بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه_حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم
بند اول
آیه ی عشق خدا_آینه ی مصطفی_ای علی مرتضی_ حیدر کرببلا
صف شکن بی بدل_تیغ تو ضرب المثل_معنی خیرالعمل_حیدر کرببلا
کعبه ی سیار تو_باده ی خمار تو_ماه شب تار تو_ حیدر کرببلا
تیغ دودم دست تو_چوب علم دست تو_جود و کرم دست تو_حیدر کرببلا
مرد تویی / مردجوانمرد تویی/ دوا تویی درد تویی / یل تویی و فاتح نبرد تویی / آنکه نبود اگر ، خدا خلق نمی کرد تویی
"شهزاده یا علی اکبر"
بند دوم
آهوی صحرای من _باده ی گیرای من_شاخه ی طوبای من _ اکبر لیلای من
خوش قد و بالا تویی_عالی اعلا تویی_هستی بابا تویی_اکبر لیلای من
با تو اذان می شود _ روز جوان می شود_ ماه عیان می شود_اکبر لیلای من
مثل پیمبر تویی _ جلوه ی حیدر تویی _ شیر مظفر تویی _ اکبر لیلای من
نور تویی/شور تویی/ قبله ی منصور تویی / صور تویی/ خوشه ی انگور تویی / باده ی مخمور تویی / آنچه که از عشق بود مقصد و منظور تویی
"شهزاده یا علی اکبر"
بند سوم
عطر معطر تویی _ شور مکرر تویی _ رزق مقرر تویی _ زاده ی کوثر علی
مرجع تقلید من _ علت توحید من _ ای همه امید من _ در صف محشر علی
صوم و صلات منی _ آب حیات منی _ قند و نبات منی _ قند مکرر علی
ای ضربان اذان _ نام تو جان اذان _ روح میان اذان _ نغمه ی اکبر علی
بار تویی / یار تویی/ سید و سالار تویی/ ذکر لب میثم تمار تویی / هوهوی منصور سر دار تویی / سر تو و سردار تویی / بعد اباالفضل فقط میر و علمدار تویی
"شهزاده یا علی اکبر"
📝شعر و سبک #علی_کاوند
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
بند اول
یه خبر یه جوون
میپیچه توی کرب و بلا یه صدای اذون
یه جوون یه پدر
داره میره و پشت سرش پدرش میده جون
یه جوون یه نگا
با یه حالت ناامیدی به پیمبر کرب و بلا
یه جوون یه پسر
که صدا میزنه العطش العطش باباجون
آروم برو تا قد و بالات و ببینه
راه رفتنای مثه زهرات و ببینه
عمه باید حتما بیاد قاطیه لشگر
اخه کسی نیس حال بابات و ببینه
مرهم واسه صاحب عزا لازم میشه آه
بعد از پسر بابا عصا لازم میشه آه
چی شد که واسه بردنت تا توی خیمه
بابای پیر تو عبا لازم میشه آه
بند دوم
چش تر یه خبر
که پسر شده کشته و خم شده پشت پدر یه خبر
دلِ خون
می ریزه خاک غم توو غم علی عمه به سر یه خبر
نیمه جون
توی خیمه زبون میگیرن خواهرای جوون
یه خبر
علی اومده رو شده شمشیر و نیزه و تیر و تبر
از روی اسب افتاد و بد شد حال زینب
زینب اومد عباس هم دنبال زینب
اونایی که جامونده بودن از مدینه
یک کوچه وا کردن به استقبال زینب
زینب میاد و چشم لشگر وای ازین غم
میوفته چشماشون به معجر وای ازین غم
زیر بغل های حسین و تا می گیرن
زینب میوفته یاد مادر وای ازین غم
بند سوم
یه صدا توی باد
میپیچه مثه استخوونی که شکسته شده
مثه بغض مثه آه
مثه بابای پیری که از همه خسته شده
مثه غم مثه درد
مثه چشمای منتظر و پره اشکه رقیه
مثه بهته سکوت
مثه راه نفس که با لخته ی خون تو بسته شده
تو میری و از زندگی سیر میشه بابا
میگی بیا زودتر داره دیر میشه بابا
یادت میاد هی بت میگفت ایشالا پیرشی
اما حالا توو داغ تو پیر میشه بابا
میخنده لشگر تا بابات پیشت میشینه
پا میکشی روی زمین بابات می بینه
اینا که دارن اینجوری دورت میخندن
اون روز میخندیدن به بابام توو مدینه
#علی_کاوند
#شب_هشتم
#زمینه_حضرت_علی_اکبر
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
یه عمری برات خون دل خوردم و
تا که قد کشیدی جلوی چشام
ولی حالا دارم می بینم علی
چه راحت خوابیدی جلوی چشام
-----
چه رویای خوب که داشتم واست
می گفتم که تو همدم پیریمی
آخه هر چی باشه رشید بابا
می گفتم عصای دم پیریمی
-----
باید درد و دل هامو خوب بشنوی
بابات قد صد آسمون حرف داره
یه چیزی تو این سینمه چند ساله
که از مادر قد کمون حرف داره
-----
جلو دشمنا زشته پاشو علی
نزار سهم من خنده هاشون بشه
واسه دلخوشیه بابات خنده کن
نزار حال بابات پریشون بشه
-----
نزار خستگیمو تماشا کنن
نزار تا بفهمن که من باختمش
نزار تا خراب شه تو این آخری
پلایی که با صد امید ساختمش
---
توی این نگاه دم آخرت
یه چیزی میخوای با باباجون بگی
می گفتم شاید آب بخوای از بابا
ولی داری از لخته ی خون میگی
-----
یه بابا بگو این دم آخری
که بابات به این آرزو دلخوشه
جداییِ از تو برای دلم
مثه سم می مونه منو میکشه
-----
به دنبال هر تیکه از پیکرت
تو این دشت دارم پریشون میشم
با این دست و پایی که تو می زنی
جلوی چش عمه حیرون میشم
-----
دیگه بعد تو اُف به این روزگار
واسم زندگی مرگ تدریجیه
تازه وقتی نیستی میفهمم علی
که حال بابام بعد مادر چیه؟
-----
جوون بلند قامت این حرم
حرم بعد تو بی طراوت میشه
بیا حداقل یه رحمی بکن
به گوشواره هایی که غارت میشه
---
تو چشمای من خوب نگا کن علی
پر از التماس بمون پیشمه
خدایا به داد دل من برس
علی اکبرم نیمه جون پیشمه
-----
قدم میزنی پیش چشمای من
همین جور نگا کردنت کارمه
لبای ترک خورده ی من هنوز
پر از التماس دوست دارمه
-----
چشایی رو که روی هم میزاری
غروبای دلگیر عمر منه
همین پلکایی که میبندی یواش
داره زندگیمو بهم میزنه
-----
موهات گرد و خاکی شده دلبرم
بزار تا موهات و مرتب کنم
دوباره مثه بچه گیهات بزار
که دلواپست می شدم تب کنم
-----
مثه اون قدیما میخوام عشق من
تو آغوش بابا رها شی علی
به خاطر بیار هی میگفتم بهت
ایشالا یه روزی بابا شی علی
#علی_کاوند
#شب_هشتم
#روضه_زمزمه
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
راهی میدونه
رقیه گریونه
پشت سرش بابا دلش خونه دلش خونه
عطش که بالا رفت
اکبر لیلا رفت
آه حرم بالا تر از عرش معلی رفت
خم میشه قد یه پدر
قد میکشه تا یه پسر
هی میخوره خون جگر
آه علی اکبر
تنها میون یه سپاه
خیمه رو میکنه نگاه
داره باباش میکشه آه
آه علی اکبر
«ولدی، علی، علی الدنیا بعدک العفا»
زد به دل لشگر
کرده به پا محشر
میگه ماشالله عمه زینب به علی اکبر
میمنه تا میسر
کربلا شد خیبر
مونده بودن اکبر رجز میخونه یا حیدر
تو دستشه هنوز علم
میدونو میریزه به هم
بابا حسین میگیره دم
جان علی اکبر
«ولدی، علی، علی الدنیا بعدک العفا»
از همهی یلا سره
شاگرد رزم حیدره
تنها خودش یه لشگره
جان علی اکبر
تا از رو زین افتاد
ستون دین افتاد
انگاری که عرش خدا روی زمین افتاد
بسکه ازش خون رفت
از بدنش جون رفت
باباش مث باز شکاری سمت میدون رفت
رقیه میبینه تو خواب
علی گذاشت پا تو رکاب
کاش بشه همراه عقاب
بیاد به خیمه
تموم دشت کربلا
شده برا علی عبا
تا که روی دوش بابا
بیاد به خیمه
«ولدی، علی، علی الدنیا بعدک العفا»
شعر و سبک:
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام_بند اول.mp3
1.45M
راهی میدونه...
