هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_اول
💠 ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمهشب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنیتر بود.
روی میز شیشهای اتاق پذیرایی #هفت_سین سادهای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر #ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوشسلیقگیام توجه کند.
💠 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکیاش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمیاش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکیاش همیشه خلع سلاحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی #خبر خوندی، بسه!»
💠 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!»
لحن محکم #عربیاش وقتی در لطافت کلمات #فارسی مینشست، شنیدنیتر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
💠 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت #العربیه باز بود و ردیف اخبار #سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این میخوای #انقلاب کنی؟» و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«میخوام با دلستر انقلاب کنم!»
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بیمقدمه پرسید :«دلستر میخوری؟» میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، #شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!»
💠 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه #مبارزه بینتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!»
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشهها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچهبازی فرق داره!»
💠 خیره نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچهبازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال #دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!»
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و #بسیجیها درافتادیم!»
💠 سپس با کف دست روی پیشانیاش کوبید و با حالتی هیجانزده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریهای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق #مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»
💠 تیزی صدایش خماری #عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر #آرمانت قید خونوادهات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترکشون کردم!»
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بیتوجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«#چادرت هم بهخاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر #اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از هور
(پایگاه انتشار تولیدات انقلابی)
⭕️ پیش بینی هایی غیرمتعارف اولیای الهی
💢امیدها و نوید های بسیار عجیب که از جنس وعده های اولیای الهی است را در کلام رهبر انقلاب به نظاره بنشینیم:
💢چند سالی است که..
حضرت آقا برخی رویدادها را به صورت پیش بینی قبل از وقوع به اطلاع عموم می رساند. پیش بینی هایی که همه یا اتفاق افتاده است و یا در حال اتفاق افتادن است و این بسیار عجیب است و در عین حال نشانه!!
💢در طول تاریخ..
تعیین مصادیق رویدادهای آتی، فقط از لسان انبیا و اولیاء خاص خداوند جاری می شد و این نشانه ارتباط آنها با خدا و از معجزات و کرامات آنها محسوب می شد
💢آنگاه که..
نوح نبی (ع)، خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم می داد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
حضرت ابراهیم (ع) نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را می داد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
حضرت موسی (ع)، نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست فرعونیان را می داد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
رسول مکرم اسلام (ص)، نوید فتح کسری و رم را می داد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢و آنگاه که..
امام کاظم (ع) فرمودند: «مردی از قم به پا خواهد خواست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت»، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢و آنگاه که..
امام خمینی ره فرمود: این #انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
امام خامنهای، همچون مرادش، امام خمینی فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد»، و بعد از آن همه هیاهوی گزینه روی میز حمله نظامی به ایران توسط امریکا در ۲۰ سال گذشته، همه دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
آقا به سید حسن نصرالله فرمودند: «در مقابل اسرائیل پیروز خواهید شد، اگر استقامت کنید به اذن الله»، و این امر محقق شد و در سه جنگ متوالی اسراییل شکست خورد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که آقا فرمودند:
«سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست می خورد و بشار اسد نیز خواهد ماند و اکنون پس از چند سال همه دیدیم که شد، چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که آقا فرمودند:
«ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد و شد، ساخت ماهواره، رادارها، موشک ها، پهبادها، هسته ای، علوم گوناگون که در رتبه بالای دنیا هستیم و... ...چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد، ولی رخ داد...
💢آنگاه که..
حضرت آقا خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمودند: شما یقینا و صد در صد در مقابل مجاهدان مؤمن یمنی شکست خواهید خورد و حال پس از چند سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش خود و ائتلافش را مشاهده می نمایند. چه کسی در آن زمان این اتفاق را باور می کرد ، ولی رخ داد...
💢و اما درحال حاضر..
امام خامنهای برای آینده ایران و منطقه نیز پیش بینی هایی را علنا اظهار فرموده اند.
💢ایشان فرمودند:
▫️اسراییل تا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.
▫️آمریکا در مقابل ایران به زانو در خواهد آمد و شما خواهید دید آمریکا مثل کشتی تایتانیک با همهٔ جلال و جبروتش غرق خواهد شد.
▫️عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد.
▫️و ایران قله های عظیم پیشرفت را در دنیا فتح خواهد کرد
💢چون خدا قادر متعال اراده کرده است این ملت مؤمن و فداکار را به اوج تعالی برساند
💢وعده ها ، وعده های عجیبی است. وعده هایی بسیار بزرگ. وعده ها از جنس پیش بینی تحلیل گران استراتژیک نیست. وعده ها از جنس وعده های اولیای الهی است و از آینده خبر می دهد. از آینده ای با عظمت و بزرگ برای ما ایرانیان و ملت های مسلمان !!
