eitaa logo
کانال یازهراسلام الله علیها
3.8هزار دنبال‌کننده
651 عکس
77 ویدیو
3 فایل
⚘️بسم رب الزهراسلام الله علیها 🍃معصوم" 🍂کسی که به دنبال کاربرود از مردم بی نیازاست. 🌴 نوکری ما با زلزله ی کرمانشاه شروع و در جهت اِشتغال جوانان انقلابی،برای ایرانی آباد ادامه دارد. 💳شماره کارت گروه 5892107046589571
مشاهده در ایتا
دانلود
🏵🏵 به وقت شهداء 🏵🏵 ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهراسلام الله علیها،برادرى را آوردند که هر دو دست او شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را کرد وبا یک متانت خاص گفت :برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید >زیادى طول بکشد ، مىشود. آن موقع که شما سوال کردید . 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🏵🏵 به وقت شهداء 🏵🏵 ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهراسلام الله علیها،برادرى را آوردند که هر دو دست او شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را کرد وبا یک متانت خاص گفت :برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید >زیادى طول بکشد ، مىشود. آن موقع که شما سوال کردید . 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🏵🏵 به وقت شهداء 🏵🏵 ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهراسلام الله علیها،برادرى را آوردند که هر دو دست او شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را کرد وبا یک متانت خاص گفت :برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید >زیادى طول بکشد ، مىشود. آن موقع که شما سوال کردید . 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e