•••
اگر زنانِ چادری میخواستند، نشانشان میدادم عرقی که در فصلِ گرما به خاطر حفظ حجاب میریزند، دانه دانهاش خورشید است! شما خـورشـیـ🌝ـدِ خدا هستید.
در ثواب الاعمال آمده است: عرقی که زن زیر چادر میریزد، سه جا برای او نور میشود:
- در درون قبر
- در برزخ
- در قیامت
و اگر زنانِ بیحجاب از من میخواستند، همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان میدهند، آتش است! آنها در آرایشِ زیبایی نیستند، بلکه در آرایشِ آتـ🔥ـش هستند.
#حجاب
#آگاه_سازی
👤 آیت اللّٰه بهاءالدینی•.
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_22 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ مامان: میترسه اونم مثل محمد بره سوریه و... مکثی م
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_23
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
لباس هایم را عوض میکنم و چادرم را سرم میکنم.
مامان داخل اتاقش است که در اتاقش را میزنم.
_مامان من میرم بیرون.
در اتاق بلافاصله باز میشود و مامان در حالی که دارد با تلفن صحبت میکند با حرکات دستش میپرسد کجا؟
_جایی کار دارم زود بر میگردم.
منتظر جوابش نمیمانم و کفش هایم را میپوشم.
هوا سرد شده و حدس میزنم که سرد تر هم میشود.
نفسم را بیرون میدهم و از خانه بیرون میروم.
تو را میبینم که سر کوچه ایستادهای.
نه چندان سریع به سمتت قدم بر میدارم و فاصله بینمان را پر میکنم.
بعد از سلام در ماشینت را باز میکنی.
- سوار بشید.
مبهم نگاهت میکنم.
_برای چی؟
مکثی میکنی و جواب میدهی:
- اینجا که نمیخواید بمونید؟ باهم بریم داخل یه کافیشاپی که راحت تر بشه صحبت کرد.
_لازم نیست، حرفام کمه.
- لااقل بشینید داخل ماشین صحبت کنیم، هوا سرده.
سوار ماشین میشوم و در را میبندم.
کنارم پشت فرمون مینشینی و بعد از کنی مکث میگویی:
- خب بفرمایین.
به نقطهای نامرئی در روبرو خیره میشوم.
حرف هایم را دوباره در ذهنم مرور میکنم و زیاد منتظرت نمیذارم.
_قراره یه نفر فردا بیاد خونه مون.
بعد از تعجبت لحظهای مکث میکنم و ادامه میدهم:
_برای خواستگاری.
متعجب سوال میکنی:
- کی؟
_پسر یکی از همکارای بابام.
مکثی میکنم و ادامه میدهم:
_اگه واقعا دوسَم دارین، بهتره زودتر با بابام حرف بزنین.
سکوتت سوال های زیادی را در ذهنم ایجاد میکند که میگویی:
- نمیتونم!
مبهم نگاهت میکنم.
دستت را روی فرمون میگذاری و سرت را پایین میاندازی.
به کوله پشتی خاکی رنگی که روی صندلی عقب افتاده اشاره میکنی و میگویی:
- وسایلامو جمع کردم، فردا قراره برم سوریه.
نگاهم به کوله پشتی خیره میماند.
- میتونم بپرسم...
نگاهم روی صورتت قفل میشود که ادامه میدهی:
- میتونم بپرسم شما منو دوست دارین یا نه؟
اشک در چشمانم جمع میشود که از ماشین پیاده میشوم.
راه خانه را مستقیم پیش میگیرم که صدایت به گوشم میخورد.
- آیه خانم؟
قطره اشکی از چشمانم به پایین سر میخورد که سرعتم را بیشتر میکنم.
آنقدر سریع که انگار دارم میدَوَم.
در را باز میکنم و دواندوان به سمت اتاقم میروم.
نگاه متعجب مامان چشمان خیسم را نشانه می گیرد که وارد اتاقم میشوم و در را پشت سرم قفل میکنم.
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
بگومگو های خطرناک.mp3
5.59M
#تلنگری | #استاد_شجاعی
✘ ریشهی ناملایمات کلامی و بگو مگوهای خطرناک چیست؟
√ چگونه میتوان درمانش کرد؟
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
با خوندن این پیام، 3 ثانیه از وقتت گرفته میشه.
حالا فکر کن تو طول روز چقدر از این وقتا ازت بگیرم
#شیطان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جامعه ای که من دوست دارم :)
#شیطان
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
50967979071376.mp3
7.18M
🎙 #منبر_صوتی😍
#پادکست
🎤 استاد محرابیان•.
🎵حضور دائم امام زمان(عج)...
👌پیشنهاد ویژه💥
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
••|🌿🌸|••
خواب مهدی را ببینید شب بخیر
بوسہ از پایش بچینید شب بخیر
خواب زهرا را ببینید شب بخیر
هدیه از مادر بگیرید شب بخیر
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
••|🌿🌸|••
اینکه یادت نیاد آخرین بار کی سمت دعا عهد رفتی، نشون دهنده چیز خوبیه :)
#شیطان
هدایت شده از |مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
Ziyarat Ale Yasin.mp3
19.43M
صوت زیارت آل یاسین
امروز حتما بخون
موافقید..؛کل هفتهمون رو به امام زمانمون سلام بدیم با این زیارت زیبا...
