فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: بکی بود یکی نبود ::.
ی سرزمینی بود به اسم فلسطین
ی سرزمینی هست به اسم فلسطین
و همین سرزمین تا ابد فلسطین خواهد ماند...
@felegasht
30.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.:: جنبش امید ::.
داستان ۳۰ سال درخشش نور امید در دلهای فلسطینیان رو در ۲ دقیقه براتون تعریف کردیم
ولی هنوز خیلی چیزا مونده که باید بگیم و خیلی چیزا هست که به زودی میبینیمشون...😉😉😎
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: اینها به خودشان هم رحم نمیکنند ::.
این اسراییل است بدون رتوش ، قصه همیشگی اش هست جنایت میکند (حتی علیه پیاده نظام های اشغالگری اش) و بعد چهره ی آسیب دیده ها را به خود میگیرد.
@felegasht
.:: افتخار ::.
افتخار مردم فلسطین، حماس، تا حالا جنگهای زیادی داشته و با پیروزی در آنها دل همه مردم فلسطین و همه آزادگان را شاد کرده! اینبار چندتا از این جنگها رو بررسی کردیم...
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: میدان ۴ ::.
این بار در میدان از دادگاه لاهه گفتیم
به مرز لبنان اشارههایی داشتیم
از تظاهرات های تلاویو ی یادی کردیم و...
»»» بفرستش بره
»»» ذخیرهاش کن بعدا به کارت میاد
+یادت نره فلسطین تا ابد فلسطین خواهد ماند...
@felegasht
.:: حماس ::.
اینم قسمت دیگه از پستهای درباره حماس.
خداییش خیلی ضایع است که ندونیم این حماسی که صدر همه اخباره کیه و چیه و چیکار کرده!
اصلا اینکه چرا باید ازش حمایت کنیم و چرا تا حالا حمایت کردیم و...
@felegasht
«یعنی بچههای غزه دوباره خوب شوند؟!»
✍️ به قلم وجدان وجدی ابو شماله
↔️ ترجمه حسین راهداری
🕰️ مدت مطالعه: ۳ دقیقه
در غزه،هر آن ممکن است زندگیت ربوده شود.
بر هیچ چیز کنترلی نداری! مرگ همه جا را فرا گرفته.
وحشتناک ترین بخش زندگی در غزه اینجاست که هیچ فرصتی برای بیان نظر خود نداری؛ چون اسمت قبلاً در لیست کشته شدگان توسط اشغالگران اسرائیل نوشته شده است.
بیش از ۱۰ هزار کودک فلسطینی در بیش از۱۰۰ روز بمباران اسرائیل کشته شده اند.یعنی تقریبا روزی ۱۰۰ کودک!
چقدر از مردم جهان قصههای این بچهها را شنیدهاند؟
بیشترین جنبه تروماتیک این نسل کشی برای من، تجربهای است که از همزیستی با کودکان جنگزده بدست آوردم.
خود من هم یک خواهر ۵ ساله و یک برادر که هنوز ۳ سالش هم نشده است، دارم.
مادرم مستاصل به من نگاه کرد، سپس گفت: «وجدان (یعنی من) میره بازار برای خرید خرت و پرت. بعیده تو بازار تنقلات و چیپسی پیدا بشه، اما بهش می گم اگر چیپسی پیدا کرد، برای شماها بگیرد.»
خواهر کوچکم بخاطر همین وعده ساده بسیار بسیار خوشحال شد.
او از اتاق خارج شد و من به مادرم گفتم: «خوب میدونی که چندان چیزی توی بازار باقی نمونده. و اینکه قطعا هم از چیپس خبری نیست!
دوباره با آن حالت درمانده به من نگاه کرد و گفت: “بجز این چی میتونم به این بچهها بگم؟"
با درد و بدبختی جنگ و بیچارگی به بازار رفتم. بعضی از چیزهایی که مادر میخواست را پیدا کردم اما بقیه را نه.
و قطعا، چیپس هم جز همانهایی بود که پیدا نشد. خواهرم وقتی دید که چیپسی در کار نیست زد زیر گریه.
تاثیر عمیق
عصر آن روز، نیروهای اشغالگر با شلیک مدام منور، شب را روز کردند! این روشناییهای ناگهانی هر لحظه یاد مرگ و رنج را بر جانهایمان فر میکرد.
