eitaa logo
مقتل/کامل الزیارات : یارالی آقام
460 دنبال‌کننده
355 عکس
41 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی مولای ما حسین، که جسمش پر از زخم بود 🔸یارالی واژه ای آذری است که به معنی کسی است که بر جسمش زخم فراوان دارد و... کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen مقتل ، روضه: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۴۳ حضرت ام کلثوم علیها السلام 《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ کُلْثُومِِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》 ✅نام حضرت ام کلثوم(س) در جاهای مختلفی از منابع تاریخ عاشورا آمده است که به برخی از آنان اشاره می کنیم. 1⃣هنگام وداع امام حسین(علیه السلام) : هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع کرد. 📋《جَعَلَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ تُنَادِی : وَامُحَمَّدَاهْ! وَاعَلِیَّاهْ! وَاأُمَّاهْ! وَا أَخَاهْ! وَاحُسَیْنَاهْ! وَاضَیْعَتَنَا بَعْدَكَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع)》 ♦️ام کلثوم شروع کرد به ندا سردادن که؛ وامحمدا! واعلیا! وای مادرم! وای برادرم! وای حسینم! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن تو! یا اباعبدالله! امام(ع) هم ام کلثوم(س) را تسلی داد و سپس فرمود : 📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً》 ♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۱) سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ!》 ♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۲) 2⃣هنگام ورود به کوفه : نقل شده است که؛ هنگام ورود اسراء به کوفه، ام کلثوم بعد از ایراد خطبه توسط حضرت زینب کبری(س)، خطاب به کوفیان فرمود : 📋《صَهْ‏ يَا أَهْلَ‏ الْكُوفَةِ! تَقْتُلُنَا رِجَالُكُمْ وَ تَبْكِينَا نِسَاؤُكُمْ فَالْحَاكِمُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ!》 ♦️ساکت باشید ای اهل کوفه! مردانتان عزیزان ما با می کشند و حال، زنانتان در ماتم ما اشک می ریزند، پس خداوند حاکم بین ما و شما در روز جزاء باشد.(۳) و فرمود : 📋《يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ! سَوْأَةً مَا لَكُمْ! خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ وَ سَبَيْتُمْ نِسَاءَهُ وَ نَكَبْتُمُوهُ؟ وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيُّ دَوَاهٍ دَهَتْكُمْ؟ وَ أَيَّ وِزْرٍ عَلَى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟ وَ أَيَّ دِمَاءٍ سَفَكْتُمْ‏؟ وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ أَصَبْتُمُوهَا؟ وَ أَيَّ أَمْوَالٍ انْتَهَبْتُمُوهَا؟ قَتَلْتُمْ خَيْرَ رِجَالاتٍ بَعْدَ النَّبِيّ(ص)! أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ وَ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ‏!》 ♦️ای اهل کوفه! بد و زشتی باد شما را! حسین(ع) را خوار کردید و او را کشتید و مال او به غارت بردید و اهل بیت او اسیر کردید. نیستی و دوری باد شما را! وای بر شما! هیچ می دانید که چه مصیبتی بزرگ بر شما فرود آمد؟ و چه گناهی گران بر دوش کشیدید؟ و چه خونها که ریختید و چه کودکان برهنه کردید و چه مالهایی غارت نمودید؟ بهترین مردم، پس از رسول خدا(ص) بکشتید و گویی رحمت و مهر از دلهای شما برداشته بود. با این حال، حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیانکار! سپس فرمود : 📋《قَتَلْتُمْ أَخِي صَبْراً فَوَيْلٌ لِأُمِّكُمْ‏ سَتُجْزَوْنَ نَاراً حَرُّهَا يَتَوَقَّدُ سَفَكْتُمْ دِمَاءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفْكَهَا وَ حَرَّمَهَا الْقُرْآنُ ثُمَّ مُحَمَّدٌ أَلَا فَأَبْشِرُوا بِالنَّارِ إِنَّكُمُ غَداً لَفِي سَقَرٍ حَقّاً يَقِيناً تُخَلَّدُوا وَ إِنِّي لَأَبْكِي فِي حَيَاتِي عَلَى أَخِي‏ عَلَى خَيْرِ مَنْ بَعْدَ النَّبِيِّ سَيُولَدُ بِدَمْعٍ غَزِيرٍ مُسْتَهَلٍّ مُكَفْكَفٍ‏ عَلَى الْخَدِّ مِنِّي ذَائِباً لَيْسَ يُحْمَدُ》 ♦️برادر مظلوم مرا با سخت ترین وضعی کشتید. وای بر شما باد که بزودی گرفتار آتشی خواهید شد که سخت سوزان است.  