#امامزمان روخوشحال میکنیم ؛)
سلام بدیم به امام زمان؛جواب سلام هم که واجب 😉❤️
#مهدیفاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۱۳یار ابلیس😈(اشتباه نگیرید این فیلم راجع به ۳۱۳یار امام زمان نیست:))
#آگاه_سازی
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
۳۱۳یار ابلیس😈(اشتباه نگیرید این فیلم راجع به ۳۱۳یار امام زمان نیست:)) #آگاه_سازی 🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـا
باید چندین بار این رو دید تا موضوع رو هضم کرد❗️😄
https://harfeto.timefriend.net/16954892759858
بهم بگین #اگاه_سازی بعدی درمورد چی دوست دارین باشه؟✨👀
#سوپرایزبرایاوندنیا😄🧨
..یڪ شخصۍ گفت:
الله اڪبر.
..وبعدش دوباره گفت:
لااله الله محمدرسول الله.
..وبازهم گفت:
سبحان الله وبحمد
سبحان الله العظیم.
..ودوباره گفت:
لااله الا انت سبحانڪ
انی ڪنت من الظالین.
این شخص ۷۰۰۰۰ هزار نیڪی
بدست آورده است.
این شخص شما هستین.
به همین راحتۍ👌🏻🦋
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
متاسفانه بعضی از حجاب استایل ها چنان غرق در جذاب بودن و شیک بودن شده اند که هدف حجاب و عفاف را فراموش کرده اند.
⁉️حجاب و عفاف یعنی چه؟
یعنی جلب توجه #جنسی زن به حداقل برسد تا بتواند با آرامش به زندگی #انسانی خود بپردازد.
و این عفاف و حجاب بخش هایی دارد، مثلا:
✅️پوشاندن بخش هایی از بدن که ذاتاً زینت و جلب کننده ی توجه است،
✅️عدم استفاده از لباس ها و لوازمی که باعث جلب توجه می شود،
✅️از طرفی رفتار، گفتار و... هم نباید جوری باشد که توجه نامحرم را جلب کند.
🔴بعضی ها فراموش کرده اند که جلب توجه فقط با #مو نیست...
🔥تو می توانی روسری و یا چادر را بپوشی، ولی در عوض با آرایشت از صد کیلومتری توجه هر نامحرمی را جلب کنی...
🔥تو می توانی روسری و حتی چادر را بپوشی، ولی در عوض با حرکات کرشمه آمیز، و صدایت توجه نامحرم ها را جلب کنی...
(و در پرانتز بگویم: میتوانی روسری را بپوشی ولی عطرت نامحرمی که در ۷ متری توست را باخبر کند...)
کسی که می خواهد جذب حجاب شود و محجبه شود باید یاد بگیرد که هدف از حجاب زیباتر شدن نیست! بلکه انسان تر شدن است!
و یادمان نرود با "گناه" نمی توان دیگران را "هدایت" کرد..🌱
#حجاب
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_23 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ لباس هایم را عوض میکنم و چادرم را سرم میکنم. مام
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_24
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
صدای گریهام بلند میشود که مامان دستگیره در اتاق را میکشد.
مامان: آیه چی شده؟ خوبی؟
زانوهایم را بغل میکنم و سرم را روی دستم میگذارم.
صدای گریهام کم میشود، چرا گریه کردم؟
به خاطر اینکه میروی؟
یا به خاطر اینکه دیگر نمیبینمت؟
چرا؟
سرم را بالا میآورم و پَس سرم را به در اتاق میچسبانم.
صدای آلارم گوشیام بلند میشود.
با دیدن اسمت روی صفحه گوشی را به سمت تخت پرت میکنم و سرم را میان کف دستانم میگذارم.
با صدای بابا که از پشت در اتاق من را صدا میکرد چشمانم را باز میکنم.
بابا: آیه؟ حالت خوبه؟ در رو باز کن آیه.
روی پاهایم میایستم و میخواهم قفل را باز کنم اما منصرف میشوم.
با صدایی آهسته و لرزان میگویم:
_خوبم بابا.
بابا: در اتاق رو باز کن آیه، چی شده؟
_چیزی نشده، میخوام یکم تنها باشم.
نگرانی بابا را حس میکنم که ادامه میدهم:
_نگران نباش بابا، بذار یکم تنها باشم.
بابا باشه ای میگوید و از در اتاق فاصله میگیرد.
به گوشیام که روی تخت افتاده نگاهی میکنم و روی تخت میشینم.
گوشی را بر میدارم و صفحه تماس هارا باز میکنم.
پنج تماس بیپاسخ از تو . .
روی دکمه مسدودکردن کاربر ضربه میزنم که هشدار تایید نهایی باز میشود.
میخواهم دکمه تایید را فشار دهم که از شمارهات پیامکی برایم میآید.
(ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر، توی ضلع شمالی پارک نسیم منتظرتونم، خواهش میکنم بیاید)
گوشی را خاموش میکنم و به دیوار تکیه میدهم.
چه انتظاری داری که این پیام را دادی؟
واقعا انتظار داری فردا بیام؟
هنوز تکلیفم با خودم معلوم نیست.
با خودم کلنجار میروم و اینبار با خودم جر و بحث میکنم.
نکند واقعا دوستت دارم؟
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_24 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ صدای گریهام بلند میشود که مامان دستگیره در اتاق
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_25
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
با خودم کلنجار میروم و اینبار با خودم حرف و بحث میکنم.
نکند واقعا دوستت دارم؟
سرم را روی بالشت میگذارم و چشمانم را میبندم.
به حرکت عقربه های ساعت خیره میشوم و نفسم را بیرون میدهم.
ده دقیقه مانده به زمانی که تو تعیین کردهای .
مردّدم!
بالاخره تصمیم را میگیرم و لباس هایم را عوض میکنم.
از اتاق بیرون و میروم که مامان نگاهش خیره به من میماند.
مامان: حالت خوبه آیه؟
سرم را به نشانه تایید تکان میدهم میگویم:
_آره مامان.
مامان: دیشب چی شده بود؟
لبخند مصنوعیای میزنم و میگویم:
_هیچی .
کفش هایم را به سرعت میپوشم و از خانه بیرون میروم.
به ساعت موبایلم نگاه میکنم.
۳:۲۷ را نشان میدهد . . .
به قدم هایم سرعت میبخشم و به سمت پارک قدم بر میدارم.
فلش تابلوی ضلع شمالی را دنبال میکنم و به تو میرسم.
روی نیمکت نشستهای و سرت را میان دستانت گذاشتهای.
از لرزش پاهایت میفهمم که منتظر منی .
منتظر من !
اینبار آهسته به سمتت قدم بر میدارم و کنارت میایستم.
با صدای آهستهای میگویم:
_سلام .
سرت را سریع بالا میآوری، از دیدنم متعجبی .
روی پاهایت میایستی و جواب سلامم را میدهی .
- سلام آیهخانم .
بدون هیچ مکثی صحبتم را شروع میکنم.
_گفته بودین بیام اینجا، برای چی؟
به ماشین سفیدی که آنطرف خیابان پارک شدهست اشاره میکنی و میگویی:
- دارم میرم، معلوم هم نیست کی برگردم...
حرفت را قطع میکنم.
_یا اصلا برگردین یا نه!
مکثی میکنی .
- درسته، شایدم برنگردم .
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️نماهنگ بسیار زیبای "او"
🎙با صدای محسن چاوشی
#امام_زمان
#اللھمعجللولیڪالفࢪج🌾
رانده شدن امام از جایگاه خود.mp3
837.1K
⁉️اینکه در روایات امام زمان عجل الله را طرید و فرید و شرید میخوانند منظور از این رانده شدن چیست ؟
⭕️پاسخ: ابراهیم_افشاری
#امام_زمان #اگاه_سازی
#اللھمعجللولیڪالفࢪج🌾
••|🌿🌸|••
خواب مهدی را ببینید شب بخیر
بوسہ از پایش بچینید شب بخیر
خواب زهرا را ببینید شب بخیر
هدیه از مادر بگیرید شب بخیر
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
••|🌿🌸|••
هدایت شده از |مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
Ziyarat Ale Yasin.mp3
19.43M
صوت زیارت آل یاسین
امروز حتما بخون
موافقید..؛کل هفتهمون رو به امام زمانمون سلام بدیم با این زیارت زیبا...
#امامزمان روخوشحال میکنیم ؛)
سلام بدیم به امام زمان؛جواب سلام هم که واجب 😉❤️
#مهدیفاطمه
#محفل
ببینم خدا مگه در قرآن اصلا از حجاب گفته؟😏
+بله بانوو خدا حجاب را
برای هر زن مومنی واجب کرده :)!
+اینجاس👇🏾☺️
۲٫
بِسمِاللهِالرَحمٰنِالرَحیمْ🌿
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ
وَ يحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ
إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ
عَلَیٰ جُيوبِهِنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ
إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ...
وَ لَايضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ
مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ
#قرآنکریم«سورهنورآیه۳۱»🌸
۳٫
و به زنان با ایمان بگو:
«دیدگان خود را «از هر نامحرمی» فرو بندند
و پاکدامنی ورزند☁️،و زیورهای خود را آشکار
نگردانند❌،مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست.
و باید روسری خود را بر گردن خویش «فرو»
اندازند🖇،و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان
یا پدرانشان... آشکار نکنند❣؛و پاهای خود را
«بهگونهای به زمین» نکوبند تا آنچه از زینتشان
نهفته میدارند معلوم گردد.🍃»
+حجاب فقط برای خانوما😒
پس آقایون چی؟ چرا خدا فقط به ماها تذکر داده داخل قرآن😫😤
__اتفاقا خداوند در قرآن به آقایون هم دستور دادند👇🏻