eitaa logo
یافا | فلسطین با طعم پرتقال
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
472 ویدیو
9 فایل
🍊 نگاهی متفاوت به سرزمین پرتقال یافا 💯آنچه بقیه از فلسطین نمی‌گویند
مشاهده در ایتا
دانلود
: «تاوان عاشقی» ✍️ سمانه افشاری نژاد 🕰️ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه یه وقتایی بعضی از کتاب ها برات سنگین و غیر قابل هضمه، پیش خودت می گی شاید موضوع کتاب بیشتر شبیه خیاله تا اینکه به واقعیت نزدیک باشه و گذر زمان را بهانه قرار می‌دی تا به کمکت بیاد و بتونی هضمش کنی. کتاب تاوان عاشقی هم جز این دست کتاب هاست. آلا و خلیل دو شخصیت کتاب بیشتر شبیه خیال هستن تا واقعیت. کتاب را وقتی دستم گرفتم و شروع به خواندن کردم، فکر می کردم با یه داستان تخیلی رو به رو هستم. ولی نه، حکایت تاوان عاشقی، مثل حکایت شب و روز. داستان کتاب، سنگینه ولی در عین حال تو رو می‌کشونه که یه ضرب در عرض دو ساعت و نیم کتاب را بخونی و تا تمام نکردی، رو زمین نذاریش. وقتی دو صفحه مونده به آخر کتاب را  ورق می زنی، چهره شخصیت اصلی داستان را می بینی که در صفحه آخر کتاب چاپ شده، دلت آروم می گیره ولی اشکت دم مشک میشه. داستان کتاب در مورد ی عاشق و ی معشوق فلسطینیه. یکی ساکن غزه و دیگری ساکن کشور شیلی. خلیل تصمیم می گیره برای تحصیل به ایران بیاد. و برای اینکه بهم برسن، چه اتفاقایی که براشون نمی‌افته و برای رسیدن به آلا از ایران به غزه بره و خطرات این مسیر و نیروهای امنیتی مصر و اسرائیل را به جون می‌خره. خلیل عاشق واقعی بود. بالاخره هر طور شده آلا به ایران میاد و با خلیل ازدواج می‌کند. وقتی کتاب را تموم کردم تا چند روز حالم و دلم سنگینی می‌کرد. دوست داشتم راوی کتاب رو از نزدیک ببینم. و ببینم الان کجا هست و چیکار می کنه. آدرس و شماره تلفنش را هر طور شده پیدا کردم و بهش زنگ زدم. پروفایلش تو واتساپ، عکس خودش و خلیل و پسرش بود. راوی کتاب، ساکن قم بود. فلسطین کجا، قم کجا‌. فکر می کردم به فلسطین برگشته، ولی نه. هم چنان قم بود. برای دیدنشون راهی قم شدم. وقتی به خونشون رسیدم، خلیل نبود و آلا با پسرش زندگی می کرد.‌اینکه چرا خلیل نبود، می سپارم به خودتون که کتاب را بخوانید. وقتی در مورد خلیل حرف می زد، با تمام وجود، احساس می کرد که کنارش حضور داره. لای صحبتهاش با قهوه عربی و ی شیرینی فلسطینی به اسم برازق، ازم پذیرایی کرد. خلاصه گفت می خواهم به غزه برگردم. اینجا دیگه کسی را ندارم و پدر و مادرم غزه هستند. چند ماه از آشنایی من با آلا می گذشت. بعضی مواقع با هم صحبت می کردیم. آخرین باری که با هم در ایران تلفنی گپ زدیم، ۵ ماه پیش بود. مشهد بود. گفت که بعد یک ماه به غزه خواهم رفت. و بالاخره آلا بعد یک ماه به غزه رسید. درست قبل جنگ طوفان الاقصی.‌ تو این دو ماهی که از جنگ می گذره، دو سه بار بهش پیام دادم و الحمدلله هم حال خودش و هم پسرش خوب بود. یه فیلم فرستاد که غسان حیدر بعد بمباران تو خیابون داره راه می ره و آلا باهاش صحبت می کنه. مادرش ازش می‌پرسه از این بمباران نمی‌ترسی؟ میگه نه نمی‌ترسم و من غزه رو ترک نمی‌کنم. می‌گه می خوام اگر بمیرم، با شهادت بمیرم از ۱۵ روز پیش تا الان فعلا خبری ازشون ندارم ان شاالله هر جا هستند، خدا حافظشون‌باشه نویسنده کتاب تاوان عاشقی: محمد علی جعفری 152 صفحه نشر معارف. @felegasht