eitaa logo
یادداشت های فرا-مرزی
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
299 ویدیو
56 فایل
دایرکت @YahyaJS ادمین: @jahangiri_amin @Elhamshiri67 تاریخ تولد کانال بهمن ۱۴۰۱ نوشته ها، از آن ِاندیشه خود ِشخصی ام است؛ بدون پیوسته های علمی، اجتماعی، کاری، اداری و ... با این سنجه، ارزیابی و نقد و نقل فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
حجاج در حال جمع کردن سنگ برای جمرات مکه @yahyajahangiri
بقيع نوشت / شهادت امام باقر سلام بر تو اي محمد دوم خاندان عترت! محمد باقر ع! اگر محمد مصطفي ص سفارش حرمت خاندانش را كرد، تو اما به چشم خود ديدي كه چگونه حرمت دريدند در عاشورا. مگر نه آنست كه در نينوا، هر علي زاد و حتي علي نام را سر بر نيزه كردند. در روز عاشور كه بر علي كشتن – چه از نسل علي و چه بر رسم علي و خواه هم اسم علي - ، مسابقه بود، محمدي را تاريخ مي طلبيد تا اين جنابت بر علي را روايت كند. تو بايد نامت محمد باشد؛ محمد دوم! كه گويي محمد مصطفي باشي، و شاهد نيزه امت بر سينه امام. آن روز تو محمد ص بودي بودي چشم مي بستني و دست علي بالا در ميان امت يادميآوردي در روز غدير، و چشم باز مي كردي دست علي ها را مي ديدي افتاده به زمين. مي شنيدي كه كه علي امان است براي امت و اما مي ديدي كه هر علي نام را امان نيست: از علي در گهواره تا علي در نبردگاه. خلاصه عاشورا، تمام خنجرها، تيز شده بود براي حنجر هر علي اي. و خدا خواست تو نامت علي نباشد محمد باشي تا بجاي شهادت، شاهد تاريخ باشي. اگر نام تو هم علي بود، هرگز شاهد ِ محمد و محمد ِ شاهد نبودي. يادداشت هاي بقيع 1392 / يحيي جهانگيري همرساني كنيد @YAHYAjahangiri
امام باقر جداریات @yahyajahangiri
یادآوری فیسبوک ۸ سال پیش . جاکارتا
نایب الزیاره بودم/ حلال کنید و سبک گردیم/ عازم عرفات
هدایت شده از خبر فوری
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی تاریخی از زائران در عرفات در سال ۱۳۱۷ 🔹فیلمی تاریخی از حضور زائران خانه خدا در صحرای عرفات منتشر شده است. این ویدئو در سال ۱۳۱۷ شمسی (۱۳۵۶ هجری/ ۱۹۳۸ میلادی) فیلمبرداری و تولید شده است. شما به سختی خودرویی مشاهده می‌کنید و فقط شتر، الاغ و قاطر دیده می‌شود. @AkhbareFori | Link
مهربانم! چگونه سپاست گزارم که حتی بی بهانه دعوتم کردی این لحظه حاجیِ خانه ِ دوست، باید اینجا و امروز از ِ دوست خارج شود و به عرفات رود و جوید. آنگاه اجازه ِ ورود یابد. القصه، بی معرفتان را ره نیست. حسین، پسر ِ فاطمه اما روزی در چنین هنگامه ای، ناقه از این سرزمین کج کرد به سوی نینوا. همه او را کافرش پنداشتند که چرا چنین روزی با همه ی به عرفات، نمی کوچد؟؟ حسین اما فرمود: عرفات، بیش از آنکه یک باشد، یک است. اگر در همین زمین ِ عرفات، معرفت، نجویید و اندوزید، شما را اذن ِ ورود به حرم نیست. او که بغضش ترکیده بود، فرمود: اینکه را نه در که باید در فرسنگ ها دورتر در جست. و بجای باید داد. و بجای ، باید تقدیم دوست کرد، . تا سِرّ ِ نامسلمانی را عیان گوید. نمیدانم چرا امسال بوی می دهد. محسن! تو بودی امسال. ما را ببر تا عرفات! به عرفات خودت! به عرفات حسین! پسر فاطمه کعبه همینک
گذر روزگار