eitaa logo
خبر موثق
99 دنبال‌کننده
11هزار عکس
9.3هزار ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت معصومه سلام الله علیها عالیقدرشیعه مرحوم میرزای قمی آیه الله حق شناس مرحوم آیت‌الله حق شناس می‌فرمودند : برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مشرف شدم . آن زمان شهریه یک طلبه تقریبا ۳۰ تومان بود و من باید تمام این مبلغ را برای اجاره‌ خانه به صاحبخانه پرداخت می‌کردم و دیگر پولی برای گذران زندگی نمی‌ماند . برای رهایی از این وضعیت، خیلی دنبال خانه‌ای با اجازه بهای ارزانتر گشتم . در این ایام، شخصی به من مراجعه کرد و گفت : ما۸ منزلی داریم که اجاره بهای آن نصف قیمت منزلی است که در آن ساکن هستید ( پانزده تومان ) ، اما به جای باقیمانده اجاره ،اهل بیت شما باید کمک عیال ما کند و کار‌های خانه را انجام دهد. حاج آقا در ادامه فرمودند : نگران شدم که چگونه این پیشنهاد را برای اهل بیتم مطرح کنم. (خانواده‌ ایشان از یک خانواده محترم و ثروتمند بودند و در منزلشان خدمتکار داشتند.) از این جریان خیلی دل گرفته شدم .به همین دلیل به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم و موضوع را با آن بزرگوار مطرح کردم .درحرم خوابم برد. در عالم رویا حضرت معصومه سلام الله علیها فرمودند : میرزا (خطاب به ایه الله حق شناس)چرا برای این موضوعات کوچک به ما مراجعه می‌کنی؟! از ما کار‌های بزرگ بخواه! برای پیدا کردن خانه سر قبر میرزای قمی برو ! حاج آقای حق شناس فرمودند : سر قبر میرزای‌ قمی (قبرستان مجاورحرم شیخان قم)رفته و مشغول خواندن سوره یاسین شدم . آخر سوره یاسین بود که یکی از دوستان، کنارم نشست و گفت برای یکی از آقایان مسئله‌ای پیش آمده و بایست برای انجام کاری به تهران برود و مدت طولانی در آن جا بماند . او دنبال شخصی می‌گردد تا به او اعتماد داشته باشد و خانه‌اش را در قم به صورت رایگان به او بسپارد. و اینگونه بود که برایم گشایش ایجاد شد * منابع: درنگستان،ص ۱۲۸سید کاظم ارفع. ازداستانهابایدآموخت ص ٧۴استاد ادیبی لازم بذکر است بعداز زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها زیارت اهل قبور شیخان درمجاورت حرم بالاخص مزارمرحوم میرزای قمی و تقدیم هدایای معنوی به روحشان غافل نباشیم/قربه الی الله بنیت سلامتی و تعجیل ظهور امام زمان علیه السلام و جمیع نیت های خیر و نثار ارواح جمیع مراجع تقلید علما مروجین شیعه بالاخص مرحوم ایه الله میرزای قمی سوره یاسین، ۵صلوات،سوره حمد ،۳سوره توحید، آیه الکرسی، ۷مرتبه سوره قدر...و...و...هدیه کنید
بسم الله الرحمن الرحیم امیرالمؤمنین علی علیه السلام # مرحوم‌میرزای قمی مانده بعد از وفات میرزای قمی ( ازمراجع تقلیدشیعه درزمان قاجار)شخصی از اهل شیروان قفقاز آمده و خدمتگذار مقبره مرحوم میرزای قمی بود و هیچ گونه توقع مادی نداشت. یک روز از او سؤال کردند که: چه انگیزه ای تو را وادار کرده که در این مزار مجانی خدمت می کنی؟ گفت: عظمت و تقرب صاحب این قبر در نزدمولایم امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از آن افزود: من یکی از ثروتمندان شیروان بودم و مال زیادی داشتم. به قصد زیارت خانه خدا از شهر خودم حرکت کرده و به مکه و مدینه مشرف شدم و بعد به قصد زیارت عتبات عالیات در عراق حرکت کردم. هنگامی که می خواستم سوار کشتی شوم تمام موجودی ام- که در یک بسته کیف مانندی بود سرجریاناتی به دریا افتاد که بنابر مختصرشدن نقل ماجرا دراین متن نوشته لحاظ نشده است) در آن حال امیدم از همه جا قطع شده و حیران ماندم که چه کنم. به ناچار بعضی از وسائلی را که همراهم بود فروخته و خود را به شهر مقدس نجف رساندم و به امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام متوسل شدم. بعد از مدتی توسل و گریه و زاری شبی حضرت را در خواب دیدم. ساحت مقدس آن بزرگوار به من فرمود: غمگین نباش! برو در قم و بسته وجوهات نقدی خود را از عالم جلیل میرزا ابوالقاسم قمی بگیر! بعد از بیداری در فکر فرو رفتم و با تعجب به خودم گفتم، پول های من به دریا افتاده چه طور آن را در قم از میرزای قمی بخواهم!؟ با توکل به خدا به سوی قم روانه شده و به درب منزل دانشمند جلیل القدر جناب میرزای قمی رفتم. خادم میرزا به من گفت: آقا الان در خواب است صبر کن تا از خواب بیدار شود. گفتم: من مردی مسافر و غریبم و می خواهم بروم. خادم ناراحت شده و گفت: خودت در را بزن، چون حلقه در را کوبیدم. از داخل منزل صدای میرزا بلند شد و فرمود: ای فلانی صبر کن الان آمدم. وقتی مرا با اسم صدا کرد، تعجب من زیادتر شد و هم چنانکه من در تعجب غوطه ور بودم در باز شد و جناب میرزای قمی بیرون آمده و بسته مرا عیناً از زیر عبایش بیرون آورد و به من پس داد و فرمود: برو به ولایت منطقه خود! و تا زنده هستم نباید از این ماجرا کسی را آگاه کنی. من هم بسته را گرفته و دستش را بوسیده و به شیروان رفتم.یک روز قصه را به مناسبتی برای همسرم نقل کردم. او از این حادثه شگفت زده شد و با لحنی سرزنش آمیز به من گفت: اگر چنین شخص بزرگواری را دیده ای باید تا آخر عمر او را خدمت کنی، چرا او را رها کرده و آمده ای؟ من از این سخن متأثر شده و راه قم را پیش گرفتم ولی با کمال تأسف به من گفتند: که آن بزرگوار از دنیا رحلت کرده است و من هم با خود عهد کردم که همیشه خادم قبر شریف آن عزیز باشم. تا شاید مولایم امیرالمؤمنین علی علیه السلام به من هم عنایتی کند. منابع👇 دارالسلام شیخ محمود عراقی منتخب التواریخ صفحه ۱۹۹ آموزه های وحی در قصه های تربیتی صفحه ۷۱ لازم بذکر است بعداز زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها اززیارت اهل قبور قبرستان شیخان مجاور حرم بالاخص مزارمرحوم ایه الله میرزای قمی و تقدیم هدایای معنوی به روحشان غافل نباشیم/قربه الی الله بنیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات الله علیه و‌جمیع نیت های خیر و نثار ارواح جمیع مراجع تقلید علما مروجین شیعه بالاخص مرحوم ایه الله میرزای قمی ،سوره یاسین،۵صلوات ،سوره حمد،۳سوره توحید،آیه الکرسی ، ۷ مرتبه سوره قدر و....و...هدیه کنید
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پهلو شکسته شدن خانواده آلمانی درزمان مرجعیت عالیقدرشیعه مرحوم آیه الله سيدمحمد هادى ميلانى اعلی الله مقام الشریف يك مرد و زن آلمانى بهمراه دخترشان محضر ایشان رسیدند، پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ايم به شرف اسلام نايل شويم ،آية الله ميلانى فرمودند: علت چه چيز است ؟آن مرد عرض كرد: پهلوى دخترم كه در محضر شما نشسته در حادثه اى شكست و استخوانهايش خورد شد، چنان كه پزشكان از معالجه او عاجز شدند و گفتند: بايد عمل شود، ولى عمل ، خطرناك است . دخترم راضى نشد و گفت : اگر در بستر بميرم بهتر از آن است كه در زير عمل از دنيا روم . به هر حال او را به خانه آورديم . ما يك خدمتكار ايرانى داريم كه او را بى بى صدا مى زنيم ، دخترم به او گفت : من تمام اندوخته مالى خود را راضى هستم بدهم كه صحت به من برگردد، اما فكر مى كنم بايد ناكام و با دل پر غصه بميرم . بى بى گفت : من يك طبيب را سراغ دارم كه مى تواند تو را شفا دهد. گفت : حاضرم تمام پول و موجوديم را به او بدهم . بى بى گفت : تمام آنها براى خودت باشد، بدان من علويه و از سادات ام و جده من زهرای مطهره سلام الله عليهااست كه پهلوى او را به ظلم شكستند، تو با دل شكسته و اشك جارى بگو: يا فاطمه زهرا،مرا شفا ده و به او متوسل بشو در پیشگاه خداوند متعال.دخترم با دل شكسته شروع كرد به صدا زدن و از آن بانوى معظمه يارى خواستن . بى بى هم در گوشه خانه با گريه مى گفت :يا فاطمه زهرا، اين بيمار آلمانى را با خود آورده ام و شفاى او را از شما مى خواهم . مادر جان ! كمك كن و آبروى مرا نگه دار.آن مرد اضافه كرد: من هم از ديدن اين واقعه در گوشه حياط منقلب شدم و گفتم : اى فاطمه پهلو شكسته، ديدم دخترم قدرى ساكت شد، ناگاه مرا صدا زد و گفت : پدر! بيا كه دردم ساكت شده . جلو رفتم و ديدم او كاملا شفا يافته.گفت : الان در بحربودم ، بانوى مجلله اى نزدم آمد و دست به پهلويم كشيد. گفتم : شما كيستيد؟ فرمود: من همانم كه او را مى خوانى .دخترم برخاست و راحت شد و دانستم كه اسلام حق است .حالا به ايران آمده ايم و به خدمت شما مرجعیت شیعه رسيده ايم تا مسلمان شويم .مرحوم آیه الله ميلانى و حاضرين از اين معجزه مسرور شدند و شهادتين و ساير امور اسلامى را به او آموختند و آنان با نورانيت اسلام رفتند منابع: فضائل الزهراء سلام الله علیها ص ۱۰۹ ۳۶۰داستان ازفضايل مصائب كرامات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فصل۳صفحه ۲۰ ختم کنید عجل لولیک الفرج