خونهایی را ریختید که خداوند حرامش کرده بود و قرآن و محمد نیز آن را محترم شمرده بودند. پس باخبر باشید و مژده باد شما را به آتش دوزخ که بی شک فردا در جهنم و تا ابد گرفتار آن خواهید بود. من هم در سراسر زندگیم بر برادرم می گریم؛ بر بهترین کسی که پس از رسول خدا (ص) به دنیا آمده بود. با سرشکی مدام که سیل آسا از چشمهایم بر رخسارم جاری است و تمامی نخواهد داشت.(۴) راوی می گوید: در این هنگام؛ 📋《فَضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ الْحَنِينِ وَ النَّوْحِ وَ نَشَرَ النِّسَاءُ شُعُورَهُنَّ وَ وَضَعْنَ التُّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِنَّ وَ خَمَشْنَ وُجُوهَهُنَّ وَ ضَرَبْنَ خُدُودَهُنَّ وَ دَعَوْنَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ وَ بَكَى الرِّجَالُ فَلَمْ يُرَ بَاكِيَةٌ وَ بَاكٍ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْم‏》 ادامه مطالب :👇 حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
👆ادامه👇 ♦️مردم صدا به گريه و نوحه بلند كردند و زنان گيسوان پريشان نمودند و خاك بر سر ريختند و صورت با ناخن خراشيدند و سيلى به صورت خود مي زدند و صدا بواويلا بلند كردند و مردان بگريه افتادند و ريش ها كندند و از آن روز بيشتر هيچ مرد و زنى گريان ديده نشد.(۵) در منبعی دیگر آمده است که؛ 📋《صَارَ أَهْلُ الْكُوفَةِ يُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِينَ عَلَى الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ قَالَتْ : يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ! إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنَا حَرَامٌ! وَ صَارَتْ تَأْخُذُ ذَلِكَ مِنَ أَيْدِي الْأَطْفَالِ وَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تَرْمِي بِهِ إِلَى الْأَرْض》 ♦️کوفیان به کودکانی که بر محمل‏ها بودند، مقداری خرما و نان و گردو می‏‌دادند، پس ام‌کلثوم بر آن‌ها فریاد زد و فرمود : ای کوفیان! صدقه بر ما حرام است. و شروع کرد آن‌ها را از دست و دهان کودکان می‏‌گرفت و به زمین می‏‌انداخت‏.(۶) 3⃣هنگام ورود به شهر شام : به نقل عماد الدین طبری آمده است که هنگام ورود اسرای کربلا به شام؛ 📋《ظَلُّوا عَلَى بَابِ المَدِينةِ ثَلَاثةَ أيَّامِِ حَتَّى يُزَيِّنُوا البَلَدَ》 ♦️اسرای اهل بيت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، تا شهر را تزیین کنند.(۷) راوی می گوید : 📋《وَ سَارَ الْقَوْمُ بِرَاءْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ نِسائِهِ وَالاسْرى مِنْ رِجالِهِ، فَلَمّا قَربُوا مِنْ دِمَشْقَ دَنَتْ اءُمُّ كُلْثُومٍ مِنَ الشِّمْرِ وَ كانَ مِنْ جُمْلَتِهِمْ فَقالَتْ : لِى الَيْكَ حاجَةُ؟ فَقالَ : وَ ما حاجَتُكَ؟》 ♦️سربازان ابن زياد، اسيران و اهل بيت امام حسین(ع) و سر مبارك امام(ع) را به سمت شام حركت دادند. همين كه به نزديك دمشق رسيدند، ام كلثوم(س) به شمر بن ذى الجوشن فرمود : مرا به تو حاجتى است! شمر گفت : حاجتت چيست؟ ام کلثوم(س) فرمود : 📋《اذا دَخَلْتَ بِنَا الْبَلَدَ فَاحْمِلْنا فى دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظارَةِ، وَ تَقَدَّمَ الَيْهِمْ اءَنْ يُخْرِجُوا هَذِهِ الرُّؤوسَ مِنْ بَيْنِ الْمَحامِلِ وَ يُنَحُّونا عَنْها، فَقَدْ خَزينا مِنْ كَثْرَةِ النَّظَرِ الَيْنا وَ نَحْنُ فى هَذِهِ الْحالِ》 ♦️وقتی ما را داخل شهر مى نماييد از دروازه اى ببريد كه تماشا چيان و تردد كنندگان در آن كم باشند؛ و به لشكريان خود بسپار كه سرها را از ميان محمل ها و كجاوه ها بيرون آوردند و اندكى از ما دور ببرند؛ تا خوارى و خفت ما مقدارى كم شود. 