چند لحظه بعد آچنان صدایی راه افتاد که زمین و دیوارها را میلرزاند؛ توپخانه اسرائیل بود!
برادر کوچکم با جیغهایی که خود وحشتافزا بود از خواب پرید. چشمانش از ترس گشاد بود؛ به طرف مادرم دوید و سرش را در آغوش مادرم فرو برد.
خواهر کوچکم در حالی که دستانش روی گوشهایش بود، به سمت من دوید. به من چسبید، بدنش می لرزید.
با صدایی خفه، زیر لب و آشکارا وحشت زده میگفت : "من می ترسم." ”این صدا خیلی ترسناکه."
بعد از چند دقیقه توپخانه دشمن ساکت شد. خواهر کوچکم سعی میکرد با او بازی کنم، تا شاید فراموش کند چه اتفاقاتی رخ داد. در این حین معصومانه پرسید: "آیا هواپیماهای دشمنا به ستارهها هم شلیک میکنن؟“
این سوالش قلبم را به لرزه در آورد و گفتم: «نه، نمیکنن. حالا چرا خواهرکم؟»
"چون من ستارهها رو خیلی دوس دارم و نگرانشونم. من نمیخواهم اونا هم بمیرن.»
به سینهام چسباندمش و بغلش کردم: ”منم اونا رو دوست دارم. بهت قول می دهم، هیچ اتفاقی برای اونا نمیافته و در امانن.»
به ستاره ها خیره شدم، می دانستم که حداقل حقیقت را گفتم. ستارهها خیلی دورتر از آن هستند که دست کسی بهشان برسد؛ حتی توپخانهها و بمبافکنهای پیشرفته دشمن!
ستارهها برای ما یادآور امید هستند، حتی در تاریک ترین لحظاتمان.
صبح روز بعد، گلوله باران توپخانهها دوباره شروع شد. داشتم برای برادر کوچکترم آب می ریختم که صدای گلوله باران را شنیدم.
بلافاصله بلندش کردم در آغوشش گرفتم.
"نترس، عشق من. ما همه اینجا با تو هستیم.»
او با صدایی ساده و معصومانه پاسخ داد: من از آتیش می ترسم.
منظورش از آتش همین گلوله بارانها بود. چیزی از توپخانهها و بمب و موشک نمیداند، فقط نور و صدا و انفجار میبیند، به خاطر همین همه حملات دشمن را آتش خطاب میکند.
دستش را به سمت گوشی من دراز کرد؛ چشمانش برای پیدا کردن چیزی که حواسش را پرت کند التماس می کردند. من آن را به او دادم، به این امید که بازی ها به او کمک کنند تا از وحشت فرار کند.
خواهر کوچکم هم خواست بنشیند و به موبایلم نگاه کند.
کنار هم نشستیم، صفحه گوشی را تماشا کردیم و سعی کردیم ترس را فراموش کنیم.
این زخمها برای همیشه بر روان کودکان غزه خواهد ماند. ما می دانیم که لحظه لحظه این وحشتها تأثیر عمیقی خواهد داشت.
چگونه ذهن و قلب کودکان بهبود می یابد؟
من جواب این سوال را نمی دانم. من حتی نمی دانم که چگونه خودم بهبود خواهم یافت یا والدینم چگونه شفا پیدا خواهند کرد.
آیا پس از تحمل این همه ترس و مرگ، چنین شفایی اصلا ممکن است؟
*منتشر شده به تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۴ در وبسایت EI
@felegasht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: آرزوی قدس ::.
ما آرزوی دیدن قدس را هر لحظه زندگی میکنیم؛ کوچک و بزرگمان، پیر و جوانمان، زن و مردمان از امام امت تا ملت مسلمانمان لحظه شماری میکنند برای نماز در صحنش.
🔻اين آرزو به زودي محقق ميشود
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: بهترینها ::.
شاید در نگاه اول ضرر و زیان اصلی جنگ را تخریب شهرها و خانهها و بازارها و بیمارستانها و... بدانیم؛ اما نه، ضرر اصلی جنگها این است که بهترین آدمهای یک جامعه را از بین میبرد! چه خسرانی از این بالاتر؟
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: مسئله اول ::.
اولین مسائلی که امام در سخنرانی های اعتراضی اش در زمان شاه مطرح کرد مسئله مبارزه با اسراییل بود. فلسطین مسئله اول ماست و ما نسل به نسل آن را دنبال میکنیم…
@felegasht