هدایت شده از پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
🔸فردوسی و مقام "سخن"
✒سید حسین شهرستانی
(مدیر گروه حکمت هنر)
روز بزرگداشت حکیم ابولقاسم فردوسی را روز پاسداشت زبان فارسی نامیدهاند. این، البته امری است شایسته. چرا که #فردوسی ایران را با احیاء زبان فارسی زنده کرد. آن هنگام که جغرافیای سیاسی ایران از دست رفته بود، او جغرافیای فرهنگی ایران را در مرزهای زبان فارسی برقرار کرد تا بر این پایه سامان سیاست و مدنیت ملی ایرانیان تجدید شود.
اما من برآنم که اگر فردوسی را صرفا پاسدار زبان فارسی و بواسطه آن مرزبان ایران بدانیم، هنوز منزلت والای او را نشناختهایم.
فردوسی پاسدار زبان یا "سخن" در کلیت آن است و بدین ترتیب از هستی "انسان" مرزبانی و مراقبت میکند.
بدین نظر نه ایران که انسان و جهان وامدار شاعر بزرگ طوس است. چرا که شاعران بزرگ از حدود مرزهای ملی و قومی فرامیروند.
فردوسی بهمثابه شاعر حقیقی، حقیقت #سخن را که سرمایه آدمیت و جوهر جهان است به یاد میآورد و بدین یادآوری آنرا "تازه" میکند و بدین ترتیب جهان تازه میشود:
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
سخن در ظرف زیست روزمره در معرض فرسایش است. ما مردم روزمره، سخن را مصرف میکنیم و بدین ترتیب نیروی آن را تخلیه میکنیم. کلمات در زندگی روزمره شتابان و سرگردان از اینسو بدانسو پرتاب میشوند. در وضع معمول زبان، ابزاری است بیجان که ما بیآنکه بدان ملتفت باشیم و در آن درنگ کنیم، آنرا "بهکار میبریم". واژهها، این گوهرهای معدن وجود، کدر و خاکآلود زیر دست و پای ما میغلطتند و بدین ترتیب کهنه و کمفروغ میگردند.
شاعر اما، این جواهر را از زمین برمیگیرد، غبار غفلت از آنها میزداید و در پرتو درخشش آن خیره میماند. شعر، شعاع خیرگی شاعر است در تماشای فروغ سخن.
سخن را سخندان ز گوهر گزید
ز گوهر ورا پایه برتر سزید
شاعر یادآور ما بدین معنی است که سخن جوهر جان آدمی است و سبک انگاشتن سخن، سرسری گرفتن وجود و بیهوده انگاشتن زندگی است.
این سبک انگاشتن سخن، بلیه و واقعهی فراگیر زمانه ماست و بهتعبیر فردوسی:
سخنها از اندازه اندر گذشت
این بلیه نه فقط مردم عامی که بسیاری از اهل علم و دانشگاهیان و روحانیان و هنرمندان و مداحان و سیاستمردان و حتی ادیبان و شاعران را دربر میگیرد. در این روزگار بطالت سخن و بیقدری کلام و مصرف بیلگام کلمات و تراکم پرگویی، همه ما به درنگ در سخن سخندانان بزرگ محتاجیم تا دریابیم مادام که سخن سست و خوار ماند، نه دنیایی خواهیم داشت و نه دینی.
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بدن مر تورا سودمند
سخن ماند از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مدار
🌐 @Rcica_ir
🔵 Rcica.ir
*تصویر، نگارهای است از چهره فردوسی و سه شاعر معاصر او (عنصری، فرخی و عسجدی) در حاشیه حکایتی از تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی، حکایتی که گرچه مستند و صحیح نیست اما بهوجهی شیرین و شنیدنی است.
https://www.instagram.com/p/CAKmfd_pXtF/?igshid=1kd71q5nq58o6