eitaa logo
امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
323 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
62 فایل
🇮🇷«بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرّٓحیِم»🇮🇷 احادیث،روایات،احکام،سخنرانی،پاسخ شبهات ،حکایت،مداحی،أذان،تلاوت،بحث شهداء و....در این کانال موجود می باشد. ☺ببخشید تبادل و تبلیغات نداریم☺ جهت ارتباط با مدیر و پاسخ به شبهات و احکام شرعی: @mohyie_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
دکلمه_10.mp3
8.83M
💫 ۱٠ 🌌 شب دهم؛ اباعبدالله الحُسَین علیه السلام ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده ▪️تنظیم: پارسا کمالی ▪️طراح: محمدحسین ثباتی 🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
دکلمه_11.mp3
9.02M
💫 ۱۱ 🌌 شب یازدهم؛ زینَب کبری، حضرت سجاد و من... ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده ▪️تنظیم: پارسا کمالی ▪️طراح: محمدحسین ثباتی 🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
در رکاب حسین 1_5226438190881051623.mp3
8.25M
💫 ۱ 🌌 شب اول؛ حسین علیه‌السلام، به همراه تمام خاندانش، از شاهراه بسمت مکّه براه می‌افتد! مسیر حرکت او، هنوز در بطن تاریخ باز است؛ و ما خواه ناخواه مجبور به عبور از آنیــم! 💥شاهــراه زندگیِ ما کجاست؟ و کوره‌راه کجا؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده @yantazer_new
▪️و حسین علیه‌السلام ؛ از مدینه بسمت مکّه حرکت کرد! اما برخلاف عبدالله‌بن زبیر ... نه از کوره‌راه! که از شاهـــراه ... زیرا بهشت هرکس، همان مسیر زیستن اوست! ✍ حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر پس‌ از مرگ معاویه، با خلیفهٔ تازه، بیعت نکردند. ـ و هر دو به فاصلهٔ چند روز از مدینه خارج شدند و راه مکه را در پیش گرفتند. یکی مخفیانه و دیگری با تمام اعضای خاندان خود. یکی از کوره راه ها و دیگری از شاهراه بین مدینه و کوفه. پایان داستان از همین ابتدا مشخص است. آن که از شاهراه قدم بر می‌دارد، پیداست که از خون هراسی ندارد... 🌟 بهره‌ای از؛ ۱ @yantazer_new
در رکاب حسین 2.mp3
8.19M
💫 ۲ 🌌 شب دوم؛ ماجرای حرکت امام، از مکه به سمت کوفه؛ آزمونی به وسعت تاریخ است! آزمونی میان عقل و عشق ... این آزمون را چه بخواهیم، چه نخواهیم، باید از میدانش رد شویم! حتماً باید رد شویم! 💥حالا ما به کدام جانب می‌رویم؟ جانب عقل؟ یا جانب عشق؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده @yantazer_new
از مکه به سمت کوفه، از مدینه تا کربلا، تا بصره تا تمامی دنیا .... صحنهٔ آزمونی به وسعت تاریخ گسترده بود. 💢 صحنه ای که هنوز هم چراغهایش روشن است، و ما بازیگران اوییم! باران فرو می ریزد و ما با چتر رد می‌شویم. ✍ همهٔ آن‌ها که به حسین علیه السلام، پیشنهاد مخفی شدن و گریختن می‌دادند، دوستش داشتند؛ 💥 فقـــط؛ شاید تسلیم و اطاعت از امام را درست نیاموخته بودند ، یا نمی‌دانستند امام خودِ باران است؛ که با هیچ نصیحتی، با هیچ امان‌نامه‌ای، با هیچ عقل مصلحت اندیشی، جمع نمی‌شود و از باریدن باز نمی‌ماند. امام فرصت آزمون بود. فرصت طهارت از اشتباه بود. که رو به سمت کوفه میرفت ... 🌟 بهره‌ای از؛ ۲ @yantazer_new
در رکاب حسین 3_5231312987351945622.mp3
9.37M
💫 ۳ 🌌شب سوم؛ آدم‌ها می‌آیند و می‌روند، امّا حتماً از میدان آیه‌ی "یوم ندعوا کلّ اُناسٍ بأمامهم" رد می‌شوند ... حتماً باید که رد شوند❗️ عاشورا، میدان آزمون این آیه بود! 💥ما در این میدان به کدام جانب می‌رویم؟ به جانب امام یا ....؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده @yantazer_new
🥀✨امام باغبان بود؛ در صحرا راه می رفت و هرس می‌کرد! قدم قدم /در تمامی طول راه / به اشاره / به ذکر / به طعنه ... از لزوم اطاعت خویش سخن می‌گفت. 🌷فَرَزدَق، بَشر بن غالب، عبدالله بن مُطیع، مردانی از بنی اسد... این‌ها تنها چند نمونه از نام‌هایی‌ست که تاریخ ثبت کرده! آن‌ها که مسیرشان از کنار چادر امام زمان‌شان گذشته، با او به گفت و گو نشسته‌اند! 💥و بعد سر خویش پیش گرفته و رفته‌اند... ✍ آدم‌ها می‌آیند و می‌روند! بی‌آنکه بدانند؛ داستان تنهایی حسین، سرنوشت بی کسیِ آدم است ! امام نور محض است؛ نور محض سایه ای ندارد... سایه‌ها، محصول گم شدن آدم‌هایند! 💥امام ابزار هرس خداست؛ هرس شاخه‌هایی که آنقدر برای خود، کَس‌اَند؛ که در برابر نور، سایه‌ی "من" شان بیرون می‌زند! 🌟بهره‌ای از؛ ۳ @yantazer_new
در رکاب حسین 4.mp3
8.25M
💫 ۴ 🌌شب چهارم؛ شمشیرهایی که به نام یاری حسین از غلاف بیرون کشیدند، بر صورت مسلم فرود آمد، و هزاران نفری که با او بیعت کرده بودند، تنها رهایش کردند... و این تمامیِ داستان کوفه بود... باختن. کوفیان در میدانِ "آزمودنِ نیّت‌ها" باختند❗️ 💥تو در این میدان، به کدام جانب خواهی رفت؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده @yantazer_new
✍"مسلم" می‌توانست در خانهٔ "هانی" ، ابن زیاد را به قتل برساند اگر؛ بی‌خبر کشتن را جایز می‌دانست. مسلم می‌توانست با یک گناه کوچک پیروز شود؛ اما او در راه عشق، پاک باز بود... 💥مردم کوفه نماز مغرب را پشت سر مسلم به جا آوردند و نماز عشا را به ابن زیاد اقتدا کردند... نیت‌ها از پشت پردهٔ دل ظاهر شد؛ و ترس بر کینه غلبه کرد. ❗️نمی‌شود که میهمان را به خانه بخوانی و در را باز نکنی! نمی‌شود... که اگر شد بدان که عاشق نیستی! یار نیستی، میزبان نیستی! 💥اگر لحظه‌ای تردید کردی، ذره‌ای به شک افتادی، یک بار حتی، دو دل شدی و چرتکه انداختی، «باخته‌ای» و این تمامیِ داستان کوفه بود... «باختن در میدان نیّت‌ها». 🌟بهره‌ای از؛ ۴ @yantazer_new
در رکاب حسین 5.mp3
8.8M
💫 ۵ 🌌شب پنجم؛ شک؛ گاهی برادر کفر است! و گاهی برادر ایمان ... دری رو یه یقین! فقط باید بلد باشی خود را و هر چه که تاکنون بوده‌ای را بشکنی، و چیز دیگری را از نو بسازی؛ درست مثل: «حُرّ» 💥و تو نیز حتماً از میدان "شک و تردیدها" رد خواهی شد! به کدام جانب خواهی شتافت؟ کفر یا یقین؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده @yantazer_new
✍امام نامه های مردم کوفه را، در برابر «حُرّ بن یزید ریاحی» بر زمین ریخت! پس از نماز ظهر / در وادی «ذوحَسما» ... «حُر» گفت؛ ما از نویسندگان نامه نیستیم. اما؛ شک، گاهی برادرِ ایمان است! دری به یقین است... و نبض حیاتِ «حُر»، با شکِ به خویش، و آنچه که بود، تپیدن گرفت! * * دلش یکباره تپید؛ راه تاخته را برگشت، پوست کهنه را پاره کرده و بال‌هایش را به یاد آورد! 💥تا آن آخرین لحظه‌ها رو در روی امام ایستاد اما؛ یک لحظه، شک به یقین پیروز شد! دل، راهش را پیدا کرد، و پیش از آنکه دیر شود : دل، بویِ کاش را حس کرد؛ "کاش رو در روی «حسین» نبودم ... کاش کنارش ایستاده بودم ... کاش پیش مرگش بودم من .... گاهی «شک» برادرِ «ایمان» است! 🌟بهره ای از؛ ۵ @yantazer_new