eitaa logo
مقتل/کامل الزیارات : یارالی آقام
460 دنبال‌کننده
353 عکس
41 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی مولای ما حسین، که جسمش پر از زخم بود 🔸یارالی واژه ای آذری است که به معنی کسی است که بر جسمش زخم فراوان دارد و... کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen مقتل ، روضه: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۲۳۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام سر مبارک توسط سنان بن انس نزد عمر بن سعد آورده شد!👇 ✅سنان بن انس که یکی از کسانی است که در کنار شمر بن ذی الجوشن و خولی بن یزید، قتل امام حسین(ع) و جدا کردن سر مبارک ایشان را به وی نسبت می دهند. در منابع آمده است که در واپسین لحظات حیات امام حسین(ع) آنگاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت(ع) را به شهادت رساند. و سپس به نقل ابن شهر آشوب که در این باره می نویسد : 📋《وَاحتَزَّ رَأسَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ اَلنَّخَعِيُّ》 ♦️سنان بن انس نخعی سر امام حسین(ع) را از تن جدا کرد.(۱) وسپس راهی خیمه عمر بن سعد شد و با صدای بلند گفت : 📋《اَوقِر رِكَابِي فِضَّةً اَو ذَهَبَاً، اِنِّي قَتَلتُ السَّيِدَ المُحَجَّبَا، قَتَلتُ خَيرَ النَّاسِ اُمَّاً وَ اَبَاً، وخَيرَهُم اِذ يَنسُبُون النَّسَبَا》 ♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن! چون من برترين آقا را كشته ام! كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد. كسي كه از نظر نسب بهترين انسان هاست.(۲) 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۷۷ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۴ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام هر آنچه با حسین(ع) بود به غارت بردند!👇 ✅طبری می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۱) در نقل دیگری آمده است؛ 📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》 ♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۲) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ》 ♦️پيراهن شريفش را اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى برداشت و رویین پوشش را ابجر بن کعب و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را اَخْنَس بن مَرْثَد و شمشیرش را مردی از قبیله بنی دارم برداشت.(۳) به نقل ابن طاووس؛ 📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》 ♦️انگشتر امام حسین(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۴) 📚منابع: ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹ ۴)لهوف سید بن طاووس، ص۱۲۴ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام سپاه دشمن به خیمه گاه حمله ور می شود!👇 ✅وقتی لشكر دشمن، از کشتن امام حسين(ع) فارغ شد و خیمه ها را بدون مدافع دید، شروع کرد به حمله ور شدن و غارت خيمه ها! شمر بن ذی الجوشن در این لحظه دستور داد : 📋《اُدخُلُوا فَاسلُبُوا بِزَّتَهُنَّ》 ♦️داخل خیمه ها شوید و زینتهای آنان را بگیرید.(۱) در مقاتل آمده است که؛ 📋《تَسَابَقَ‏ الْقَوْمُ‏ عَلَى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ(ص) وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ(س) حَتَّى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْأَةِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ‏ اللَّهِ(ص) وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ》 ♦️مردم براى غارت خیمه هاى اولاد پيامبر اکرم(ص) و نور چشم فاطمه(س) حمله بردند. حتى چادرى كه زن به كمرش بسته بود مى‏ كشيدند و مى‏ بردند و دختران و زنان خاندان رسول خدا(ص) از خيمه‏ ها بيرون ريختند و دسته جمعى مى‏ گريستند.(۲) در نقل دیگری آمده است که؛ 📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ‏ عَنْ ظُهُورِنَا》 ♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۳) ابن نما حلی نقل می کند : 📋《ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِیَالِ الْحُسَیْنِ وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا، أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا، وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا》 ♦️آن‌گاه به غارت خانواده و همسران امام حسین(ع) پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشت‌ها، گوشواره از گوش‌ها و خلخال از پاها درآوردند. 📋《وَ خَرَجَ بَنَاتُ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قُرَّهُ عَیْنِ الزَّهْرَاءِ حَاسِرَاتٌ مُبْدِیَاتٌ لِلنِّیَاحَهِ وَ الْعَوِیلِ یَنْدُبْنَ عَلَى الشَّبَابِ وَ الْکُهُولِ وَ أُضْرِمَتِ النَّارُ فِی الْفُسْطَاطِ فَخَرَجْنَ هَارِبَاتٌ‏》 ♦️دختران پیامبر(ص) و نور چشم‌های حضرت زهرا(س) بیرون آمدند، حسرت زده و نوحه‌گر و گریان بر آن جوانان و پیران. به خیمه‌ها آتش زدند و آنان گریزان و نالان از خیمه‌ها بیرون آمدند.(۴) عبدالله بن حسن مثنی از مادرش فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل می کند که : 📋《دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي!》 ♦️من در کربلا دختری خردسال بودم که دیدم، غارتگران داخل در خیمه ها شدند و در پای من دو خلخال از طلا بود که مردی با عجله در حالی که می گریست، مشغول در آوردن آن ها بود. به او گفتم : ای دشمن خدا! برای چی می گریی؟ جواب داد : 📋《كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؟》 ♦️چگونه نگریم، در حالی که دختر رسول اکرم(ص) را غارت می کنم؟!! گفتم : پس چرا غارت می کنی؟ در جواب گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ يَجِي‏ءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ》 ♦️می ترسم دیگری بیاید و این خلخالها را ببرد! فاطمه می گوید : 📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ‏ عَنْ ظُهُورِنَا》 ♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۵) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۰ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۱ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۴)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۷۶ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۴ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۴ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام شمر به خیمه می رود و قصد جان ایشان را می کند!👇 ✅پس از شهادت شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد. حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود. چون امام سجاد(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت. در این هنگام عده‌ای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند. به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛ 📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت : وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》 ♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم! آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است و سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۱) 📚منبع : ۱)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۵ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام به دستور عمر بن سعد لعین، ده نفر حرامی بر بدن اسب تاختند!👇 ✅در کربلا امام حسین(ع) دو بار بر بدن مطهرش اسب تاخته شد! ابتدا توسط شمر بن ذی الجوشن لعین که بعد از جدا کردن سر مطهر ایشان، این جنایت را مرتکب شد. ابن جوزی می نویسد : 📋《أَوطَأَ الخَيلَ صَدرَهُ وَ ظَهرَهُ》 ♦️شمر بر سینه و پشت امام حسین(ع) اسب تاخت.(۱) سپس توسط ده حرامی به دستور ابن سعد! شیخ مفید می نویسد : عمر بن سعد در عصر عاشورا ندا داد : 📋《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》 ♦️كيست كه داوطلب گردد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟! 📋《فَانْتَدَبَ عَشَرَةٌ، مِنْهُمْ : إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ اَلْحَضْرَمِيُّ، وَ أَحْبَشُ بْنُ مَرْثَدٍ اَلْحَضْرَمِيُّ فَأَتَوْا فَدَاسُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) بِخُيُولِهِمْ حَتَّى رَضُّوا ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ》 ♦️پس ده حرامی و لعین از جمله؛ اسحاق بن حویه، اخنس بن مرثد، حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی، اسید بن مالک، چنین کردند و بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب تاختند. آنان پشت و سینه جگر گوشه رسول اکرم(ص) را زیر سمّ اسب قرار دادند.