🔹بند اول
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
زمینه حضرت علی اکبر _بند دوم.mp3
1.35M
راهی میدونه...
🔹بند دوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
زمینه حضرت علی اکبر _بند سوم.mp3
1.37M
راهی میدونه...
🔹بند سوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هدایت شده از بازتاب بروجرد
🔺همایش شعر (همنوا با نینوا) در بروجرد
همزمان با ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام همایش شعر(همنوا با نینوا) با یاد و بزرگداشت میرزا محمد باقر صامت بروجردی مرثیه سرای نامی ایران ، روز سهشنبه سوم مرداد۱۴۰۲ ساعت ۶ عصر در پارک صامتیه برگزار میگردد.
✍به بازتاب بروجرد بپیوندید....👇
🔵 @baztab_brj
May 11
هدایت شده از سجاد روان مرد
5140204316.mp3
6.75M
🎙فـایل صـوتـی
📍#شب_پنجم_محرم
🎤پسواحد/عجیب نیست که دائم..
🔹#کربلایی_محمدرضا_گودرزی
🔹#شاعر #سجاد_روانمرد
هیئت محبین آل یاسین
#محرم_۱۴۴۵
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام:
بند اول
کاسهی چشمام شد پر از خون
داری عزیزم میری میدون
بیا و واسه اخرین بار
بیا تو آغوشم علی جون ۲
داری میری، برو، ولی یواش برو
تا یهبار دیگه ببینمت تورو
مث مادر جوونی و با رفتنت
یادم آووردی کوچهها و چادرو ۲
سخته خدایی یه جوون - پیش چش باباش بره
بابا میسوزه جیگرش - اگه یه خار تو پاش بره ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
بند دوم
رفتی به جنگ نابرابر
تنها میجنگی با یهلشکر
عموت میگه؛ جونم ماشاالله
بابات میگه؛ الله اکبر ۲
تو از تبار حیدری علی، علی
امید قلب لشکری علی، علی
انقد قشنگ میجنگی که با ضربههات
دل باباتو میبری علی، علی ۲
کاش نبینم که افتادی - تشنهی آبی روی خاک
اون روی سکه رو نشه - که تو بخوابی روی خاک ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
بند سوم
رفتی و پیش چشم بابا
سر تو ریختن بیمحابا
زنای نسل اون جگرخوار
تنت رو کردن ارباً اربا ۲
دارم میبینم و نمیشه باورم
رفتی و تیره شد جهان برابرم
پیش چشای غرق خون و اشک من
افتاده رو زمین علی اکبرم ۲
اگرچه عمهت میدونه - که رسم دنیا همینه
اما میمیره تا تورو - اینجوری رو خاک ببینه ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
#مجتبی_خرسندی
#زمینه
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
526.4K
#مجتبی_خرسندی
#زمینه
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
واحد تند حضرت علیاکبر علیهالسلام
بند اول
رو زمین، قدم میزنی، آسمون، بههم میخوره
مرگ هرچی پهلوونه، با تیغ نگات، رقم میخوره
انقدر، شبیه علی، توی جنگ، زبانزدی که
هرکسی، حریف توئه، بهمردونگیت، قسم میخوره۲
تا بهمیدون میزنی، سپاه هر دشمنی
از هراس تو بههم میریزه
با دم تکبیر تو، چرخش شمشیر تو
سپر و تیغ و علم میریزه
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر"۲
بند دوم
دشمنت، نمیدونه که، گورشو، داره میکَنه
وقتیکه، پیش بقیه، دم از جنگیدن، باتو میزنه
دشمنت، نمیدونه که، حریفش، همون کسیه
که تو جنگ، مث علیو، توی کرمش، مث حسنه۲
هرجایی که اومدی، وقتی که لبخند زدی
نون غم آجر شده تا ابد
هرگدایی اومده، به کریمیت رو زده
دستخالیش پر شده تا ابد
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر" ۲
بند سوم
آرومه، حرم تا تورو، میبینه، درون خودش
جون تو، برای بابات، وابسته شده، بهجون خودش
هرکسی، که با ادعا، روبروت، قرار میگیره
آخرش، باضربهیتو، میغلته روخاک، تو خون خودش۲
تا نگهبان حرم، تو و عباسید چهغم
تو دل اهل حرم میمونه
هرکسی حتی بخواد، طرف خیمه بیاد
رو زمین پاهاش قلم میمونه
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر" ۲
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
438.4K
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
