5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا کاری با دکتر پزشکیان نداری؟آفتاب پرستی حال میده؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در معرفی رهبرت کوتاهی نکن...
@Radar_enghelabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد عمیقا دلم میخواست جات باشم😢❤️
@Radar_enghelabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثابتی: جناب پزشکیان کشورو با کارای نمایشی نمیشه اداره کرد...
@Radar_enghelabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عدالت جعلی و فرسایشی با دولت پزشکیان...
@Radar_enghelabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:
در خلوت کردن برای عبادت خدا، گنجینه های پرسودی نهفته است.
غررالحکم
@Radar_enghelabe
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقایون همیشه سعی کنید ازدواجی داشته باشید که از لحاظ اقتصادی و تحصیلات دختر سطحشون از شما پایین تر باشه ...
@Radar_enghelabe
#معرفی_کارگاه « وظایف ما در آخرالزمان »
✍️ در لحظات پایانیِ انتظاریم برای ورود به دولت کریمه و هر چه به لحظه باشکوه ظهور نزدیکتر میشویم، حملات شیاطین جنی و انسی و امواج فتنه ها و شک و تردیدها شدت گرفته، غربال ها سخت و سختتر می شود و صفوف حق و باطل شفاف و شفافتر!
• و ما اکنون در مقطعی از زمان هستیم که دشمن با تمام قوای خود برای نابودی حق، سرمایه گذاری میکند و با جنگ شناختی و تهاجم فرهنگی، عقاید و افکار را نشانه میرود!
• این آخرین صحنه از نبرد تمدنهاست و ما «مردمان آخرالزمانیم» که در سرنوشت ساز ترین ثانیه هایِ تاریخ نفس می کشیم.
وظیفه شرعی و انسانی ما حکم میکند که برای پیروزی جبهه حق و نجات بشریت، آگاهانه و با هشیاری کامل در مسیر شناخت، تبیین و معرفی حق گام برداریم.
※ کارگاه « وظایف ما در آخرالزمان» که نیاز جدی تمام مردم در این روزهاست بطور رایگان در لینک زیر در دسترس می باشد:
🌐 media.montazer.ir/?p=46332
این کارگاه هر هفته با جلسهی جدیدی، بروزرسانی میشود.
@ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 وحشتناکترین وحشتِ تو، خودِ تویی!
#استوری
#فرمول : «مجموعهای از فرمولهای کلیدی نهجالبلاغه»
@ostad_shojae
#گپ_روز : «خدا برای زمانهایی که میترسیم یک کُد در قرآن گذاشته» !
#موضوع_روز : شناسایی پناهگاهها و آموختن نحوهی فرار به پناهگاههای خدا در لحظات بحرانی
✍️دو سه روزی بود که میدیدم همهی زورش را میزند تا بقول خودش این «هندسه لعنتی» را خوب یاد بگیرد تا نمرهی امتحان هندسهاش کارنامهاش را زشت نکند.
قبل از خواب آمد کنارم و گفت: مامان وحشت مرا گرفته! تمام تلاشم را کردهام ولی معلّم هندسه ما خیلی سختگیر است. حس میکنم قلبم آنقدر آشوب شده که دارد از دهنم میآید بیرون! نمیتوانم بخوابم و همین باعث شده ترس از خواب ماندن صبح هم به آشوبم اضافه شود.
• دستانم را باز کردم و سرش را به آغوش گرفتم.
گفتم : تو هنوز با این معلّم، امتحانِ آخر ترم ندادهای، دادهای ؟!
همیشه سختگیری یک معلّم در طول ترم، نشانهی امتحان سخت در پایان ترم نیست!
هدف او پرورش «روح سختکوشی» در شما بوده، و من یقین دارم از امتحان فردا، فقط یک خاطره شیرین برایت به جا میماند.
خدا هم عادتش همین است! سر کلاس دنیا به بندگانش خیلی سخت میگیرد تا ساخته شود روحشان! تا زیبا و سلامت و آماده شود جهانِ درونشان، اما «نود و نه درصد» رحمتش را گذاشته برای لحظهای که برگهی امتحان را از دست ما میگیرد و ما به برزخ متولد میشویم.
• گفت : اگر اینطور که شما گفتی نباشد و من نمره بدی بگیرم فردا چه؟
گفتم : چیزی فرق نمیکند، میکند؟ گفت : یعنی چی؟
گفتم : یعنی تو همان پسر مهربان و صاف و شوخ منی که برای همهی ما همانقدر شیرین و خواستنی خواهی بود که تا قبل از این بودی!
امّاااا برای خدا یک چیز خیلی مهم است!
تکانی خورد و با تعجب و انتظار به من زل زد.
ادامه دادم : خدا برایش مهم است که زمانهایی که یک نگرانی جان ما را احاطه میکند، آیا یاد گرفتهایم به سمت پناهگاههایی که برایمان خلق کرده فرار کنیم و در آن پناه بگیریم؟ و خودمان را از اضطراب و ترس نجات دهیم؟
ترس همانجا میآید که ما مشکل را بزرگتر از خدا میبینیم! و یادمان میرود که تنها قرار نیست سر جلسهی امتحان بنشینیم! او همه جا با ما هست، اگر بخواهیم ببینیم...
• گفت : دلم خیلی آشوب شده!
گفتم : من راهش را به تو یاد میدهم!
حرز 23 و دعای 33 (عاقبت بخیری) را پخش کردم و هردو باهم با صدای آقای معماری تکرار کردیم.
آرام شد!
گفتم قرآن آشوبی که محصول «ترس از آینده مبهم» است را «حمله از جلو»ی شیطان میداند. و برای این مواقع این کُد را برایمان گذاشته : « فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ »... به سوی خدا فرار کنید.
باید این فرار را یاد بگیری پسرم و بروی در پناهگاهت سریع قایم شوی که دستش به تو نرسد. آنوقت در کمترین زمان آرام میشوی و چشمانت آینده را درستتر و بدون توهمات اضطرابزا میبیند.
※ ظهر فردا خوشحال دم در ایستاده بود و برایم دست تکان میداد!
با حرکت سر، پرسیدم چه خبر ؟
گفت :حلّه مامان! «معلّم هندسهی ما هم «عادت خدا» را داشت و من نمیدانستم!»
@ostad_shojae