(۲) اين ارازل، نه تنها از اين عمل شنیع، شرمنده نشدند، بلكه افتخار هم مى كردند. وقتی اینان وارد مجلس ابن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟ آنان گفتند : 📋《نَحْنُ اَلَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ》 ♦️ما كسانى هستیم كه بر پشت حسين(ع)، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين(ع) را آسياب كرديم. 📋《فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ یَسِیرَةِِِ》 ♦️سپس ابن زیاد به آنان جایزه ناچیزی داد. ابوعمر که در آن مجلس حضور داشت، می گوید : 📋《فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ اَلْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا》 ♦️ما به همه آن ده نفر نگاه کردیم و متوجه شدیم که همه آنها از اولاد زنا بودند. بعدها مختار این ده نفر لعین را دستگیر کرد و دست ها و پاهایشان را میخکوب کرد و اسب بر پشت آنان تاخت تا به درک واصل شدند.(۳) 📚منابع : ۱)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۶ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، به عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند اما پیکر امام حسین(ع) و یارانش بر زمین ماند!👇 ✅طبری می نویسد : 📋《وَ صَلَّى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَلَى [مَنْ] قُتِلَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ دَفَنَهُمْ》 ♦️عمر بن سعد بر اجساد لشکریان کوفه نماز خواند و آنان را دفن نمود.(۱) و سپس دستور داد که اسرای کربلا را در یک جا جمع کردند که همگی در آن شب به حضرت زینب(س) پناه برده بودند! فاطمه(س) دختر امام حسین(ع) درباره می گوید : 📋《وَ امّا عَمَّتی زَیْنَبُ(س) فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ‌ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الَی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَةُ》 ♦️اما عمه‌ام زینب(س)، پس او همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به‌ درگاه خدای تعالی استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچ‌ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.(۲) 📚منابع : ۱)وقعة الطف یوسفی غروی، ص۲۵۸ ۲)وفیات الائمه(ع) جمعی از نویسندگان، ص۴۴۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۳۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام شب دهم محرم (عصر عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری، فرستادن سر شهدای کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد!👇 ✅عمر بن سعد بعد از واقعه کربلا، پيش از حركت از كربلا به سوى كوفه، سر مقدّس امام حسین(ع) را به وسيله خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم ازدی به سوى عبيدالله بن زیاد گسيل داشت. او همچنین دستور داد سر شهدای کربلا را نیز از بدن جدا کنند و آنها را با شمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج و عزره بن قیس روانه کوفه کرد.(۱) ابن نما حلی نقل می کند که؛ 📋《فَلَمَّا قَارَبُوا الْكُوفَةَ كَانَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ بِالنُّخَيْلَةِ》 ♦️هنگامى كه آورندگان سرها به كوفه نزديك شدند، خبردار شدند که عبیدالله بن زیاد به منطقه «نخيله» رفته است.(۲) در برخی نقلها آمده است که؛ 📋《فَوَجَدَا بَابَ القَصرِ مُغَلِّقَاً فَأَتَى خُولِیُّ بِهِ مَنزِلَهُ [لَیلَاً]》 ♦️پس خولی درب قصر کوفه را بسته دید و از این رو سر مقدس را شبانه به خانه خود برد.(۳) زن خولی نقل می کند که؛ 📋《أَقْبَلَ خَوْلِيٌّ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَدَخَلَ الْبَيْتَ فَوَضَعَهُ تَحْتَ إِجَّانَةٍ وَ آوَى إِلَى فِرَاشِهِ》 ♦️شامگاه روز عاشورا خولی به خانه آمد و سر مقدّس امام حسين(ع) را به همراه خويش آورد و پس از قرار دادن آن در زير تشتى، خود به بستر رفت. به او گفتم : كجا بودى و چه خبر آورده‏ اى؟ خولی جواب داد : 📋《جِئْتُكَ بِغِنَاءِ الدَّهْرِ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️با ثروتى جاودانه آمده‏ام و دارايى پايان ناپذيرى برايت آورده‏ ام! اين سر حسين(ع) است كه با خود آورده و زير طشت نهادم تا فردا به دربار عبيدالله، به عنوان ارمغان برم و پاداشى بسيار بگيرم! به او گفتم : 📋《وَيْحَكَ! جَاءَ النَّاسُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ جِئْتَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ع) وَ اللَّهِ لَا جَمَعَ رَأْسِي وَ رَأْسَكَ شَيْ‏ءٌ أَبَداً وَ وَثَبْتُ مِنْ فِرَاشِي وَ قَعَدْتُ عِنْدَ الْإِجَّانَةِ》 ♦️با شنيدن اين خبر، بر او خروشيدم كه واى بر تو! مردم به هنگام بازگشت از سفر براى همسر و فرزندان خويش زر و سيم به ارمغان مى‏ آورند، امّا تو سر مقدّس حسين(ع)، پسر پيامبر خدا(ص) را به خانه آورده‏ اى؟!! اى نفرين خدا بر تو باد با اين ارمغان و هديه‏ ات! به خدا سوگند كه ديگر هيچ چیز سر من و تو را بر يك بالش جمع نخواهد کرد؛ و براى هميشه از تو بيزارم! آن گاه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن آغاز كردم. 📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ‏ الْعَمُودِ يَسْطَعُ‏ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》 ♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى‏ ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى تشت مى‏ تابد و پرندگان سپيد رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۴) 📚منابع : ۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۵۰۴ ۲)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵ ۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۱۱ ۴)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸روضه / ۳۲۶ 🏴مقتل خوانی شب/روز دهم سیدالشهداء علیه السلام/بخش اول 🔻شب مشغول عبادت ▪️فقامَ [علیه السلام] الليلَ كلَّه يُصلّي ويستغفرُ ويدعو ويتضرّعُ ، وقامَ أصحابُه كذلكَ يُصَلًّونَ ويدعونَ ويستغفرونَ (پس تمام شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرع برخاست، و یارانش نیز چنین کردند؛ نماز خواندند و دعا کردند و استغفرار گفتند)/ارشاد ج2ص94 🔻محافظت از خیمه ها با آتش ▪️أمرَ بحَطًبِ وقَصَبٍ كانَ من وراءِ البيوتِ أَن يُتركَ في خَنْدَقٍ كانَ قد حُفِرَ هناكَ وَأن يُحرَقَ بالنّارِ ، مخافةَ أن يأتوهم من ورائهم (دستور داد که هیزم و نی را که پشت خانه ها بود در گودالی که آنجا کنده شده بود رها کنند و با آتش بسوزانند، از ترس اینکه مبادا از پشت سر به آنها حمله کنند)/ارشاد ج2ص95 🔻بعد از این شعر «یا دهر...»، حضرت زینب سلام الله علیها بی تاب شدند ▪️أنّه لما سمعت ذلك اخته «زينب» أو «أمّ كلثوم» جاءت إلى «الحسين» و قالت: يا أخي! هذا كلام من أيقن بالموت، قال: «نعم يا اختاه» ، قالت: إذن، فردنا إلى حرم جدّنا، فقال: «يا اختاه! لو ترك القطا لنام» ، فقالت: وا ثكلاه! ليت الموت أعدمني الحياة(وقتی خواهرش «زینب» یا «ام‌کلثوم» این سخن را شنید، نزد «حسین» آمد و گفت: برادر! این سخن کسی است که مرگ را یقین کرده. گفت: «آری خواهرم.» گفت: پس ما را به حرم جدمان بازگردان. گفت: «خواهرم! اگر کبوتر را رها کنند، می‌خوابد» گفت: وای بر من! کاش مرگ زندگی مرا بگیرد)/مقتل خوارزمی ج1ص338 🔻هیچ بلادیده ای را چنین استوار و مستحکم ندیدم ▪️قال: فشد عليه رجالة ممن عن يمينه وشماله، فحمل على من عن يمينه حتى ابذعروا، وعلى من عن شماله حتى ابذعروا، وعليه قميص له من خز وهو معتم قال فوالله ما رأيت مكسورا قط قد قتل ولده وأهل بيته وأصحابه أربط جأشا، ولا أمضى جنانا منه، ولا أجرأ مقدما، والله ما رأيت قبله ولا بعده مثله(ناگهان مردانی از راست و چپ بر او یورش بردند. پس به گروه راست حمله کرد تا آنها را پراکنده ساخت، سپس به چپ تاخت و آنان را نیز متفرق نمود. بر تن، پیراهنی ابریشمی داشت و عمامه بر سر. سوگند به خدا! هرگز کسی را که فرزندانش کشته شده و خاندان و یارانش به شهادت رسیده‌اند، این چنین استوار‌دل، این چنین شمشیرزنی تیز و این چنین پیشتاز در نبرد ندیده‌ام! به خداوند سوگند که نه پیش از او و نه پس از او، همانندش را ندیده‌ام!)/مقتل ابی مخنف ج1ص193 🔻تیر باران حضرت به دستور شمر ▪️استدعى [شمر] الفرسانَ فصاروا في ظهورِ الرّجّالةِ ، وأَمرَ الرُّماةَ أَن يَرموه ، فرشقوه بالسِّهام حتّى صارَ كالقُنفُذِ فأَحجَمَ عنهم ، فوقفوا بإِزائه (شمر سواران را فرا خواند تا پشت سر پیاده‌نظام قرار گیرند. سپس به تیراندازان دستور داد تا به سوی او تیربارانش کنند. آن‌چنان از هر سو به او تیراندازی کردند که مانند خارپشت از تیر پوشیده شد) ارشاد ج2ص111 🔻آیا حسین را میکشند در حالی که تو نظاره میکنی؟ ▪️وخرجتْ أُختُه زينبُ إِلى باب الفسطاطِ فنادتْ عمرَبنِ سعدِ بن أبي وقّاصٍ : ويحَكَ يا عمرُ! أيُقْتَلُ أبوعبدِاللهِ وأَنتَ تَنظُرُ إِليه؟ فلم يُجبْها عمرُ بشيءٍ ، فنادتْ : َويحْكم أَما فيكم مسلمٌ؟! فلم يُجبْهاَ أَحدٌ بشيءٍ ؛ ونادى شمرُبنُ ذي الجوشنِ الفرسانَ والرَّجَّالةَ فقالَ: ويحكم ما تَنتظِرونَ بالرّجلِ؟ ثكلتْكم أُمّهاتُكم! فَحُمِلَ عليه من كلِّ جانبٍ(خواهرش زینب(س) به سوی درگاه خیمه گاه شتافت و فریاد زد: "وای بر تو ای عمر بن سعد! آیا اباعبدالله کشته می‌شود و تو نظاره می‌کنی؟!" اما عمر پاسخی نداد. سپس بانگ زد: وای بر شما! آیا میان شما یک مسلمان نیست؟!" اما کسی پاسخش نداد. در این هنگام شمر بن ذی الجوشن بر سواران و پیادگان فریاد زد: "وای بر شما! منتظر چه هستید؟ مادرانتان به عزایتان بنشینند!...آنگاه از هر سو به او حمله ور شدند...)/ارشادج2ص112 حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸روضه / ۳۲۷ 🏴مقتل خوانی شب/روز دهم سیدالشهداء علیه السلام/بخش دوم 🔻گوشه چشمی هم به حرم داشتی/ناحیه مقدسه ▪️لمْ يَبْقَ لَكَ ناصِرٌ، وَأَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِكَ وَأَوْلادِكَ (و تو را هيچ ياورى باقى نمانده بود، و تو كار را به حساب خدا واگذار كرده و صبر نمودى، و از زنان و اولادت دفاع مى‏ كردى) حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَريحاً (تا آن كه تو را از اسب سرنگون ساختند، و با بدنى مجروح بر زمين افتادى ... ) تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ... (و با گوشه چشم به خيام و حرمت نگاه مى‏ كردى...) وَالشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ... (و شمر (لعنة اللَّه عليه) بر روى سينه‏ ات نشسته بود)/زیارت ناحیه مقدسه 🔻حتی عربیت خودشان را (در آزار ندادن اهل وحرم) کار گذاشته بودند ▪️فصاح بهم ويحكم يا شيعة آل أبي سفيان ، إن لم يكن لكم دين وكنتم لاتخافون المعاد فكونوا أحراراً في دنياكم هذه وارجعوا إلى أحسابكم إن كنتم عرباً كما تزعمون قال: فناداه شمر: ما تقول يابن فاطمة؟ قال أقول أنا الذي أقتاتلكم وتقاتلوني والنساء ليس عليهن جناح ، فامنعوا أعتاتكم وجهالكم وطغاتكم من التعرض لحرمي ما دمت حياً فقال شمر : لك ذلك يا بن فاطمة (فریاد بر شما، ای شیعیان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز بازپسین نمی‌ترسید، دست‌کم در دنیای خود آزاده باشید! اگر به راستی عربید، به شرافت خود بازگردید. پس شمر فریاد زد: چه می‌گویی ای پسر فاطمه؟ فرمود: می‌گویم من کسی هستم که با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید، اما زنان گناهی ندارند. پس مانع شوید که تا زنده ام نابخردان و فرومایگان و ستمگرانتان به حریم من جسارتی کنند. شمر گفت: چنین باشد، ای پسر فاطمه!)/لهوف ج1ص171 🔻تنهایی سیدالشهداء علیه السلام و لحظات آخر ▪️ونظر الحسين (عليه السلام) يمينا وشمالا ولا يرى أحدا، فرفع رأسه إلى السماء، فقال: اللهم إنك ترى ما يصنع بولد نبيك. وحال بنو كلاب بينه وبين الماء، ورمي بسهم فوقع في نحره، وخر عن فرسه، فأخذ السهم فرمى به، وجعل يتلقى الدم بكفه، فلما امتلات لطخ بها رأسه ولحيته وهو يقول: ألقى الله عز وجل وأنا مظلوم متلطخ بدمي. ثم خر على خده الايسر صريعا ... فقال بعضهم لبعض: ما تنتظرون؟ أريحوا الرجل... (حسین (علیه السلام) به راست و چپ نگریست و کسی را ندید. سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو می‌بینی که با فرزند پیامبرت چه می‌کنند... در این حال، قبیله بنی‌کلاب راه آب را بر او بستند. تیری به گلویش نشست و از اسب بر زمین افتاد. تیر را از گلویش بیرون کشید و به دور انداخت. خون را با کف دست می‌گرفت و چون دستش پر از خون شد، بر سر و محاسنش مالید و گفت: "خدا را ملاقات می‌کنم در حالی که مظلومم و به خونم آغشته... سپس به روی چپ بر زمین افتاد... یکی از آنان به دیگران گفت: "چه منتظرید؟ این مرد را آسوده کنید...)/امالی صدوق ج1ص226 🔻مرمل بالدماء ▪️السَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ... (سلام بر كسى كه در خونش غلتيد، سلام بر كسى كه خيمه‏ گاهش هتك حرمت شد)/زیارت ناحیه مقدسه 🔻کلام حضرت زینب سلام الله علیها ▪️وا محمداه، صلى عليك مليك السماء، هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء وا ثكلاه (وا محمداه! مالک آسمان بر تو درود فرستد، این حسین است در بیابان، آغشته به خون، پیکرش پاره‌پاره. وای از این عزا)/لهوف ج1ص181 🔻داشت سخن میگفت... ▪️راوی میگوید: فَاجْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ إِنَّهُ لَيُكَلِّمُهُمْ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قِلَّةِ رَحْمَتِهِم‏ (پس سرش را جدا کردند، در حالی که داشت با آنها سخن میگفت. پس از کمی رحمشان شگفت‌زده شدم...)/لهوف ص129 🔻آقایت کشته شد ▪️وجائت جارية من ناحية خيم الحسين عليه السلام فقال لها رجل يا أمة الله إن سيدك قُتِل (و زنی از سوی خیمه‌گاه حسین (علیه السلام) آمد. مردی به او گفت: ای کنیزِ خدا، آقایت کشته شد)/لهوف ص77 حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸روضه / ۳۲۸ 🏴مقتل خوانی شام غریبان/۱ 🔻ما را به خاطر کینه قدیمی کشتید ▪️عنْ زَيْدِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: خَطَبَتْ فَاطِمَةُ الصُّغْرَى ع‏: ... فَكَذَّبْتُمُونَا وَ كَفَّرْتُمُونَا وَ رَأَيْتُمْ قِتَالَنَا حَلَالًا وَ أَمْوَالَنَا نَهْباً كَأَنَّا أَوْلَادُ التُّرْكِ أَوْ كَابُلَ كَمَا قَتَلْتُمْ جَدَّنَا بِالْأَمْسِ وَ سُيُوفُكُمْ تَقْطُرُ مِنْ دِمَائِنَا أَهْلَ الْبَيْتَ لِحِقْدٍ مُتَقَدِّمٍ قَرَّتْ بِذَلِكَ عُيُونُكُمْ وَ فَرِحَتْ بِهِ قُلُوبُكُم‏ پس شما ما را تکذیب کردید و کافرمان شمردید و جنگ با ما را حلال و اموالمان را غارتنی دیدید، گویا ما فرزندان ترک یا کابلیم! همانگونه که دیروز جدّ ما را کشتید و شمشیرهایتان از خون ما اهل بیت میچکید، از کینه‌ای دیرینه که چشمانتان به آن روشن و دلتان شادمان گشت 🔻بگو ما را از بین جمعیت نبرند که در منظر مردم نباشیم ِ ▪️حضرت ام کلثوم به شمر گفتند: إِذَا دَخَلْتَ بِنَا الْبَلَدَ فَاحْمِلْنَا فِي دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظَّارَةِ وَ تَقَدَّمْ إِلَيْهِمْ أَنْ يُخْرِجُوا هَذِهِ الرُّءُوسَ مِنْ بَيْنِ الْمَحَامِلِ- وَ يُنَحُّونَا عَنْهَا فَقَدْ خُزِينَا مِنْ كَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَيْنَا وَ نَحْنُ فِي هَذِهِ الْحَالِ فَأَمَرَ فِي جَوَابِ سُؤَالِهَا أَنْ يُجْعَلَ الرُّءُوسُ عَلَى الرِّمَاحِ فِي أَوْسَاطِ الْمَحَامِلِ بَغْياً مِنْهُ وَ كُفْراً وَ سَلَكَ بِهِمْ بَيْنَ النُظَّارِ عَلَى تِلْكَ الصِّفَةِ حَتَّى أَتَى بِهِمْ بَابَ دِمَشْقَ فَوَقفُوا عَلَى دَرَجِ بَابِ الْمَسْجِدِ الْجَامِعِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبْيُ وقتی ما را به شهر وارد کردی، از راهی کم‌دیدتر ببرمان و به آنان بگو این سرها را از میان محمل‌ها بیرون آورند و از ما دور کنند؛ زیرا از نگاه‌های فراوان به خود، خوار شده‌ایم و ما در این حال هستیم اما او در پاسخ درخواستش دستور داد سرها را بر نیزه‌ها در میان محمل‌ها قرار دهند، از روی ستم و کفر، و آن‌ها را در همان حال از میان نگاه‌کنندگان عبور داد تا به دروازه دمشق رساند. پس آن‌ها را بر پلکان باب المسجد الجامع، جایی که اسیران را می‌ایستاندند، نگه داشتند)/لهوف 🔻مانند کاروان اسرا ما را جابجا کردند ▪️حضرت زینب سلام الله علیها: فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاء(پس ما را همچون اسیران به بند کشیدند و بردند...)/لهوف ص181 🔻تو را در حدی نمیبینم [که با تو هم سخن شوم] ولی قلبها پر حزن است [ وچاره ای از سخن نیست] ▪️حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید: و الله يا عدو الله و ابن عدوه أستصغر قدرك و أستعظم تقريعك غير أن العيون عبرى و الصدور حرى ... (و سوگند به خدا، ای دشمن خدا و پسر دشمنش! تو را خوار شمردم و سرزنشت را بزرگ!اما چشم‌ها اشکبار است و سینه‌ها پر از آتش...)/بلاغات النساء ص36 🔻این کوفیان بر ما میگریند پس چه کسی ما را کشت؟ ▪️... إِذَا نِسَاءُ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَنْتَدِبْنَ مُشَقَّقَاتِ الْجُيُوبِ وَ الرِّجَالُ مَعَهُنَّ يَبْكُونَ- فَقَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع بِصَوْتٍ ضَئِيلٍ وَ قَدْ نَهَكَتْهُ الْعِلَّةُ إِنَّ هَؤُلَاءِ يَبْكُونَ عَلَيْنَا فَمَنْ قَتَلَنَا غَيْرَهُمْ؟ (آنگاه که زنان اهل کوفه با گریبانهای دریده پیش آمدند و مردان همراه آنان گریه میکردند، زین العابدین(ع) با صدایی ضعیف -که بیماری او را ناتوان کرده بود- فرمود: «اینان بر ما میگریند، پس چه کسی جز ایشان ما را کشت؟)/احتجاج ج2ص303 🔻حضرت زینب سلام الله علیها: یزید هر چه میخواهی بکن، یاد ما را نمیتوانی از بین ببری ▪️... كِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا َّ بَدَدٌ (هر چه می‌خواهی نیرنگ کن و تلاش خود را به کار گیر و تمام سعیت را به کار بگیر! اما به خدا قسم، هرگز یاد ما را محو نخواهی کرد و پیام ما را نخواهی کشت، و به پایان ما نخواهی رسید، و ننگ این جنایت را از خود نخواهی شست! آیا رأی تو جز نابودی است؟ و روزهای تو جز شماره‌ای محدود؟ و جمع‌آوری تو جز پراکندگی؟!)/لهوف ص185 🔻چه طور گریه ام بعد از آن چه دیده ام قطع شود. عَنِ الصادِقِ أنَّهُ قَالَ: إِنَّ زَيْنَ الْعَابِدِينَ ع: ... أَنَا رَأَيْتُ أَبِي وَ أَخِي وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي صَرْعَى مَقْتُولِينَ فَكَيْفَ يَنْقَضِي حُزْنِي وَ يَقِلُّ بُكَائِي (از حضرت سجاد علیه السلام نقل شده است: من پدرم و برادرم و هفده تن از اهل بیتم را بر زمین افتاده و کشته دیدم! پس چگونه اندوهم به پایان رسد و گریه‌ام کم شود؟لهوف حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸روضه / ۳۲۹ 🏴مقتل خوانی شام غریبان/۲ 🔻عدالت است که ما اینگونه گردانده شویم و ▪️حضرت زینب س خطاب به یزید: أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ (آیا این عدالت است ای پسر آزادشدگان (یزید) که زنان و کنیزانت را در پرده‌ی آسایش نگاه داری، اما دختران رسول خدا(ص) را اسیر کنی در حالیکه پرده‌های حرمتشان را دریدی و چهره‌هایشان را آشکار ساختی و دشمنان، آن‌ها را از شهری به شهری می‌کشانند؟!)/احتجاج ج2 🔻جسارت مرد شامی... ▪️عنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ [عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌] قَالَتْ‌: مردی شامی به من اشاره کرد... فَأُرْعِدْتُ وَ فَرِقْتُ‌، وَ ظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَهُمْ‌، وَ أَخَذْتُ بِثِيَابِ أُخْتِي زَيْنَبَ‌، وَ كَانَتْ أَكْبَرَ مِنِّي وَ أَعْقَلَ وَ تَعْلَمُ أَنَّ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ‌، فَقَالَتْ [لَهُ‌]: كَذَبْتَ - وَ اَللَّهِ - وَ لَؤُمْتَ‌! / یزید هم عصبانی شد و سخنانی رد و بدل شد و حضرت زینب س فرمود: أنْتَ أَمِيرٌ مُسَلَّطٌ تَشْتِمُ ظَالِماً تَقْهَرُ بِسُلْطَانِكَ‌! فَسَكَتَ‌! ثُمَّ عَادَ اَلشَّامِيُّ فَقَالَ‌: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‌! هَبْ لِي هَذِهِ الْجَارِيَةَ‌! قَالَ‌: اُعْزُبْ‌! وَهَبَ اَللَّهُ لَكَ حَتْفاً قَاضِياً! (مردی شامی به من اشاره کرد... من لرزیدم و ترسیدم و گمان کردم که چنین کاری برای آنان جایز است. پس لباس خواهرم زینب را محکم گرفتم، چرا که او از من بزرگ‌تر و خردمندتر بود و می‌دانست که چنین چیزی ممکن نیست. زینب (علیها‌السلام) به آن مرد گفت: «دروغ می‌گویی! و پستی نمودی/ و بعد از کلماتی حضرت زینب س فرمود: تو امیری ستم‌پیشه‌ای که با قدرتت بر دیگران چیره‌ای و ناسزا می‌گویی!» سپس یزید خاموش شد. اما آن شامی دوباره گفت: «ای امیرالمؤمنین! این کنیزک را به من ببخش!» یزید پاسخ داد: «دور شو! خداوند مرگی زودرس به تو عطا کند!»/وقعة الطف 272 🔻شعر حضرت زینب/گمان نمیکردم این ماجرا حتمی باشد... ▪️ما تَوَهّمتُ يا شَقيق فُؤادِي‌/كان هذا مُقَدَّراً مَكتوبا (گمان نمیکردم ای همراه دلم که این وقایع حتما اتفاق بیوفتد) يا أخي فاطم الصغيرة كَلِّمها/ فقد كاد قلبها أن يذوبا (با این دختر کوچکت حرف بزن که نزدیک است قلبش آب شود)/نفس المهموم ج1ص365 🔻دختر خردسال/شهادت پس از دیدن سر پدر ▪️یزید فهمید دختر کوچک سیدالشهدا بهانه پدر را میگیرد دستور داد سر را نزد او ببرند/وقتی دید گفت: ما هذا؟ فقال لها اللعناء: هذا رأس أبيك، فصرخت الطفلة مرعوبة و استولى عليها الرعب الشديد حتّى مرضت و بقيت من بعدها أيّاما ثمّ ماتت و أسلمت الروح إلى ربّها (دخترک پرسید: این چیست؟ آن ملعونها گفتند: «این سر پدرت است. دخترک از وحشت فریاد کشید و ترس شدید بر او چیره شد تا آنکه بیمار گشت و چند روز بعد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و از دنیا رفت[در نقل دیگری ایشان همان موقع به شهادت رسیدند])/کامل بهایی ج2ص235 🔻من الذی أَیتَمَنِی ▪️وقتی دختر خردسال سیدالشهداء ع با سر پدر ملاقات کرد فرمود: أبتاه من ذا الذي خَضَبَك بِدمائك، يا أبتاه من ذا الذي قَطَعَ وَرِيدَيك، يا أبتاه من ذا الذي أَيتَمَنِي عَلَى صِغَرِ سِنِّي... «پدرجان! چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟ پدرجان! چه کسی رگهایت را برید؟ پدرجان! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟...)/نفس المهموم ج1ص416 🔻اگر شفای دلت به کشتن عزیزان من بود، آری دلت شفا گرفت ▪️حضرت زینب سلام الله علیها به ابن مرجانه: لعمري لقد قتلت كهلي وأبرت أهلي، وقطعت فرعي واجتثثت أصلى فإنْ يشفيك هذا، فقد اشتفيت(ابن زیاد گفت: خداوند مرا از شر ستمگرت و سرکشان نافرمان از خاندانت شفا داد. [زینب (س)] گریه کرد، سپس گفت: به جانم قسم، بزرگ من را کشتی و خاندانم را نابود کردی، شاخه‌ام را بریدی و ریشه‌ام را دراوردی. اگر این تو را شفا می‌دهد، پس شفا یافته‌ای!)/وقعة الطف ج1ص262 🔻امام سجاد علیه السلام: اگر رسول الله ص دستور به دشمنی میداد از این بدتر نمیتوانستند کاری کنند ▪️[حضرت سجاد علیه السلام بعد از کربلا در مدینه خطبه ای خواندند و ضمن آن فرمودند] ... وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النبِيَّ تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏(«به خدا سوگند اگر پیامبر(ص) همانگونه که درباره وصایت و جانشینی ما سفارش کرد، به جنگیدن با ما نیز دستور می‌داد، آنان بیش از این که با ما کردند، انجام نمی‌دادند! پس همانا ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم لهوف حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @yaraliagham
.ا ﷽ ا 🔰روضه / ۳۳۶ 💠عصر عاشورا 🔸به دستور عمر بن سعد لعین، ده نفر حرامی بر بدن اسب تاختند!👇 ✅در کربلا امام حسین(ع) دو بار بر بدن مطهرش اسب تاخته شد! ابتدا توسط شمر بن ذی الجوشن لعین که بعد از جدا کردن سر مطهر ایشان، این جنایت را مرتکب شد. ابن جوزی می نویسد : 📋《أَوطَأَ الخَيلَ صَدرَهُ وَ ظَهرَهُ》 ♦️شمر بر سینه و پشت امام حسین(ع) اسب تاخت.(۱) سپس توسط ده حرامی به دستور ابن سعد! شیخ مفید می نویسد : عمر بن سعد در عصر عاشورا ندا داد : 📋《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》 ♦️كيست كه داوطلب گردد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟! 📋《فَانْتَدَبَ عَشَرَةٌ، مِنْهُمْ : إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ اَلْحَضْرَمِيُّ، وَ أَحْبَشُ بْنُ مَرْثَدٍ اَلْحَضْرَمِيُّ فَأَتَوْا فَدَاسُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) بِخُيُولِهِمْ حَتَّى رَضُّوا ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ》 ♦️پس ده حرامی و لعین از جمله؛ اسحاق بن حویه، اخنس بن مرثد، حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی، اسید بن مالک، چنین کردند و بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب تاختند. آنان پشت و سینه جگر گوشه رسول اکرم(ص) را زیر سمّ اسب قرار دادند.(۲) اين ارازل، نه تنها از اين عمل شنیع، شرمنده نشدند، بلكه افتخار هم مى كردند. وقتی اینان وارد مجلس ابن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟ آنان گفتند : 📋《نَحْنُ اَلَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ》 ♦️ما كسانى هستیم كه بر پشت حسين(ع)، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين(ع) را آسياب كرديم. 📋《فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ یَسِیرَةِِِ》 ♦️سپس ابن زیاد به آنان جایزه ناچیزی داد. ابوعمر که در آن مجلس حضور داشت، می گوید : 📋《فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ اَلْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا》 ♦️ما به همه آن ده نفر نگاه کردیم و متوجه شدیم که همه آنها از اولاد زنا بودند. بعدها مختار این ده نفر لعین را دستگیر کرد و دست ها و پاهایشان را میخکوب کرد و اسب بر پشت آنان تاخت تا به درک واصل شدند.(۳) 📚منابع : ۱)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۶ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۷ حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham @azizamhosen