یه گفتگوی کوتاه با یکی از دوستان داشتم درباره "رنگ آبی" شاید براتون جالب باشه.
🔵🔷🟦
#شعر #زبان
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
۲۲ آذر ۱۴۰۳
فریدون بن احمد سپهسالار نقل کرده که مولانا جلالالدین گفت:
"من از کجا، شعر از کجا؟ والله که من از شعر بیزارم و پیش من از شعر بدتر کاری نیست!"
آنچنان که در غزلیات شمس میگوید:
رَستم از این بیتوغزل ای شهوسلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا!
مولوی که خود والاترین شاعر است از شعر، آنگاه که معنایش توجه به صنایع ادبی و وزن و قافیه است، بیزار است و این بیزاری و "بیهنری" آغاز هنر والاست.
بیهنری همان صاف و آیینه شدن است. هنرِ والا آیینگی است. آینه بازتاب حقایق است. دل که آینه شد حقیقت که همان زیبایی است در آن تجلی میکند.
مولوی در داستان مجادله و رقابت چینیان و رومیان همین موضوع را تذکر میدهد. نقاشی چینیان که تقلیدی زیبا و چشمنواز از طبیعت بود در مقابل کار رومیان که فقط سنگ را صیقلی کرده بودند و آینه ساخته بودند، رنگ باخت.
رومیان آن صوفیانند ای پدر
بی زتکرار و کتاب و "بی هنر"
#یادگاری
#هنر_مقدس #شعر
➕️ @yaminpour
۲۳ آذر ۱۴۰۳
🔻این جمله را از متفکر مهم دوران ما، "بیونگ چولهان" بهخاطر بسپرید:
"افسردگی نوعی مرض ناشی از خودشیفتگی است و مشخصۀ افرادی است که بهواسطۀ جستوجوی موفقیت از درون تهی شدهاند."
این اتفاق از رهگذر تبدیل سوژه به پروژه میگذرد. هرکدام از ما مشغول بهرهبرداری بیشتر از خودمان هستیم و بازدهی خود را در نسبت با آرزوهایمان ارزیابی میکنیم. "دست و پا زدن برای موفقیت" حتی با حصول بخشی از اهداف، مایه فروپاشی روانی است. از این رو ما دیگر اهل "طرب" نیستیم. طرب، رضایتمندی است و رضایتمندی تابعی از دستوپا زدن برای موفقیت نیست. رضایتمندی از مقوله ایمان است نه عمل.
این قافله عُمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
#یادگاری
➕️ @yaminpour
۲۶ آذر ۱۴۰۳
💠
شب یلدا را گرامی میداریم، چون یقین داریم شب و تاریکی ابدی نیست و از پس شب، خورشیدی طلوع خواهد کرد. گرامیداشت یلدا، گرامیداشت انتظار خورشید است. شب اگرچه طولانی، سرد و تاریک، با گرما و درخشش جانهایی که به دیدار هم رفتهاند و به هم پیوستهاند، سپری خواهد شد.
اجتماع جانها در شب، نه فقط برای تحملپذیر کردن شب، که همانا رفتن شب است. اتصال جانها، همان طلوع خورشید است نه مقدمهی ظهور خورشید.
انتظار ظهور فقط با اتصال جانها میسّر میشود یا بهتر است بگویم: اتصال جانها همان ظهور است. اگر هنوز خورشید طلوع نکرده چون جانها هنوز از هم بیگانه و دور اند.
داستان همان است که بر سیمرغ رفت. آنهنگام که به هم پیوستند، سیمرغی که در جستجویش بودند از اتصال جانهایشان ظهور کرد.
#یادگاری
#ظهور
➕️ @yaminpour
۳۰ آذر ۱۴۰۳
مسیحیت، بشر را در تشویش همیشگی خروج از گناه نگاه میدارد. اضطرابی دائمی برای رها شدن از فلاکت بودن در دنیا. گناه بشر ذاتی است و اعمالش او را نجات نخواهد داد. مسیح (ع) آمده تا گناه بشر را به دوش بکشد و کفاره آن باشد. همین احساس غربت در این خانهی گذرا -که وطن نیست- نشانهای از لطف و کشش خداست. به تعبیر سنت آگوستین نخستین فیلسوف و متکلم بزرگ مسیحی، انسان فقط در شهر خدا آرام میگیرد. شهری که قرارگاه انسان کامل -مسیح- است.
و تو ای انسان! اگر درکی از حقایق متعالی نداری نشان آن است که عقلت از نور اشراقی بیبهره است؛ بنابراین باید "ایمان بیاوری تا بفهمی."
میلاد حضرت عیسی مسیح علیهالسلام و سال نو میلادی مبارک 🌲
#یادگاری
➕️ @yaminpour
۵ دی ۱۴۰۳
تجربه نشان داده آنهایی که بر این باورند که حقیقت را در مشت دارند، گرفتار روحیه ای "تحکم آمیز و دیگر ستیز" هستند و با سلب آزادی دیگران، زندگی را به کام آنها تلخ میکنند. ولی انسانهایی که در نسبت با حقیقت در حیرتاند افرادی فروتن و گشوده میباشند و میتوانیم زندگی را در نزد آنان مشاهده کنیم.
اگر هنر پرسیدن که نوعی پارسایی در اندیشیدن است را نیاموزیم، هنر اندیشیدن را از دست میدهیم و در نتیجه در جهان سیطره کمیت، هیچ گشایشی نسبت به هم نخواهیم داشت و "محبت" و "دیگر پذیری" میمیرد.
