eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
162 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
یه کاروان خسته از توو غبار راه نگاه کن عباس و ماشالله ماشالله عنان هر محمل توو دستای ماهه یه باغ پر یاس و ماشالله ماشالله ماشالله به علمدار ماشالله به قد یار ماشالله به قاسم ماشالله به اکبر ماشالله رقیه ماشالله به اصغر نبینه خواهرت فراقت نمونه توی سینه داغت فدای غنچه های باغت حسین جان بیا برگردیم بند دوم می گیره دستای عمه هارو اکبر به بچه ها میگه آروم تر آروم تر می گیره توو آغوش رقیه خانوم و می گیره خاکارو از معجر از معجر ازون ور داره عباس می گیره با یه احساس دو زانو رکابُ به پاهای زینب میگه زینبم با یه حسرت زیر لب الهی که بلا نبینی تیزی نیزه ها نبینی سه شعبه ی جفا نبینی حسین جان بیا برگردیم بند سوم توو سینه آشوبه دوباره تب کرده امونش و برده دلشوره دلشوره یه لحظه می بینه حرمله رو از دور می بینه لبخندش ناجوره ناجوره نگاهش پره خونه خیالش پریشونه به صحرا کمر بسته واسه کشتنت تو و این همه گرگ من و پیراهنت تو رو به خواهر حزینه به علی اصغر و سکینه بیا تا که بریم مدینه حسین جان بیا برگردیم شعر و سبک: 📝 گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @alikavand333
یه کاروان خسته_بند اول.mp3
1.82M
یه کاروان خسته ... 🔹بند اول 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
یه کاروان خسته_بند دوم.mp3
1.54M
یه کاروان خسته ... 🔹بند دوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
یه کاروان خسته_بند سوم.mp3
1.54M
یه کاروان خسته ... 🔹بند سوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
هدایت شده از فراخوان شعر
راه تویی-1.pdf
1.43M
بسیار زیبای نگاهی متفاوت به زندگانی پر برکت اثر؛ پیش‌درآمدی بر سی‌وهشتمین دوره پیشنهاد مطالعه؛ به تمامی واعظان، ذاکران و شاعران. @Poem_ashoora @Farakhanesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجموعه غزال محرم - گروه ادبی یاقوت سرخ.pdf
864.6K
اولین مجموعه اشعار عاشورایی در قالب ادبی با چینش شب‌های محرم‌الحرام کاری از؛ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛ با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم با خنده رفتم کربلا اما از آنجا تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم با خاطراتم هر قدم را گریه کردم در کربلا و کوفه و دروازه‌ی شام نام تو را بردند هر جا گریه کردم گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم از کاروان وقتی که جاماندم، برایت با هر نفس همپای زهرا گریه کردم دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز، بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم... از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو تا درد دست و تاول پا گریه کردم تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم زجر لعین با یک طبق سمت خرابه با نیشخند آمد من امّا گریه کردم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه ساله دختری رو خاک ویرونه تو نیمه‌های شب با خودش میخونه عمه دلم تنگ بابامه بابایی درمون دردامه توی خرابه‌ها ولوله شد به پا تا خبرش رسید به اون حرومیا زدنشون با تازیونه سرو آوردن تو ویرونه سرو از روی خاکا برداشت چه حرفایی که با این سر داشت! موهاتو سوزونده کی!؟ مث موهای من شده دندونت شکسته مثل دندونای من شده یا رقیه جان مدد تو آغوش عمو دنیا رو میدیدم روی دوش قمر ستاره میچیدم اما الان رو خاک افتادم اسیر این قوم جلادم شونه میزد عمو به گیسوهای من خم نمیومد به ابروهای من حالا ببینم سوخته موهام کبودیه روی ابروهام چشمای بابامو دور دیدن موهای دخترشو کشیدن سخته بی بابا بشی اسیر شامیا بشی سخته تو خدافظی ، به زور ازش جدا بشی یا رقیه جان مدد دیگه روزای دوری سپری شده! توی خرابه ها یه خبری شده! رفته رقیه پیش باباش آروم گرفته تاول پاهاش به آرزوش رسید بانوی عالمین از قفس پر کشید کبوتر حسین پر زد آخر بانوی احساس تا روی شونه‌ی حضرت عباس دیگه نیست کبودی رو بازوش دیگه آرومه درد پهلوش رفت و گفت شکایتای قلبشو برا حسین هی میگفت نبودی زجر منو زده بابا حسین یا رقیه جان مدد نغمه پرداز: شاعر: 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
سه ساله دختری_بند اول.mp3
1.62M
سه ساله دختری رو خاک ویرونه... 🔹بند اول 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
سه ساله دختری_بند دوم.mp3
1.32M
سه ساله دختری رو خاک ویرونه... 🔹بند دوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
سه ساله دختری_بند سوم.mp3
1.31M
سه ساله دختری رو خاک ویرونه... 🔹بند سوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
ذکر یا حسین منو مستم میکنه هر جا غیر روضه هات خستم میکنه از دنیا و آدماش آزادم ولی بوی تربت تو پابستم میکنه برای اینکه کنار تو باشم تموم دنیا رو پس زدم آقا خوشی عمرم دقایقی بوده که توی هیئت نفس زدم آقا نفس زدن تو هیئت افتخارمه رقیه‌ی تو همه‌ی کس و کارمه مولا با اسم تو به مرز جنون میرسم گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا حسین یا حسین مدد اباعبدلله ذکر یا حسینه دلیل بندگیم همواره حسین میگفتم از بچگیم تا باشه نفس برات میخونم اقا دورت میگردم ای همه‌ی زندگیم به هم خورده روزگارم از دوری ببین بیتابم بذار بیام آقا منم مجنون محبتای تو همون کهنه گدای روسیام آقا حرم لازمم بی تو خرابم خراب خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا ببین نوکرت سیره از این زندگی نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا حسین یا حسین مدد اباعبدالله با ذکر رقیه من اعجاز میکنم عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون یا رقیه میگم و پرواز میکنم پر پروازه رقیه خاتونه دم و دمسازه رقیه خاتونه برا سینه زن رقیه فرمانده‌س اونم سرباز رقیه خاتونه کوچیکه دستاش اما شبیه عموش کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون تو فکر غم دنیا نباش و بدون تموم دردامونو دوا میکنه خاتون رقیه خاتون مددی یا مولاتی شعر و سبک: 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
ذکر یاحسین _بند اول.mp3
1.21M
ذکر یاحسین... 🔹بند اول 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
ذکر یا حسین_بند سوم.mp3
1.14M
ذکر یاحسین... 🔹بند سوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
ذکر یا حسین_بند دوم.mp3
1.2M
ذکر یاحسین... 🔹بند دوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
خبری نمیگیری نیستی بابا نکنه که دخترت رو نمیخوای حواسم نبود ببخشید بابایی که تو از رو نیزه ها داری میای تو گرفتاری خودت یادم نبود تو سرت خیلی شلوغه بابایی میدونم هرچی میگن پشت سرت همه حرفاشون دروغه بابایی حالا که اومدی از سفر بشین پای درد دل دختر کوچولوت قبل از اون بزار که بوسش بکنم جای نیزه رو که مونده توو گلوت بزارش به پای دلتنگی اگه لحن صحبتام پر از دلخوریه خستگی راه توونم و گرفت خستگی که میدونی چه طوریه چند شبه یه دل سیر نخوابیدم چند شبه خوابای خوب نمی بینم اگه دیر شناختمت من و ببخش چند روزه که خیلی خوب نمی بینم عمه هی می گفت که خیلی زود میای منم از خوشحالی خوابم نگرفت چند شبه منتظرم بیای ولی اینقده نیومدی خوابم گرفت جاهایی خوبی نبردن ماها رو یا خرابه بود یا که بزم شراب یا توی شلوغی بود یا جایی که من و خارجی می کردنم خطاب هر کی از راه می رسید من و می زد نرسید به هیشکی زور دخترت ما رو بردن سر بازار بابایی خیلی بر خورد به غرور دخترت خلاصه که خیلی بد گذشت بهم خلاصه که خیلی اذیت شدیم چیزی جز سیلی جوابمون نبود هر دفه اسم تو رو صدا زدیم بابا جون یه لطفی کن به دخترت این دفه هرجا می ری منم ببر این سفر که اومدیم خوش نگذشت اونجا چی میگذره خوش بهت پدر همه ی درد دلم یه کلمه ست نمیخوام حوصلتو سر بیارم اجازه نداد که حتی بابایی از گوشام گوشواره رو در بیارم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
" مهمان " یا عاقبت از سینه جانم درمی‌آید یا این‌که بابای من از این در می‌آید این گریه‌ها از درد نه از روی شوق است امشب پدر مهمانی دختر می‌آید شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن از دست من تنها همین‌ها برمی‌آید خاکستری یا گُلگُلی؟ عمه کدامش از این دوپیراهن به من بهتر می‌آید؟ خون لبم بند آمده خوب است، اما خون سرم از زیر این معجر می‌آید من گیسویم را دور دستم حلقه کردم چون که به دست دختر انگشتر می آید پیراهنم که سوخت قبلاً، پس چگونه دارد دوباره بوی خاکستر می آید؟ حتی صدای پای بابا فرق کرده‌ست حس میکنم مهمان من با سر می‌آید 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول✏️ بگو کجایی رو خاکی یا که روی نیزه هایی ولی خدایی این رسمش نبود این همه جدایی بگو کجایی بگو کجایی بذار با دستای خودم نوازشش کنم موهاشو بذار می‌خوام ی بار دیگه بیام ببوسم اون چشماشو بذار برم به سمت قبله بکشم پاهاشو همه عمرم غریب افتاده از روی زین عجیب افتاده خاطرات رقیه و زینب گیر یک نا نجیب افتاده سیدناالغریب بند دوم✏️ دیگه تمومه خنده روی لب های زینب حرومه توی شلوغی جسم پاره پاره‌ی تو کدومه بگو کدومه بگو کدومه اومده ذولجناح ولی تو زیر دست و پا جا موندی وا شده پای شمر و حرمله به خیمه ها جا موندی سرت با ما مسافرو خودت تو کربلا جا موندی مثل تو من غریب افتادم از رو محمل عجیب افتادم گریه کردی رو نیزه ها وقتی گیر یک نا نجیب افتادم سیدناالغریب بند سوم ✏️ وای از زمونه رقیه واسه‌ی تو روضه میخونه چرا بابایی انگشتر تو،تو دست ساربونه داره میخونه داره میخونه تو رفتی منو سپردی دست این حرومیا بابایی نمیدونی چه حرف های بدی زدن به ما بابایی دوری دیگه بسه خودت پاشو بیا بابایی تو بیابون غریب افتادم از رو ناقه عجیب افتادم فک میکردم عمو میاد اما گیر یک نا نجیب افتادم سیدناالغریب 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
379.3K
هدایت شده از سجاد روان مرد
321.1K
هدایت شده از سجاد روان مرد
310.9K