🌟حضرت ولی عصر(عج)🌟
💐موضوع:
#معجزات_حضرت_مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌺(داستان اول) 1
✨سخن گفتن حضرت مهدی (عج) در هنگام تولد✨
🌹حکیمه خاتون (س) روایت میکند که روزی به مجلس امام حسن عسکری(ع) رفتم و مدتی از کلام گوهربار آن سرور اخیار مستنفیذ شدم. هنگامی که قصد رفتن داشتم، حضرت فرمود: ای عمه! امشب نزد ما بمان که خلف آل محمّد (ص) امشب متولد میشود ، و آن شب نیمه شعبان بود. گفتم: یابن رسول اللّه (ص) از کدامیک از زنان پاکت این فرزند ارجمند متولد خواهد شد. فرمود: از نرجس. گفتم: علامت حاملگی در او نمیبینم. فرمود: مَثَل، مثل مادر موسی کلیم است که در او آثار حمل تا هنگام ولادت ظاهر نبود. 🌷 پس آن شب به امر آن حضرت در آن خانه ماندم. نزدیک به نصف شب برخاستم، وضو گرفتم و نماز شب به جای آوردم و چون از نماز فارغ شدم، گمان کردم که نزدیک صبح است با خود گفتم که به زودی خورشید طلوع میکند و آن بدر منیر که طلوع او در این شب موعود بود، طلوع نکرد. ناگهان صدای حضرت ابومحمّد (ع) را از حجره شنیدم که فرمود: عجله نکن و ساعتی صبر کن. 🍃 من از فکری که کرده بودم خجالت کشیدم و از اتاق بیرون آمدم و به اتاقی که نرجس در آن بود رفتم. چون به در اتاق رسیدم، نرجس به استقبال من آمد، من دیدم که بدنش میلرزد و بسیار مضطرب است، او را دربر گرفتم... و به درون اتاق بردم و قل هواللّه احد و انا انزلناه و آیة الکرسی را میخواندم و به او میدمیدم. ناگاه شنیدم که حضرت ابوالقاسم محمّد(مهدی) از درون شکم مادرش این سوره ها را با من میخواند... (حضرت مهدی موعود) به طرف قبله متولد گردید و در همان لحظه صورت مبارک بر زمین نهاده و (حضرت حق) را سجده نمود. پس من آن دُر(گوهر) یگانه را برداشتم و در آغوش گرفتم. همان موقع صدای ابومحمّد (ع) را شنیدم که فرمود: ای عمه! قرة العين مرا بیاور. پس آن (حضرت) را به نزد پدر ماجدش بردم. آن حضرت او را از من گرفته، بر ران راست خود نشانید و زبان معجز بیان خود را در دهان او نهاد و آن خلف ساعتی زبان مبارک پدر را مکید (و در حدیقةالشیعه ذکر شده که زبان خود را به چشمش مالید آن گاه در دهانش گردانید) و اذان در گوش او گفته و دست بر سرش کشید و بر زانوی خود نشانید و فرمود: یا بنی انطق باذن الله (ای پسرک من ، به اذن خدا سخن بگو). 🌸 پس اولین کلمه ای که حضرت صاحب الزمان(عج) به زبان آورد، استعاذه بود! فرمود: " اعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما ما کانو یحذرون." بعد از آن فرمود: " صلی اللّه علی محمّد المصطفی (ص) و علی المرتضی (ع) و فاطمةالزهرا (س) و الحسن المجتبی(ع) و الحسین الشهید بکربلا(ع) و علی بن الحسین(ع) و محمدبن علی(ع) و جعفربن محمد(ع) و موسی بن جعفر(ع) و علی بن موسی(ع) و محمد بن علی(ع) و علی بن محمد(ع) و حسن بن علی(ع) ابی." 🌻 و نیز روایت میکند که در آن وقت که خلف آل محمد (ص) متولد شد، پرندگان سبز رنگی دیدم که در اطراف خانه پرواز میکردند و حضرت امام حسن عسکری (ع) به یکی از آن پرندگان نگاه کرد و او را به نزد خود طلبید و فرمود: این فرزند ارجمند مرا محافظت کن تا آن وقت که حقتعالی رخصت دهد و او ظاهر شود. پس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: "ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لکل شیء قدرا." .... گفتم: یابن رسول اللّه(ص) این پرندگان عجیب خوشرنگ و خوش صدایند. فرمود: این پرندگان سبز که میبینی، ملائکه رحمت هستند و آن پرنده ای که سفارش فرزند خود را به او کردم ، جبرئیل است. بعد از آن، ابو محمّد(ع) فرمود: ای عمه! این فرزند را پیش مادرش ببر. " کی تقر عینها و لا تحزن ان وعداللّه حق و لکن اکثر الناس لا یعلمون." پس به دستور حضرت، آن نور چشم نبوت و جلالت را پیش مادرش بردم. (و در روایت است که، در هنگامی که حضرت صاحب الزمان(عج) از مادر جدا شد، به دو زانو در آمد و انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرده و شهادتین بر زبان مبارک جاری ساخت. بعد از آن عطسه کرد و فرمود: "زعمت الظلمة ان حجة الله داحضة و لو اذن الله لنا فى الكلام لزال الشك." (یعنی؛ ظالمان گمان میکنند که حجت الهی باطل است و در زمانی از زمانها میتواند از روی زمین مفقود شود. اگر خدایتعالی به من رخصت سخن گفتن میداد، به حجت و دلیل، دشمن را قانع میکردم و دیگر شکی باقی نمی ماند.)