💢دولت عثمانی یک امپراتوری مسلمان بود که چندین قرن بخشهای بزرگی از جنوب شرق اروپا، غرب آسیا و شمال آفریقا را تحت کنترل خود داشت.
💢این امپراتوری در اواخر قرن سیزدهم میلادی توسط رهبر قبایل تُرک اغوز یعنی عثمان یکم در سوگوت بنیانگذاشته شد و در سال ۱۳۵۴، با فتح بالکان، به اروپا راه یافت که بدین ترتیب دولت کوچک عثمانی به یک قدرت بینقارهای تبدیل شد.
🔸تا سال ۱۴۵۳، عثمانیان همه قلمروی امپراتوری روم شرقی را ضمیمه خاک خود کردند و با فتح قسطنطنیه توسط محمد فاتح، پایتخت خود را به این شهر انتقال دادند✅
💢. (قره صو) طی چند ماهی توانست موفقیتهای زیادی کسب کند افراد برجسته کشور را مانند طلعت پاشا که بعدا به ریاست مشرق اعظم عثمانی انتخاب شد به دام حزب (ماسونی) انداخت.
♨️(طلعت پاشا) مرد نیک و مخلص بود، ولی تنها داشتن این دو صفت برای اداره کشور کافی نیست، اداره دولت، سیاست و فرهنگ کامل و تجربه فراوانی لازم دارد.
🔴در حقیقت همان جمعیت (اتّحاد و ترقّی) که سلطان را معزول داشت بنای استبداد و دیکتاتوری را گذاشت، به طوری که مردم ظلمها و تجاوزهای۳۲ ساله عبدالحمید را فراموش کردند.
🔴و در همین زمان بود که مردان آزادیخواه و میهن پرست آخرین دقائق خود را بر چوبههای دار گذرانیدند.
🔺 از همه بدتر این که اداره، آن دولت عظیم اسلامی بدست حزب ماسونی افتاد، تا مسلمانان را برای همیشه بدبخت نماید.
💢 آنها عبدالحمید را معزول داشته و به جای او طلعت پاشا بر سرکار آورده و بعد هم که طلعت پاشا خواستههای حزب را انجام نداد، او را در یکی از جزائر دوردست به قتل رسانیدند.
📗 (اسرار الماسونیة) تألیف ژنرال جواد رفعت ایلخان، صفحه۲۳۱ کتاب (یهود در ترکیه) صفحه۲۲.
♨️یهود مادامی که خود را ملّت برگزیده خداوند و بقیه را حیوانات انسان نما میدانند، از ارتکاب هیچ جرم و جنایتی مضایقه نکرده، به هر عمل ناشایست و خطرناکی دست میزنند
🔸بنا بر این نباید تعجب کنیم وقتی بشنویم که یهود دارای دو عید مقدّس است که این عیدها بدون تناول خون تمام نمی شود: اول عید یوریم در مارس Purim دوم عید فصح در آپریل
💢سر ریچارد بورتون یهودی در کتاب خود (یهود... نور... اسلام)، ۱۸۹۸، صفحه۸۱، مینویسد: تلمود میگوید: ما را دو مناسبت خونین است که در آنها خداوند از ما راضی میشود، یکی (عید خمیر ممزوج به خون) و دیگری مراسم (ختنه کردن فرزندانمان) است!.
💢هر ساله افراد زیادی قربانی این دو عید(پوریم،و فصح) (مقدّس) میشوند برای نمونه به این رویداد توجّه فرمائید:
📰بطوری که همه روزنامهها نوشتند:
🗞روز چهار شنبه سال۱۸۴۰م، کشیش ایتالیائی آقای اپ، فرانسوا، انطون توما به اتفاق خدمتکار خود ابراهیم از خانه بیرون آمده و ناپدید میشوند.
🔴 پس از تحقیق و جستجوی بسیاری که از طرف ملّت و دولت شروع شد معلوم میشود که کشیش بیچاره بدست یهود به قتل رسیده است.
⭕️ سلیمان سرتراش که یکی از متّهمین بود، در اعترافات خویش چنین اظهار داشت:
🔴نیم ساعت از مغرب گذشته بود که خدمتکار داود هراری وارد شده و درخواست کرد که فورا خود را به خانه داود برسانم، من هم فورا خود را به منزل او رساندم، در آنجا هارون هراری، اسحاق هراری، یوسف هراری، یوسف لینیوده، خاخام موسی ابوالعافیه، خاخام موسی بخوریودامسلونکی و داود هراری (صاحب خانه) را دیدم که جمع بودند من به مجرد آن که وارد منزل شدم و کشیش (توما) را دست و پا بسته دیدم، فهمیدم برای چه مرا احضار کردند. خلاصه، پس از آن که من وارد شدم، درهای منزل بسته و طشت بزرگی حاضر نمودند و از من خواهش کردند که او را بکشم، ولی من امتناع کردم.
🔴داود گفت: پس تو و بقیه، سرش را بر طشت نگه دارید، تا ما کارش را یکسره کنیم.
🛑 در این وقت کشیش را پیش آورده، محکم بر زمینش زده و بی آنکه قطره ای از خونش بر زمین بچکد سرش را از بدن جدا کردند.
