eitaa logo
مـَـــســیــرِ ظُهـــور
1.4هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
30.3هزار ویدیو
187 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
236.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی تعریف می کرد: کوچیک که بودم یه روز با دوستم رفتیم به مغازه خشکبارفروشی پدرم در بازار.... پدرم کلی دوستم رو تحویل گرفت و بهش گفت یک مشت آجیل برای خودت بردار، دوستم قبول نکرد. از پدرم اصرار و از اون انکار، تا اینکه پدرم, خودش یک مشت آجیل برداشت و ریخت تو جیبها و مشت دوستم. از دوستم پرسیدم:تو که اهل تعارف نبودی, چرا هرچه پدرم اصرار کرد, همون اول, خودت برنداشتی؟ دوستم خیلی قشنگ جواب داد: آخه مشتهای بابات بزرگتره...!!! خدایا ! در روزهای آخر سال کهنه، اقرار میکنم که مشت من کوچیکه و معجزه های تو در فهم محدود من نیست... پس به لطف و کرمت ازت میخوام که با مشت خودت از هر چی که خیر و صلاح منه و عقلم بهش قد نمی ده ، به من و زندگی دوستانم و خانواده ام هدیه کنی... ایران و مردمانش را از شر بلاها ، حوادث و دروغ و بیماریها حفظ بفرما » خدایا شکرت....