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم
که دل بهدست کمان ابروییاست کافرکیش
🖋 استاد اصغر طاهرزاده
▪️از کتاب: صد پرسش از حکمتهای حضور در جهان بین دو جهان
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
۲۰ دی
کتابی رو که تازه شروع کردم با این جمله آغاز میشه:
"به قول راینر ماریا ریلکهی شاعر، شهرت چیزی نیست مگر مجموع سوءتفاهمهایی که به یک اسم میچسبند."
این کتاب رو باید تا آخر خوند.
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
۲۳ دی
اگر خشم و خروش غیرت ما هم نیستانگارانه باشد، چه؟! ما چقدر سرچشمههای غلیان احساس خودمان را میشناسیم؟ چقدر از این غلیان از حقیقت عقیدهای درست متولد شده و چقدر برساختهی یک غفلت روانشناختی ناخودآگاه یا واکنشی عصبی به دریافت یک پیام رمزگذاری شدهی رسانهای یا یک تعصب ایدئولوژیک قبیلهای است؟ کسیکه خودسازی دقیقی نکرده بعید است خشم و خروش و غیرتی ستودنی داشته باشد.
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
۲۸ دی
وحید یامین پور
ادامه: روایتها زمانی تبدیل به قصه میشوند که ما را درگیر یک گره دراماتیک میکنند یا یک خاطره را به
قسمت سوم:
قدرت جویبار بیشتر است یا سیلاب؟
ذهن عجول اذعان میکند که سیلاب قویتر است. چون سنگهای بزرگ را میغلتاند و از سر راه برمیدارد. اما هیچ سیلابی نمیتواند سنگ را بشکافد و رخنه و روزنهای بگشاید و از میان آن، عبور کند.
در کودکی که در درّههای کوهستانی تفرّج میکردم، شگفتانگیزترین صحنه، رخنهها و روزنههایی بود که طی سالها بر اثر فرو افتادن قطرههای آب، در صخرهها و تختهسنگهای بزرگ ایجاد شده بود. هیچ سیلابی توان جابجایی صخرهها را نداشت. اما جویبارهای آرام و صبور و قطرات که به آرامی چکیده بود، بدون آنکه زمین و دشت و کوه را بیازارد، با قدرت آرام خود راهش را گشوده بود.
پروپاگاندا که جوهر وحشی رسانههای مدرن است، ارادهی معطوف به تسلط بر انسان و تبدیل کردن مخاطب به عنوان منبعی برای بهرهبرداری است. اما هنر، رهایی از این اراده است.
روایت و قصه چون جویبار، راه خود را با قدرت آرامشان میگشایند بدون آنکه چیزی را از سر راهشان بردارند.
آنکس که در سودای تسلط بر هستی است، بیگانه با هستی است. تاثیر و قدرت تاثیر، در رهاشدگی از سودای قدرت و تاثیر است و این تعارض، همان ذات رازآلود هستی است.
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
۱۷ بهمن
دانشآموزی که برای کشیدن یک پاره خط بهجای دوختن نگاهش به نقطهی مقصد، به دست و قلم خودش چشم میدوزد، خطی پریشان و کج و معوج میکشد که احتمالا به نقطهی مقصد منتهی نخواهد شد.
پریشانی ، نتیجهی ندیدن مقصد است. ملتی که آینده را در تخیلش نمیبیند و به روزمرگی التفات دارد، پریشان و افتان و خيزان راه میپیماید.
دشمن دانا همانکسی است که نقطهی مقصدِ یک ملت را غبارآلود و محو میکند.
💠 #یادگاری
➕️ @yaminpour
۲۴ بهمن
به نظر من کشف ناخودآگاه یکی از بزرگترین کشفیات بشر جدید بوده، شاید از کشف جاذبه یا کروی بودن زمین و گردش انتقالی و... مهمتر.
البته ناتوانی و نقص انسان به عنوان فاعل شناسا از قرنها قبل برای حکما معلوم بود اما این کشف در دایره علم جدید، اهمیت مضاعف دارد؛ از آنرو که بشر متفرعن و ژست بیطرفانهاش در کاوش جهان و تصرف در آن را با واقعیت ضعیف و حقیقت دور از دسترس خود روبرو کرد.
#یادگاری
➕️ @yaminpour
۳۰ بهمن
تفکر، حرکت از ظاهر است به باطن؛ از موجود به وجود. در این حرکت، هنگامیکه با امر غیرقابل محاسبه (نااندیشیدنی) مواجه میشویم، امکان خروج از عقلانیت مادی محاسبهگر را پیدا میکنیم. اما امر غیر قابل محاسبه چیست؟ عدم، مرگ، حرمان و عجز انسان.
پس تفکر حقیقی ایستادن در نقطه غیرقابل محاسبهی مرگ و عجز است؛ همانجا که انسان خود و همه چیز را هیچ و معلّق و بیبنیاد میبیند. این ناچیزی و تعلیق سرآغاز درک و حضور وجود مطلق و نامتناهی است؛ آنگاه كه احساس یک نیاز عمیق به این وجود نامتناهی جوانه میزند، دعای حقیقی از عمق زمین جان میجوشد. پس دعا، اگر جوشش اضطرار از درون باشد و نه فقط لفظ، عالیترین شکل تفکر است.
#یادگاری
➕️ @yaminpour
۱۶ اسفند