دلـتـنـگـ حــرم
در پی دیدن جنّت که گشودم پرو بال "چه سفرها که نکردیم من و چای و خیال" آسمان معبر زوّار خیالی شده ب
گاهی
حواسم را پرت میکنم
می افتد
جایی حوالی بین الحرمین
و دلم گرم میشود
به داشتنت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_ابا_عبدالله
ماجرای من و معشوقه مرا پایان نیست
نیمه شب باز هوای حرمش زد به سرم...
شب بخیر ای حرمت شرح پریشانی من
دلـتـنـگـ حــرم
با زبانی که به ذکرت شده مامور ، سلام :)
به سلیمان برسان از طرف مور ، سلام :)
Shab29Safar1398[03].mp3
7.29M
🎙 #مداحی شب رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)
لبیک یا رسول الله لبیک یا حبیب الله...
#حاج_میثم_مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🥀•°
دو غم به دلت ماند حضرت مادر
کفن برای حسین...
حرم برای حسن ...
#دوشنبہهایامامحسنی
هوالعشق
#شغلم_این_است_گدایی_ز_دیار_حسنم
#بعد_با_حفظ_سمت_نوکر_یک_بی_کفنم
خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط
مدتی هست که تبعید شدم از وطنم
همه جا و همه دَم تکیه کلامم "حسن" است
ذکر تو مثل ستون است ، به قصر سخنم
شهر را مست کنم با نفسِ "حای" حسن
بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم
ذاتا از ریشه کریم اند ، گدایان کریم
بین آنان به خدا هیچ تر از هیچ ، منم
مطمئنم که کسی بود ، سوا کرد مرا
نظر مادرتان است ، اگر سینه زنم
هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم ...
گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم
به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت
#من_حسینی_شده_ی_دست_امامم_حسنم
دلـتـنـگـ حــرم
ما آن سلام اول ادعیه ی توییم
چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها
اللهم عجل لوليك الفرج
هدایت شده از دلـتـنـگـ حــرم
•°🌱
🕌| سلام صبح گاهی محضر ارباب
◽️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
دلـتـنـگـ حــرم
•°🌱 🕌| سلام صبح گاهی محضر ارباب ◽️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّ
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ
عشق یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت...
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد...
تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح
بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع)
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
¤
رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا-
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
شاعر:
مرضیه عاطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من به مدینه
حاج منصور ارضی
✅ صلح قهرمانانه
🔹#امام_خمینی: «آن قدری که حضرت #امام_حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سید الشهداء یزید را مفتضح کرد.»
🚩 به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام