در رکاب حسین 6_5242339409646325843.mp3
7.9M
💫 #در_رکاب_حسین ۶
🌌شب ششم؛
«فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»
دینداران چه اندکند؛ وقتی به بلا آزموده میشوند.
چه کم بودند آنان که در "کرب و بلا" به بلا آزموده شدند؛ و باز هم به امامشان وفادار ماندند!
💥ما نیز از میدان بلا، حتماً رد میشویم، تا عیار وفاداریمان، محک بخورد ... ما به کدام جانب خواهیم شتافت؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سعیدزاده
@yantazer_new
✍ مرگ حق است، و سرانجام اتفاق میافتد؛
اما چگونگی آن را خود رقم میزنیم!
امام فرصت زیبا مُردن بود،
که منّت بر سر صحرا گذاشته بود!
اما چه کم بودند آنها که دستهایشان را، گشودند به گرفتنِ دستهای او!
چه کم بودند آنها که فهمیدند؛ امام اگر یاری میخواهد؛ منتیست بر سرِ زمین!
یاری خواستن او، برای نیاز ماست؛ نه احتیاج او 💥...
«فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»
چه اندکند دینداران؛ وقتی به بلا آزموده میشوند ❗️
👈 پسر نوح غرق شد؛
وقتی که پدرش از بلندای کشتی، دستهایش را برای گرفتن دست او، دراز کرده بود!
ندای "هل من ناصرِ" امام نیز، بوتهٔ امتحان است!
زمان آزمایش است!
سنجهی سلامت روح است!
امام کشتی نجات است ؛
او بر فراز سیل، پیش میرفت...
و دستانش را برای بالا کشیدن همگان میگشود!
اما چه کم بودند آنها که خود را نجات دادند!
چه کم بودند آنها که فهمیدند حسین، فرصت رستگاری است ...
فرصت پاک کردن گذشته، و از نو ساختن!
🌟بهرهای از؛ #در_رکاب_حسین ۶
@yantazer_new
در رکاب حسین 7.mp3
7.88M
💫 #در_رکاب_حسین ۷
🌌 شب هفتم؛
ما و اشک چشم هایمان ؛به تطهیر آمده بودیم،
آمده بودیم که با اشک های خشک شده مان، روایت بستن آب باشیم ؛
بر مردی که آبهای جهان مهریهٔ مادرش بود!
روایت، گاهی به زبان است ... گاهی به اشک، گاهی به خون دل، گاهی به #قیام !
بعد از کربلا تا آخر تاریخ، ما روایتگران این واقعهایم!
💥 راستی؛ دنیا از عاشورا، از حسین ع ... چه میداند؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
@yantazer_new
✍کربلا؛ رقیهای میخواست؛
سکینه و ام کلثوم و رباب و ... زینبی!
زنانی میخواست که حجم عشق را چشیده باشند ...
که لبریز باشند از عزت و مهر؛
تا زیر بار این همه اشک غرق نشوند!
👈زنانی که بلد باشند شستشوی با اشک را،
و مجموع کردن جمع پریشان را؛
تا داستان، بیسرانجام نماند!
و گم نشود در بادهای بیابان ...
تکه تکه و بیآغاز و میانه و انجام، رها نشود؛
💥تا شغالان هر تکه را به چند سکه نفروشند!
✍امام، خودِ باران بود! 💦
ما آمده بودیم که آب بارانِ بر زمین ریخته را،
در مَشکهایِ عطش
به لبتشنگان برسانیم ....به تشنگان حقیقت.
از همین لحظهها تا هزاران سال در زمان.....
👈مردان برای شهادت آمده بودند،
و ما برای شهـــود !
ما آمده بودیم شاهدان شهادت باشیم،
و شاهدان شقاوت ...
ما آمده بودیم؛ با اشکهای خشکشدهمان،
روایتگر بستن آب باشیم؛
بر مردی که آبهای جهان، مهریهی مادرش بود!
🌟بهرهای از؛ #در_رکاب_حسین ۷
@yantazer_new
در رکاب حسین 8.mp3
8.63M
💫 #در_رکاب_حسین ۸
🌌 شب هشتم؛
عُمَر سَعد / شمر / شَبَث / حَجاج ....
اینها نامهایی ساده نیستند!
هرکدام این نام ها یک استعاره اند؛
استعارهٔ شهوت / خباثت / ریا /قدرت ...
استعاره ای که می تواند در هریک از ما حلول کند!
و ما حتماً از میدان این استعارهها، رد خواهیم شد ... و آنوقت معلوم میشود که جانِ ما، بستر مناسبی برای حلول کدامیک از این استعارهها بوده است ...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
@yantazer_new
✍زندگانی هر آدم راهی ست، که از درون او میگذرد؛ و با هر قدم شکل میگیرد.
هر آدم صراطی ست؛ بعضی مستقیم
و گروهی پیچاپیچ و کج به سمت جهنم
اول نوشتند:
بیا ای بهار که آمدنت رایحهٔ بهشت است!
و زمانی که بهار و بهشت و باران، رو به سوی آنان داشت؛
💥فرستادگانش را کشتند / راه را بر او بستند
آب را از او دریغ کردند / تا آخرین نفر از مردان کاروانش را کشتند ...
💥و سپس او را ...پسر دختر پیامبر را ...بهشت را.... بهار و باران را؛ سر بُریدند
و در جشن این پیروزی، خیمه هایش را آتش زدند.
🔥گویا مسابقهٔ فرو رفتنِ در آتش بود
که هریک می خواست سهمی بیشتر ببرد.
✍زندگانی آزمون انتخاب است؛
بین بهشت و جهنم، در هر لحظه ، هر قدم
گاهی در هر نَفَس حتی ....
گندم ری پنهان شده است.
🌾که هر کجا آزمون انتخاب بین نیکی و بدی در کار باشد، یکی از آن دو، گندم ری است.
تا حلول #عمر_سعد ، در روح آدمی
به قدر یک انتخاب فاصله است.
زندگانی هر آدمی راهی ست که از درون او میگذرد و با هر قدم شکل میگیرد!
انسان صراط است.
خود، نامهٔ عمل است
خود، بهشت و جهنم است.
هر آدمی، آخرت خود را به دوش میکشـــد ...
🌟بهرهای از؛ #در_رکاب_حسین ۸
@yantazer_new
در رکاب حسین 9.mp3
7.76M
💫 #در_رکاب_حسین ۹
🌌شب نهم؛
آخرین آزمون، کُشتنِ چراغ بود!
چراغ را میکُشد و میگوید بروید!... همه بروید!
من بهتر از شما، اصحاب و خاندانی سراغ ندارم، اما بیعت را از همگان برداشتم؛
💥همه برای رفتن آزادید...
در یک قدمیِ نور، هنوز آزمون تمام نشده است!
و ما نیز حتماً از این آزمون رد خواهیم شد!
میمانیم؟
یا میرویم؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
@yantazer_new
آخرین آزمون کُشتن چراغ بود❗️
و در آن چادر
کسی نبود که آزمون آخر را باخته باشد!
کسی نبود که بوی بهشت را نشنیده باشد!
اصلا در آن چادر؛ دیگر کسی نمانده بود!
همه یک نفر بودند
همه از خویش رها شده، و با امام یکی شده بودند!
چیزی نداشتند جز او /
کسی نبودند جز او /
هیچ نبودند و نور بودند همه ....
آخرین آزمون اما؛
هنوز ادامه دارد.... در چادری دیگر🔅!
✍آخرین آزمون امّا، کُشتن چراغ است!
امام، همه ناز است؛
جز آنها که نیاز آورده اند، نمیمانند،
اینجا جز بیخودانِ از خویش را نمیپذیرند!
آخرین آزمون، کُشتن چراغ است!
در یک قدمی نور،
هنوز آزمون تمام نشده؛
و هنوز ترس بیرون شدن از خیمه هست!
و این آزمون، در چادری دیگر؛ هنوز ادامه دارد!
اگر خُردهای از خودت را به همراه داشته باشی،
در خاموشی چراغ
ممکن است سایهای شود و چشمانت را بپوشاند!
💥وقتی همهی وجودت، سرسپردهی امام شود؛
دیگر چراغ به کارت نمیآید؛
آخر امام، تمامِ نور است ...
در آزمون کشتن چراغ، فقط کسانی ماندند؛ که تمام خویش را به امام سپردند!
🌟بهره ای از؛ #در_رکاب_حسین ۹
@yantazer_new
در رکاب حسین 10.mp3
9.5M
💫 #در_رکاب_حسین ۱٠
🌌شب دهم؛
صدای امام، آرام آرام گم میشود در هیاهوی شادیِ شیطان...
فریاد یاریخواهی، که پاسخی نمیشنود!
جز از حنجرهٔ شش ماههٔ غرقه به خون ...
هنوز هم این هلهلهها ادامه دارد؛
تا صدایی در میانهاش گم شود!
💥در هلهلهی آخرالزمانیِ دنیا، صدا به گوش تو میآید آیا؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
@yantazer_new
🌌 امشب، آخرین شب بهشت است بر زمین،
و ... فردا روز جهنم است!
آخرین شبی که میشود دعا کرد،
میشود به نماز ایستاد،
و این صدای پر طنین زمزمهها، از نجواهای شبانه میآید؛
صدای شیرینِ چشیدنِ عسل
این آخرین شب است که صحرا نجوایی چنین شیرین را میشنود
💥 فردا طنین صداها فرق خواهد داشت!
✍ داغیِ ماجرای کربلا،
سکوت تاریخ را در دهم محرمالحرام هرسال میشکند،
تا شاید گوشهایی که خود را به خواب نزدند؛
فریاد تکراریِ یاریخواهیِ فرستادهی خدا را بشوند؛
" هل من ناصرٍ ینصُرُنی؟ "
💥 آخرالزمان به داغیِ ماجرای خود، نزدیک میشود!
کاش تاریخ، کَرانِ کوفیِ به خوابِ رفته را، دگربار به خویش نبیند!
🌟بهره ای از؛ #در_رکاب_حسین ۱۰
@yantazer_new
در رکاب حسین 11.mp3
9M
💫 #در_رکاب_حسین ۱۱
👈 #حرف_آخر
به نام نامی دردانهی رقیه بنت اباعبدالله الحسین علیهالسلام ؛
🌌 شب یازدهم؛
🥀 دخترک هق هق میزند:
این که فقط بازی بود، اینقدر ترسناک بود بابا،
| وای به حال رقیه! |
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
@yantazer_new
✍صدای جیغها تمام نمیشود!
او هم دوست دارد جیغ بکشد، اما صدایی از گلویش بیرون نمیآید.
▪️عمه را میبیند که در میانهٔ میدان به این سو و آن سو میدود.
دخترک یک لحظه بلند میشود تا خود را به عمه برساند اما...
ـــــــــــــــــــــــــ
🔥غولپیکری عصبانی، دختر را رها میکند.
دختر به زمین میافتد.
اشک از چشمهایش سرازیر میشود....
همهٔ جای تنش درد گرفته!
▪️چقدر احساس میکند بزرگتر شده،
خیلی بزرگتر از دخترکی که پیش از این بود!
🌟بهره ای از؛ #در_رکاب_حسین ۱۱
@yantazer_new