واحد تند حضرت علیاکبر علیهالسلام
بند اول
شال علیو، بسته بهکمر
بازم میزنه، بهقلب خطر
هرکس کهمیاد، با نیّت جنگ
از اول کار، میندازه سپر۲
به میدون میزنی باعلم
ابروهای تو تیغ دودم
لشکر میره باترس بهعقب
وقتی برمیداری یهقدم۲
با هر تکبیرت، دم شمشیرت
میگه هر تیرت، نمیزنه بهخطا
خوشحاله پیرت، که با تدبیرت
شده تسخیرت معرکهی کربلا
سرتاپا، شبیه پیغمبری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
بند دوم
هرکس که دم از، جنگش میزنه
گور خودشو، داره میکَنه
چون موقع جنگ، مثل علیو
تو بحث کرم، مثل حسنه۲
وقتیکه میرسی بهحرم
از دل همه میریزه غم
آروم میشه دل همه تا
میزنی دم خیمه قدم۲
انقد مردونه، رجز میخونی
که میلرزونی، دل همه لشکرو
یکه سواری، حریف نداری
به یاد میاری، جوونی حیدرو
از یلها، یکسروگردن سری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
بند سوم
انقد تیغشو، محکم میزنه
که ریشهشونو، از دم میزنه
اینجور که داره، میجنگه علی
رو قلهی قاف، پرچم میزنه۲
اومد خشم علی بهخروش
رفته برق نگاش بهعموش
هرکسی که بهجنگش اومد
زنده نمیره از روبروش۲
"لاحول و لا..."، میخونه لیلا
که داره بابا، میگه ماشاالله علی
ضربههاش هستن، چنان مردافکن
که حتی دشمن، میگه ماشاالله علی
تنهایی، حریف یکلشکری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
407.3K
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
#غزل #مدح
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد
درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد
همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش
فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد
به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند
دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد
دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خوردهاست
مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد
به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق
درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد
برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر
ستون هم تاک شد طوری که در باور نمیگنجد!
درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا
علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد
اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست
که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد
حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین
که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد
#
برایش سر شکستم؛ خون کنار اشک جاری شد؛
چه باید کرد این غم در دو چشم تر نمیگنجد!
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
هدایت شده از مجتبی خرسندی
🔻کانال اشعار و نوشتههای
✔️#مجتبی_خرسندی
🔹#شعر #سرود #داستان
🔸#افتخارات #مرور_خاطرات
🔹#معرفی_کتابها #مصاحبهها
🔸#نقدها_تحلیلها #وقایع_روزمرّه
🔹#توییتها #درد_دل #هنر_گفتوگو
🔻آدرس در ایتا؛
https://eitaa.com/Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم
بر شانه گرفتیم از اول علم ات را
بر سینه نشاندیم سپس داغ غمات را
در روضه و در سینه زنی های محرم
خواندیم فقط شعر تر محتشمات را
((ای اهل حرم میر و علمدار)) که گفتیم
هی باد نشان داد به عالم علمات را
ما فاصله داریم که احساس نکردیم
آغوش پر از لطف و لطیف حرمات را
هرگز نفروشیم به جنات پر از شور
شیرینی این عشق پر از پیچ و خمات را
شاعر بِنِشین گریه کن از درد فراقاش
بگذار زمین دفتر شعر و قلمات را
#سجاد_روانمرد
گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
می چکد آبروش از مشک و
می چکد آب مشک آهسته
مرد گریه نمی کند حالا
مرد می ریزد اشک آهسته
روی شن های خیس ساحل بود
