eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
172 عکس
91 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او می‌شمارم غصه های بی‌کران خویش را از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمره‌اش تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش در وفا داری به مولا امتحان خویش را مزه‌ی شیرینی نام علی حس می‌شود می‌کشم دور دهانم تا زبان خویش را مرتضی در لحظه‌ی افطار، بخشید از کرم بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب بر سر او دست های مهربان خویش را @yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
🔻 گزارش مکتوب | 🔹نخستین مجلس روضة‌الشعراء شهرستان بروجرد شامگاه پنج‌شنبه ۲۲ تیرماه به همت این شهرستان و با حضور جمعی از محبین خاندان رسالت و امامت در مسجد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برگزار شد. 🔹در این مراسم نورانی که به مناسبت و همچنین چاووشی محرم برقرار شده بود، جمعی از شاعران مطرح کشور و شاعرانی از شهرستان بروجرد به شعرخوانی در مدح و مرثیه حضرات معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین پرداختند. 🔹هیئت روضة‌الشعراء بروجرد با حضور پرشور هیئات مذهبی و مردم شهرستان، با قرائت آیاتی چند از کلام‌الله مجید به نفس قاری ممتاز استان آغاز شد؛ با سخنرانی حجة‌الاسلام شیخ با موضوع "مقام شاعران در محضر اهل‌بیت و علما" ادامه یافت و تا ساعاتی از بامداد نیز به طول انجامید. اجرای این برنامه را یکی از شاعران خوب شهرستان به عهده داشت و در قسمت‌هایی از برنامه صفحاتی از کتاب ارزشمند "پدر، عشق و پسر" اثر سید مهدی شجاعی را برای حاضران قرائت کرد. همچنین نوجوان ۱۲ ساله آقای محمدرضا گودرزی در بخشی از مراسم به اجرای شعرخوانی مهدوی پرداخت. 🔹علی کاوند، میثم کاوسی، سجاد روانمرد، میثم جعفری و مجتبی خرسندی از شاعران بروجرد و همچنین ، و دیگر شاعرانی بودند که در این مراسم به شعرخوانی پرداختند. پایان‌بخش مراسم نیز مرثیه‌خوانی و سینه‌زنی به نفس بود. 🔹محفل شمع زینب و هیئت محبین آل‌یاسین در برگزاری این مراسم یاری‌رسان گروه ادبی یاقوت سرخ بودند. قرار است به یاری خدا برنامه روضةالشعراء در شهرستان بروجرد به صورت فصلی و به همت گروه ادبی یاقوت سرخ این شهرستان ادامه داشته باشد. 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
الْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ بلی روز ظهور وعده‌ی انجیل نزدیک است عذاب دردناک لشگر سجیل نزدیک است افول سلطه‌ی دیرینه‌ی قابیل نزدیک است سقوط پرچم ننگین اسراییل نزدیک است امام عصر به خون‌خواهی طالوت می‌آید زمان انتقام از جبت والطاغوت می‌آید @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله القاصم الجبارین " بغض مرد " گاه حتی در مصیبت آه کم می آورد پیش بغض مرد گاهی چاه کم می آورد زخم کاری باعث تحلیل نیرو می شود شیر بین چند تا روباه کم می آورد تکیه بر دیوار دادن چاره ی ناچاري است سینه ی مجروح بین راه کم می آورد در سپر بودن برای ضربه های بی هوا مطمئنا قامت کوتاه کم می آورد خانه بی مادر شبیه گور دسته جمعی است مثل توحیدی که "الا الله" کم می آورد چند روزی پشت ابر آستین پنهان شده صورتی که پیش نورش ماه کم می آورد داغ زهرا کوه را هم از کمر خم می کند زانوی خیبر گشا هم گاه کم می آورد فاطمه پشت و پناه اشک های حیدر است بعد سرلشگر ، سپاه شاه کم می آورد هیچ کاری بر نمی آید بغیر از صبر از آنکه در احقاق حق همراه ، کم می آورد @Alikavand333 @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم " تبانی " آتش و دیوار و میخ در تبانی می کنند سنگ ها هم ضد بال و پر تبانی می کنند فضه می شوید حیاط خانه را اما چه سود بادها با دود و خاکستر تبانی می کنند هر چه درمان میکنم حال تو بدتر می شود زخم دست و سینه با بستر تبانی می کنند سرفه های شب به شب با استخوان سینه ات تا کند حال تو را بدتر تبانی می کنند با مغیره مردم شهر مدینه يک به يک هي علیه فاتح خیبر تبانی می کنند تازه زن های محل تا دخترت را دق دهند در عیادت های زجرآور تبانی می کنند تا تو را از من بگیرند و مرا از تو ببین چل نفر با یک نفر با در تبانی می کنند @Alikavand333 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او می‌شمارم غصه های بی‌کران خویش را از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمره‌اش تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش در وفا داری به مولا امتحان خویش را مزه‌ی شیرینی نام علی حس می‌شود می‌کشم دور دهانم تا زبان خویش را مرتضی در لحظه‌ی افطار، بخشید از کرم بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب بر سر او دست های مهربان خویش را @yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او می‌شمارم غصه های بی‌کران خویش را از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمره‌اش تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش در وفا داری به مولا امتحان خویش را مزه‌ی شیرینی نام علی حس می‌شود می‌کشم دور دهانم تا زبان خویش را مرتضی در لحظه‌ی افطار، بخشید از کرم بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب بر سر او دست های مهربان خویش را @yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard