●•🌥️🌻 ●•
داستان میلاد #امام_زمان (ع)
شب جمعه است. امام (ع) با لبخند به استقبال عمه میشتابد و میفرماید: امشب #نیمه_شعبان است ! و خداوند در این شب پیشوایش را در زمین آشکار خواهد کرد. امشب فرزندی که نزد خداوند عزوجل، بزرگوار است متولد میشود، کسی که پروردگار، زمین مرده را به یمن قدوم وی زنده میکند.
مدت ها بود که حکیمه چشم انتظار آن بود، اما اعلام زمان آن از سوی امام، او را حیرت زده کرد. با لحنی پرسشگر و آمیخته با سرگردانی، میپرسد مادرش کیست؟
_ نرگس!
_ اما من آثار بارداری در او نمیبینم!
امام لبخندی زد و فرمود: عمه جان هنگام سپیده دمِ صبح اثر بارداری او ظاهر میشود.
زیرا نرگس مانند مادر موسی (ع) است که نشانی از فرزند داشتن در او دیده نمیشد و تا هنگام تولد کسی از ولادت فرزندش خبر نداشت.
قبل از تولد حضرت موسی کسی باور نمیکرد که مادرش باردار است، نرگس نیز همچون مادر موسی (ع) تا آخرین لحظات ولادت حضرت مهدی (عج) نشانی از بارداری در خود نداشت.
زیرا آینده نرگس بسیار حساس و پراهمیت بود. جاسوس ها همه جا را کنترل میکردند و کارآگاهان حکومت هر حرکت مشکوکی را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودند که اگر فرزندی از امام یازدهم متولد شود نابودش کنند.
نرگس به پیشواز بانویی میآید که اسلام را از او آموخته است. حکیمه با شادمانی نرگس را میبوسد و میگوید:
_ دخترم! خداوند به زودی (امشب) پسری به تو خواهد داد که سرور و سالار هر دو جهان است.
#میلاد_امام_زمان
🌟 ادامه دارد . . .
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا