eitaa logo
کانال‌ یالثارات الحسين🇮🇷🇵🇸
10.1هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
29.7هزار ویدیو
126 فایل
مردمی ڪه بی تقوایی مسئولانشان برایشان اهمیت نداشته باشد، باید منتظر ظلم ها و ناامنی های فراوان باشند. ❌️ تبلیغات نداریم ❌️ @yaa_mahdy ارتباط با ادمین ⁦🇮🇷⁩به جمع عاشقان ولایت و همسنگران انقلاب اسلامی ایران خوش آمدید⁦🇮🇷⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دردش و هزینه سنگین می‌گوید مولتی میلیاردر کابینه بی لیاقت می‌گوید خودت دیگه! (خنده حضار) پیرمرد می‌گوید تهران کار می‌کردم، پاسخ می‌شنود بودی پس بلدی بمالی دیگه! چقدر حقیر است این .. چقدر نفرت انگیز است این حد از و که بجای احقاق حق او را مضحکه هایش میکند.. تاسف تاسف..
و سایه‌های شکستی تلخ به صورت و ناشده در حال انجام است! عده‌ای پول گرفته‌اند تا کشف حجاب کنند و در خیابان راه بروند! میخواهند کنند. پول میگیرند و در خیابان راه میروند! و عده‌ای دیگر هم می‌کنند. اما سر همه این جریانها به یک جا ختم میشود; میخواهند را کنند! توجه مردم را از مهم و حیاتی به سمت میبرند! اینگونه زودتر رو به میرود! بدون اینکه بشود و ریخته بشود! کشور را میگیرند! امروز از ۱۲ ساله تا 60 ساله را چنان کرده‌اند که یکی از فشار شهوت حتی هم می‌شود و دیگری با فرزند و نوه میرود سراغ !! و خاتمی ملعون دروغ می‌گفتند که اگر بیایند برچیده می‌شود! اتفاقا چون آنها آمده‌اند جنگ هم میشود، امروز در 👈جنگ 👈جنگ و 👈جنگ و و بخشی از جنگ امروز در است. جایی که در کنار پدر و مادرش در خانه نشسته اما در گوشی دارد میکند. دشمن خوب فهمیده که در جنگ نظامی با ما پیروزی ندارد و به جایی نمیرسد. اما با جنگ شهوت نهایت تا چند سال دیگر کشور را کاملا می‌کند. چون همه را خودش کرده از خانواده‌های گرفته تا آنهایی که دیگر حتی برایشان عادی است، همه درگیر این جنگ شده‌اند. خودمان را گول نزنیم. همینگونه پیش برویم فردا ایران یک خواهد بود و زهر یک بزرگ و تاریخی را به کام ملت ایران می‌ریزند. ..دیر بجنبیم همه چیز از دست می رود 🌴اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌴 🇮🇷 🇵🇸 @yalesaraat
🚨خاطره جالب خوردن رهبری 🔘 یکی از محافظین رهبر انقلاب : 💠 اون روز، بین حضرت آقا، بارها نگاهم به لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت ، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق ۲۲۰ ولت خشکم کرد. توی بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.» 📚 برگرفته از کتاب «حافظ هفت» ( رمان داستانی بر اساس سفر مقام معظم رهبری به استان فارس ) کانال انقلابی فاطمیون @fatemiyoon110