنشین
#ناصری
#نمازشب
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من شکایت دارم ...
از آن ها که نمیفهمند چادر مشکی من #یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به سخره میگیرند #قداست حجاب مادرم را
چرا نمی فهمی ! این تکه پارچه ی مشکی ، از هر جنسی که باشد قداست دارد
#روسری
#سربند_یا_زهراست
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
#آگاه_سازی #محفل
ببین رفیق
تو این اوضاعی که تو فلسطین یه عده ادم بی گناه دارن پرپر میشن
نمیشه منو تو بی تفاوت زندگی مونو بکنیم
امکان داره با خودت بگی یا شنیده باشی که ، برو بابا تو یه کشور دیگه جنگه من چیکاره ام! به من چه ربطی داره !
ادامه محفل
#فور
یه سوال ازت بپرسم ؟
تو همینجوری برای مظلومیت امام حسین گریه میکردی و میکنی؟
همینجوری میخوای از سربازان امام زمان ، از کسایی که آقا بهشون افتخار میکنن باشی ؟
همینجوری میخوای روز قیامت سرتو جلو حضرت زهرا بالا بگیری؟
منو تو مسلمان و شیعه ی امام زمان عج هستیم
خبرداری کلی از مردم غیر مسلمون برای اینکه از فلسطین حمایت کنن سرود سلام یامهدی میخونن؟
اونوقت منو تو هنوز سر پیچ اول موندیم!
گاهی وقتا شاید تو روضه های امام حسین از ته دل آرزو کرده باشیم ای کاش منم جزو یاران امام حسین بودم🥲
فکر کردی به همین آسونیه؟ یاران امام حسین زمانی با ایشون موندن که همه کشیدن کنار
حتی خود امام حسین بهشون گفتن شما برین من کشته میشم خودتونو نجات بدین
ولی اونا با تمام سختی ها با امام شون موندن
به نظرت اگه امام زمان الان بیان نیاز به کمک ما داشته باشن ، اصلا امکان نداره ما بگیم برو بابا به من چه؟
+ نهه من حتما به آقا کمک میکنم
چجوری میخوای کمک کنی؟
هدف امام زمان از جنگ گرفتن حق مظلوم از ظالمه
الانم یه عده انسان مظلوم میخوان حق شونو بگیرن اونوقت بعضی از ما میگیم به من چه!
شاید با خودت بگی مردم غزه خودشون شروع کردن اگه اونا موشک نمیزدن اسرائیل هم شروع نمیکرد