💢باور کنیم وعده های الهی را، که از لسان مبارک این مرد الهی خارج می شود.
💢امام خامنه ای از اولیاء بزرگ خداست. هیچ خدعه و نیرنگی قادر نیست که به صورت این ذخیره عظیم الهی بر روی زمین، چنگ زند. تمامی دست ها و چنگ های شیاطین و شیطانک ها در مقابل او، محکوم به شکست است، به اذن الهی...
💢لذا آماده باشیم
که ان شاء الله رستاخیز ی بزرگ در حال وقوع است که این مرد بزرگ دارد. یکی به یکی آنها را به ما می گوید و وعده می دهد. باور کنیم به یاری خداوند خبری در راه است.
💠 والعاقبه للمتقین
#تاثیر
https://eitaa.com/AbietarAzDarya
هدایت شده از بیداری ملت
#آقاجان‼️
مانرده های #خیابان انقلاب نیستیم
که با چند تکان بشکنیم...
ما بچه های #انقلاب هستیم
فرزندان دیگر شما ...
یادگاران خمینی ...
وارثان# شهدا ...
#بچههاےآسدعلے🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
هدایت شده از بیداری ملت
✳ انقلاب ما پشت مرزها منتظر ویزا نمیماند!
🔻 من به یاد دارم که در عملیات خیبر کنار دجله که چهل کیلومتر پشت سر بچهها باتلاق و هور و نیزار بود و بچهها دور خورده بودند و مهمات تمام شده بود و در خاک به دنبال فشنگ کلاش میگشتیم و بچهها گرسنه بودند و... در این شرایط بچهها گاهی پشت پیراهنهایشان چیزهایی به شوخی یا جدی مینوشتند مثلا «ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع»؛ یکی از بچهها که همانجا شهید شد و جنازهاش هم ماند، پشت پیراهن خود نوشته بود: « #انقلاب ما پشت مرزها منتظر ویزا نمیماند»، ببین یک بچه دهاتی بسیجی پشت پیراهنش در شرق دجله چه مینویسد؟! من همانجا به بچهها و رفقا گفتم که این جوان دهاتی اینجا و اکنون به نمایندگی از همهی #بشریت میجنگد. او که مینویسد من منتظر ویزا نمیمانم یعنی من برای همهی بشریت میجنگم نه برای یک تکه خاک! یعنی انقلاب ما متعلق به همهی انسانهای دنیاست. #استکبار_جهانی بهدرستی دانسته که این فرهنگ باید از ریشه درآید و خشک شود.
👤 #استاد_رحیمپور_ازغدی
📚 برگرفته از کتاب «مهدی(عج)، ده انقلاب در یک انقلاب»
📖 صفحات ۱۰۰ و ۱۰۱
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
#شهدا
ما باید هرچه سریع تر رشد فرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم چرا که یک خطــر اساسی ما را تهدید میکند و آن؛ نسلی است که باید در آینده تداوم #انقلاب بدست او انجام گیرد.
و امروز خیلی از گروههای منحرف آن را بازیچه خودشان قرار دادهاند و افکارشان را مسموم میکنند و این نسل را آماده میکنند که برای دورههای بعد بتوانند انقلاب را به جهت خودشان برگردانند.
🌹شهید عبدالحمید دیالمه🌹
@v_montazar
🔴 تصویر نگاره زیبایی از #حاج_قاسم_سلیمانی و #شهدا در صحن مطهر رضوی
" ما رفتیم و #انقلاب را به شما سپردیم "
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی که همه بازیگران قبل از #انقلاب در آن بازی کردند!
⭕️ برزخیها، فیلمی که توسط #رئیسجمهور مجوز پخش گرفت اما...
🌏 قرارگاه فرهنگی اجتماعی نور👇
https://eitaa.com/yanooooor
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 این فیلم را برای #بعلاوه_یک نفر از دوستان، نزدیکان و اعضای خانواده خود بفرستید تا از نظر رهبر انقلاب درباره نامزد اصلح در انتخابات فردا مطلع شوند
✏️نامزد اصلح کیست؟
✏️معتقد به مبانی #انقلاب، #کارآمد و دارای توانایی کار.
💻 Farsi.khamenei.ir