⭕️ بعدا جسد بی جان او را به انبار برده و با هیزم آتش زدیم.
🛑سپس جسد او را قطعه قطعه کردیم و در کیسههای بزرگی جای داده و در صرّافی واقع در اوّل خیابان یهود دفن نمودیم.
❌مأموریتمان که تمام شد، به ابراهیم خادم کشیش وعده دادند که اگر این سرّ را برای کسی فاش نکند، او را از مال خود داماد خواهند کرد.
💢بازپرس سؤال کرد: استخوانهایش را چه کردید⁉️
⭕️با دسته هاونگ! خورد کردیم‼️
♨️سرش را چه کردید❓
❌با دسته هاونگ❗️ خورد کردیم‼️
💢روده هایش را چه کردید⁉️
❌آنها را قطعه، قطعه کرده و در یکی از صرّافیهای نزدیک دفن نمودیم‼️
🔴آنگاه بازپرس رو به اسحاق هراری کرده و سؤال نمود:
🔻آیا به اعترافات (سلیمان) اعتراض دارید⁉️
💯آنچه (سلیمان) میگوید صحیح است، ولی شما نمی توانید این عمل را جرم حساب کنید، زیرا یکی از مراسم مذهبی ما در این عید استفاده از خون انسان است‼️
💢خونهای کشیش را چه کردید⁉️
⭕️در شیشه کرده به خاخام موسی ابوالعافیه دادیم.
⭕️شیشه سفید بود یا سیاه؟
سفید بود.
🛑چه کسی شیشه را به خاخام تسلیم کرد❓
خاخام موسی سلونکی.
🔴در مراسم مذهبی شما، درچه چیزی از خون استفاده میشود❓
در (خمیر نان عید).
♨️آیا همه یهود باید از این نان استفاده کنند❓
🛑نه، ولی چنین نانی حتما باید نزد خاخام بزرگ موجود باشد
📕خطرالیهودیة العالمیة، نقل از کتاب الکنزالمرصود فی قواعد التلمود، چاپ بغداد۱۸۹۹.
🗓در سال۱۸۲۳ روز عید فصح در شهر Valisob واقع در شوروی سابق کودک دوساله ای ناپدید گشت
⭕️ پس از یک هفته جستجو جسد بیجان او را در یکی از لجن زارهای خارج شهر پیدا نمودند و با آن که آثار فرو بردن میخ و سوزن، بر آن نمایان بود، ولی قطره ای خون بر لباسهایش وجود نداشت و چنانچه بعدا معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند‼️
⭕️خانمی که تازه یهودی شده و در این قصّه متّهم بود در اعترافات خود چنین گفته: ما از طرف یهود مأمور شدیم که این کودک مسیحی را ربوده و در ساعت معینی در منزل یکی از آنها حاضر کنیم.
💢 هنگامی که ما با این کودک وارد منزل شدیم دیدیم همه دور میزی نشسته و منتظر ما هستند.
🛑طفل را روی میز گذاشته و با قدری شکلات و بیسکویت و شیرینی سر او را گرم کرده، کودک بیچاره همین که مشغول خوردن شد
💔 یکی از آنها میخ تیز و درازی را در رانش فرو برد.
😱صدای دلخراش کودک بلند شد هراسان به یکی از آنها پناه برد، او هم نامردی نکرد و با سوزن درازی که در دست داشت کمرش را مجروح کرد، طفل باز فریادی زد و به سوّمی پناه برد او هم سینه اش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر میخ و سوزن به تنش فرو کردند که همانجا جان سپرد.
😢 سپس خونهایش را در شیشه کرده و به خاخام بزرگ تسلیم کردند.💔
📕همان مدرک، صفحه۹۰.
📙در کتاب (من اثر النکبة تألیف نمرالخطیب) مینویسد:
🗓در یکی از روزهای گرم تابستان، یهود به یکی از خانههای مسلمانان فلسطینی حمله
کرده
⭕️ دختر بزرگ آن خانواده چنین میگوید:
❌ وقتی سربازان یهودی وارد منزل ما شدند چنان وحشت زده شده بودم که میخواستم هلاک شوم، خواهر کوچکم به گوشه ای فرار کرد، پدر و مادرم فریاد میزدند و کسی نبود به ما کمک کند. مردان وحشی و حیوان صفت و قسی القلب یهود، مادرم را گرفته در موضع مخصوصش چند گلوله شلیک کرده‼️
♨️ بعدا پدرم را با لگد و مشت و ته تفنگ کشته و ما را دست و پا بسته کشان کشان از خانه بیرون آوردند.
💢او میافزاید: من نمی دانم بر سر خواهرم چه آمد، من را با یک عدّه مردان خشن یهودی به پشت کامیون سوار کرده و به جانب مجهولی روانه شدیم.
🛑در میان راه خواستند با من عمل منافی عفت انجام دهند مقاومت کردم ولی مرا بیهوش کرده و وقتی به هوش آمدم فهمیدم که دیگر آبرویم رفته است.
❌هم اکنون مرا به عنوان هم خواب در یکی از هتلها، استخدام کرده اند‼️
📘نقل از کتاب قصص من الحیاة.