📋《فَاءَمَرَ فى جَوابِ سُوالِها، اَنْ تُجْعَلَ الرُّؤُوسُ عَلَى الرِّماح فى اءَوْساطِ الْمَحامِلِ بَغْياً مِنْهُ وَ كُفْراً وَ سَلَكَ بِهِمُ النَّظارَةَ عَلى تِلْكَ الصِّفَةِ، حَتّى اءَتى بِهِمْ بابِ دِمَشْقَ، فَوُقِفُوا عَلى دَرَجِ بابِ الْمَسْجِدِ الْجامِعِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبْىُ》 ♦️آن نانجيب از راه بغى و عدوان و كفر و طغيان بر ضد خواهش آن مكرمه دوران، امر نمود كه سرها را بر بالاى نيزه زدند و در وسط محمل ها نگاه داشتند و آل رسول(ص) را بر همين حال از راهى وارد دمشق نمودند كه ازدحام خلق در آن بسيار بود. سپس ايشان را بر در مسجد جامع نگاه داشتند، در آن مكانى كه اسيران كفار را نگاه مى داشتند!(۸) ابن جوزی می نویسد : اسرای کربلا را به همراه سرهای شهداء وارد بازار دمشق کردند. 📋《إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حَارِسٌ بِسَوطِهِ، وَ وَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ》 ♦️هرگاه یکی از اسرا با دیدن سرها گریه می‌کرد، نگهبانان او را با تازیانه می‌زدند و یهود و نصارا برای دیدن آن‌ها در بازار دمشق ایستاده و بر صورت آن‌ها آب دهان می‌انداختند. يزيد، دستور داد تا سر امام حسين(ع) را بر در بياويزند، در حالى كه اهل بیت امام(ع) در اطرافش بودند. همچنين یزید به نگهبانان دستور داد كه؛ 📋《إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَاَلطَمَوهَا》 ♦️هرگاه يكى از آنان گريست، او را بزنيد. 📋《وَ إنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ(ع) فَبَكَت و قالَت : يا جَدّاه! تُريدُ رَسولَ اللّه(ص) هَذَا رَأسُ حَبِيبِكَ الحُسَينِ(ع) مَصلوبٌ، وَ بَكَت، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ وَ لَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَهَا، وَ شَلَّت يَدُهُ مَكَانَهُ》 ♦️اُمّ كلثوم، سرش را بلند كرد و سرِ برادر را ديد و گريست و گفت : یا جداه! اين سرِ حبيب تو حسين(ع) است كه آويزان شده است، سپس گريست. يكى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد. و در دَم، دست نگهبان، از كار افتاد.(۹) ادامه مطالب :👇 حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
👆ادامه 👇 4⃣هنگام خروج از شام : هند بنت عبدالله، همسر یزید می گوید : 📋《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟ قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!》 ♦️وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و برگشتن به سوي مدينه مخير گرداند. آنان گفتند : اول مي‏ خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه‏ امام حسین(ع) بپردازیم. یزید گفت : 📋《افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》 ♦️هر چه میخواهید انجام دهید. سپس خانه‏ هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه‏ هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني‏ هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند. 📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ‏ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ! وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ! فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》 ♦️پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد. آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند. پس محمل‏هاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به حضرت ام کلثوم(س) گفت : ای ام کلثوم! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است. ام‏ کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته‏ اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي‏ شود و مي‏ گويي اينها عوض آنچه من کرده‏ ام؟!!(۱۰) 5⃣هنگام ورود به مدینه : هنگامی که اسرای کربلا وارد مدینه شدند، ام کلثوم(س) گریست و این ابیات را خواند : 📋《مَدِينَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِينَا فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا أَلَا فَأَخْبِرْ رَسُولَ اللَّهِ عَنَّا بِأَنَّا قَدْ فُجِعْنَا فِي أَبِينَا وَ أَنَّ رِجَالَنَا بِالطَّفِّ صَرْعَى بِلَا رُؤْسٍ وَ قَدْ ذَبَحُوا الْبَنِينَا وَ أَخْبِرْ جَدَّنَا أَنَّا أُسِرْنَا وَ بَعْدَ الْأَسْرِ يَا جَدَّا سُبِينَا كُنَّا بِالخُرُوجِ بِجَمعِ شَملِِ  رَجَعنَا حَاسِراتِِ مُشَتَّتِينَا》 ♦️ای شهر جد ما، ما را بر خود قبول مكن زيرا با حسرتها و اندوه ها آمده ايم. آگاه باش ای خبر دهنده و از حال ما به پيغمبر(ص) خبر ده كه ما در مصيبت پدرمان دردمند شديم. زيرا مردان ما در كربلا بدون سر به زمين افتاده و پسران ما هم كشته شده اند. به جدّ ما خبر بده که گرفتار شدیم و پس از گرفتاری‌، به اسارت در آمدیم. ما از تو بيرون رفتيم در حاليكه همه با هم بوديم اما اكنون بدون مردان و پسران برگشتيم.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : وقتی همه جا دور و برش زينب بود يعنی كه تمام باورش زينب بود درشام كه خطبه خواند با صوت علی از مستمعين منبرش زينب بود او هيبت و غيرت بني هاشم داشت او فاطمه بود و حيدرش زينب بود  در طول اسارتش مطيع امرِ  فرمان امام و رهبرش زينب بود در حجب و حیا وعصمت و صبر و وفا مانند عقیله خواهرش زينب بود  بر حرمت نام "ام کلثوم" قسم  این آینه نام دیگرش زینب بود 👤بیات لو 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۸۲ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۵ ۴)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۸۸ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۲ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۴ ۷)کامل بهایی عماد الدین طبری، ج۲، ص۳۶۱ ۸)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۹۷ ۹)بستان الواعظین ابن جوزی، ص۲۶۳ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷ ۱۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۷۵ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام سلام الله علیها 🩸 سلام الله علیها 🩸 علیه‌السلام 🥀 یزید بن معاویه لعنةالله علیه فرمان داد تا خاندان پیامبر و سلاله نبوت و رسالت و دختران علی و زهرا علیهم‌السلام را در خرابه‌ای ساکن نمودند، که از گرما و سرما آنان را حفظ نمی‌کرد. 🥀 سقفی نداشت تا از حرارت خورشید بر سر آن ها سایه بیندازد. و خورشید در گرمای ظهر به آن ها می‌تابید تا جایی که صورت و آن‌ها از شدت حرارت آفتاب پوسته پوسته شده بود. 🥀 اما فاطمه‌ی رُقیّه سلام‌الله علیها... 🥀 حضرت سلام‌الله علیها در مصیبت این طفل از بقیه زنان خانواده بیشتر بی‌تابی می‌نمود و بیشتر می‌گریست. و مدتی که در شام حضور داشتند آرام نمی شد. 🥀 عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به ایشان فرمودند: ای خواهرم! این بی‌تابی و گریه به خاطر چیست؟! همانا همه ما با رفتن این طفل مصیبت زده شده‌ایم و تنها تو مصیبت ندیده ای! 🥀 سلام‌الله علیها عرضه داشت: ای خواهر! روزی هنگام عصر در کنار این طفل در آستانه خرابه ایستاده بودم، هنگامی که کودکان شامی از مکاتب خود به سمت خانه و به سوی خانواده‌هایشان باز می‌گشتند. 🥀 بعضی از این کودکان ایستادند و کمی به ما نگاه کردند و سپس رفتند. این طفل به من گفت: ای عمه؛ این بچه‌ها به کجا می روند؟! به او گفتم: به سمت خانه‌ها و خانواده‌هایشان می‌روند. 🥀 گفت: ای عمه! برای ما مگر غیر از این منزل و پناهگاهی نیست؟! 🥀 و من ای خواهر؛ هر گاه این سخن را یاد می‌کنم، اشکهایم جاری می‌شود و دیگر آرام نمی‌گیرم... 📕 مقتل‌الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم صفحه ۲۹۶ سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham