🌐 از نکبت 1948 تا قیام 1987، 39 سال می گذرد که در این مدت، سنگرهای عربی یک گلوله به مقاومت نرساندند. سپس بچه ها، رو به روی تانک با سنگ، بلند شدند. البته سنگ مخزن را نمی سوزاند، اما روایت در برابر روایت مقاومت می کند. بچه‌های سنگ‌ها مرد شدند و سنگ‌ریزه به مرور تبدیل به تفنگ شد و انقلابی را که بعداً آن را به موشک، پهپاد و آل یاسین تبدیل کرد، در خود جمع کرد. با گذشت زمان، سنگ توانست تانک را بسوزاند، تل آویو را بسوزاند و جگرهای دشمن را طوری بسوزاند که هیچ کس آنها را نسوخته بود! و چون فلسطین با بچه هایش مشکلی ندارد، تونل هایی را برای آنها باز کرده و به آنها می گوید که بچه های من، با مورچه ها مسابقه بدهید! و خداوند می خواست رضایت و قوت خود را به فرزندانش عطا کند غزه دیگر یکی نبود فرزندان خود را دور از چشم عابران در باطن خود پنهان کرد همانطور که مریم جنین خود را - قبل - از چشم قاتلان پنهان کرد. ! او تنه درخت خرما را در 7 اکتبر به سمت خود تکان داد و یهودیان فریاد زدند: "خواهر هارون!" سپس گفتند: چگونه با کسی که پسری در گهواره بود صحبت کنیم؟ غزه را به افتخارش چاقو زدند و قسم خوردند که این پسر را بکشند، با وجود اینکه حکایت نور است، خداوند اراده کرده است که محقق شود و آن پاک، خدا اجازه نمی دهد کسی به پاکی او دست بزند! کشتی به نام خدا در حال حرکت است و زمین بر سر تجاوزکاران بارهای خود را بیرون آورده است و عصای موسی آنچه را که می پنداشتند به چنگ می آورد. دوست دارید داستان را از کدام خط تاریخ شروع کنید، در حالی که همه خطوط، کل داستان را در درون خود دارند؟! ای ذهن، معجزات را به چه طریقی توضیح می دهی! چگونه ستاره تیراندازی شدی، سنگ؟ و چگونه، آه، تونل هایش، بچه ها فواره می سازند، بر شانه های غیرممکن می پرند، با جرقه هایی که چشم ها را از برق می زند که به مرزهای آسمان خدا می رسد، با پاهای برهنه، به خواست خدا، یا انگار. آنها از رهگذران لبه کیهان می پرسیدند: "ها.. خسته شدم؟"! آیا تمام دنیا می توانند به تو جواب منفی بدهند، ای وعده حق؟! پس دوباره دوبار بخوانید! ✍🏻 #مصطفی_عامر #مع_غزه_حتى_النصر #طوفان_الاقصى #لستم_وحدكم #کانال_یمن_به_فارسی🇾🇪🇮🇷 https://eitaa.com/yamans

🌐 در هشتم اکتوبر، یک روز بعد از طوفان الاقصی، نه بیشتر! قائم مقام «مؤمنین» بالای منبر رفت: ها.. محور مقاومت کجاست؟ به نظر می رسد سوال نبود بلکه استفهام انکاری بود! چیزی که پشت سوال بود زشت تر از خود سوال بود! این فقط(به اصطلاح)«مؤمنان» بودند که به صراحت گفتند: اما ما در خانه منتظر شما خواهیم بود و شما - ای مجوسان کافر - به جنگ بروید! ها.. کجایی ای محور مقاومت! در میان جمعیت کسی از آنها لب نگشود: ما کجا هستیم؟ من در آن زمان تعجب کردم! مؤمن واقعی ابتدا از خود می پرسد: من کجای این جنگ هستم؟ او به جنگ می رود و صفوف را رهبری می کند و مؤمنان را تحریک می کند! این طبیعی است و منطقی است! امّا تو - ای مؤمن پرهیزکار - به آنچه که طبیعی بود، عمل نکردی و حرکت نکردی! سپس بعد از آن گفتی: به خدا سوگند اگر سید حسن نصرالله را می دیدم که در مسجد الاقصی ایستاده و مشغول سخنرانی است، به او ایمان نمی آوردم! ها! پس چرا از او می پرسی؟ چرا از اول از او می پرسی: کجایی؟! چرا مادامی که کارها این گونه است ای مؤمن وارسته و تا زمانی که ما در نظر تو کافریم! مادامی که از منظر شما یک جنبشی را به عهده داریم که کم خطرناک تراز رژیم صهیونیستی نیست! چرا از 8 اکتبر آنجا نبودی؟ آیا برای دفاع از سرزمین و برادران و مقدسات خود قیام می کنید؟! شما در اجرای دستور خداوند در قرآنش با یهودیان وارد نبرد می شوید و بر اساس ایمان خود مؤمنان را با خود بسیج می کنید و به ما ،به محور مقاومت می گویید: متاسفم! این نبرد مربوط به ماست نه شما! کنار بروید، دشمنان! این کار به عهده من است؟! آیا تا زمانی که ما را دشمن خود، کافر یا مجوس می دانستید، این سیر طبیعی نبود؟! اما تو چیز دیگری گفتی! اما تو یک پا را روی پای دیگر گذاشتی و در حالی که به نام مؤمنان چای می نوشیدی، اظهار داشتی: محور مقاومت کجایی؟ سوال شما اگر به دقت به آن توجه شود پیامدهایی دارد! معنایش - فقط - این نیست که تو و هر که با توست ما را در درجه اول مقابله می پنداری! این فقط به این معنی نیست که شما فلسطین را فقط مسئله ما می دانید و بنابراین به شما مربوط نمی شود! بلکه به این معناست که شما خود را مؤمن نمی‌دانید و بنابراین معتقد نیستید که هدایت قرآنی شما را مکلف می‌کند! یا شما - در کم اهمیت ترین حالات - ما و خود را در دین مساوی می دانستید، اگر ما بودیم ( از نظر شما و نه ما) آن موقع مردان ما برای مبارزه شما در درجه اول اهمیت قرار می گرفتند! در حالی که تو خود را یکی از زنان یا پسران آن، در میان مریضان، ناتوانان یا معلولان، یا جایگاه خود را در میان پشت کنندگان به جبهه انتخاب کرده ای! ما به این راضی بودیم! ما برای حمایت از برادران و مردم غزه رفتیم، بدون هیچ گروه بندی ای از هیچ نوعی! در کنار مجاهدان آن ودست در دست آنها و بازو به بازوی آنها! به یک محوری رفتند که مردانش وحدت ایمان و وحدت سرنوشت را به هم پیوند زدند: السنوار یا ابوعبیده، سید حسن یا سید عبدالملک، مردانش در غزه، لبنان، عراق یا یمن هستند! آنها همه رهبران ما هستند و همه آنها سروران ما هستند. ما بین هیچ کدام فرقی نمی گذاریم! ما از عقیده نمی پرسیم، جهاد برای همه مؤمنان یک عقیده است! و شما نیز، هر نام، رنگ، یا آنچه می گویید مذهب شماست: با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد که شما قلبا یک یهودی هستید، حتی اگر چیزی را نشان دهید که در تضاد با آن است! حاشا بعد از آن نه سنی بودی و نه شیعه! بلکه از ابتدا یهودی بودی یک یهودی هستی، با هر عبایی که بپوشی، هر اسم و مذهب که داشته باشی که با آن هویت خود را به دیگران نشان دهی! و در اینجا شما پس از آن با همه فرقه ها، گروه ها و رهبران مقاومت دشمنی دارید: السنوار یا ابوعبیده، سید حسن یا سید عبدالملک، مردانش در غزه، عراق، لبنان یا یمن هستند! همه آنها از ابتدا دشمن شما هستند! البته بین هیچ کدام فرقی قائل نشوید! پس به این ترتیب سوال شما از ابتدا منطقی بود و اگر ناآگاهی ما در زمان آنچه شما پنهان می کردید نبود هیچ چیز عجیبی برای ما نبود! محور مقاومت کجایی؟ اما تمام زوایای پنهان را، روزها آشکار کردند و موقعیت ها آن را لو دادند! با گذشت زمان فهمیدیم که تو حتی با نافرمانان هم نبودی! شما از ابتدا جای خود را رزرو کرده بودید و البته در کنار ما نبودید! جایگاه شما در بهترین حالت در میان یهودیان قراردارد، یا طبق آنچه می دانید زیر پایشان هستید! شما از اول از ما نبودید و ما هم از شما نبودیم. این دقیقاً همان چیزی است که شما را بر آن داشت که بپرسید: کجایید؟! چه چیزی شما را از پرسیدن این سؤال باز داشت: ما کجا هستیم؟ با این حال، شما در واقع - از ابتدا - دقیقاً می دانستید کجا هستید! موقعیت مکانی شما کجاست؟ «و خداوند آنچه را کتمان می کردید بیرون می آورد». ✍🏻 #مصطفی_عامر #کانال_یمن_به_فارسی🇾🇪🇮🇷 https://eitaa.com/yamans