لب خشکیده و ترک دارش
زیر چشمی به مشک زل می زد
آب کم می شود ز مقدارش
قبل ازین ماجرا طلا مي شد
دست میزد اگر به هرچيزي
لیک حالا شد آب آوردن
باعث شرم و آبرو ريزي
پیش ازین اعتبار دریا بود
نبض دریا میان مشتش بود
سر راحت رقیه می خوابید
چون عمو مثل کوه پشتش بود
با چه بغضی به مشک می گوید
اينقدر بی وفا نبودی که
قبل ازین با مرام تر بودي
اهل جور و جفا نبودی که
خاطرت هست که دم خیمه
ما دوتایی چه صحبتي کردیم
عهد بستیم هر چه پیش آمد
دست پر سمت خیمه برگرديم
خاطرت هست اینکه می گفتم
به حرم باید آب برگردد
یک نفر ازمیان ما دو نفر
پیش طفل رباب برگردد
خاطرت هست آب پرکردم
به تو بسیار گوشزد کردم
تو خودت را به خیمه ها برسان
من اگر چه نشد که برگردم
آنطرف تر حسین برمی گشت
ناله از سوز سینه سر می داد
قدّ خم ، دست بر کمر بودن
از چه مرگ بدی خبر مي داد
گفت اطراف علقمه دیدم
چقدر از حسود پر شده بود
گفت حجم سر عمو عباس
از فرود عمود پر شده بود
استخوان ها شکسته شد یعنی
شیر کارش به گرگ افتاده است
بين ابروي خوشگلش دیدم
چه شکافی بزرگ افتاده است
دست ها را یکی یکی ... بعدش
دست ها روی آب افتادند
تیرها مثل گرگ به جان
آرزوی رباب افتادند
قصه ی علقمه بدش اینجاست
حرمله نیزه ای سه پر آورد
آنچنان زد که با دوتا زانو
تیر او را به زور درآورد
بعد از آن اتفاق ها هر روز
چه غمی با رقیه دمساز است
آب از جمع ما عمو را برد
چقدر آب دردسر ساز است
#علی_کاوند
#شب_تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
حس آبی ِموج دریایی
پیش دریا لبت ترک برداشت
اعتبار تمام دریا ها
لحظه های غروب لک برداشت
قول پایان تشنگی دادی
حرف تو معتبر ترین حرف است
آخرین مشک خیمه را امروز
دست بی جان دخترک برداشت
کمرم را شکست پایانت
پیکرت با نسیم می پاشد
با همین وضعیت چگونه تو را
می توانم که بی کمک برداشت
پیکرت را تبرکی بردند
دست تو سهم ساحل دریاست
گرچه چشمت نصیب پیکان شد
گیسوان تو را ملک برداشت
قسمت ماسه های دریا شد
قطره هایی که بین مشکت بود
ولی آن شه پر کلاهت را
پر بی جان شاپرک برداشت
دشت تاریک و چند تا خیمه
آتش و ازدحام بی غیرت
ردّ دستی میان آن شعله
زیور از گوش قاصدک برداشت
لحظه های غروب سردار است
دارد از غصه آب می گردد
چه عروج پر از غمی دارد
عزم رفتن که نم نمک برداشت
#علی_کاوند
#تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#سبک #شور
عقیق یمانیِ چشاش ، نگین ركابِ عليه
رجزای میدونِ عمو ، لالایی خوابِ عليه
پیش حسین ادبشو ببین
برگرد عقب نسبشو ببین
توو خیمه مهربونی شو دیدی
توو معركه غضبشو ببین
غضبشو ببین
غضبشو ببین
میگن پیرمردا حیدر برگشته
حیدر باز به فتح خیبر برگشته
هرکی جنگیده روبروی اباالفضل
با سر رفته ولی بی سر برگشته
بند دوم
سکینهرو وقتی میبینه، خنده میشه مهمونِ عمو
رقیه تا میزنه صداش، میگه عمو جون جونِ عمو
بعد علی قمرشو ببین
جنگیدنِ پسرشو ببین
لشگر میپاشه با یه غضبش
توو معرکه هنرشو ببین
هنرشو ببین
هنرشو ببین
اون که روز دشمنو شب می کرده
زینب حق داشته براش تب می کرده
روایته دست ابوفاضل خیلی
معجر زینبو مرتب میکرده
بند سوم
توو معرکه میزنه قدم ، میریزه یه میدونو به هم
میره و توی دل سپاه، با یا علی میکوبه علم
توو معرکه چه یلی اومده
با رزم بی بدلی اومده
اونا که خیبر و دیده بودن
گفتن به هم باز علی اومده
باز علی اومده
باز علی اومده
دستار رو دور سرش میگردونه
شمشیر رو مثل حسن می چرخونه
مثل علی که مونده بود با پیغمبر
پای امامش تا قیامت میمونه
شعر و سبک از؛
✏️#گروه_یاقوت_سرخ
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
بند اول.mp3
1.48M
عقیق یمانی چشاش...
🔹بند اول
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
بند دوم.mp3
1.36M
عقیق یمانی چشاش...
🔹بند دوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh