eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
218 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۱۴۵ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ﴿السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَظلُومَةَ﴾ ✅در مورد اواخر عمر شریف روایت شده که؛ «فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ» ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ﴿اَلسَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ﴾ ✅از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمود : من و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام)، پیش حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) بودیم که ناگهان ایشان نگاهی به ما کردند و سپس گریستند. گفتم : ای رسول خدا(ص)! برای چه می گریید؟ ایشان فرمود : «أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي» ♦️به خاطر آنچه پس از من برای شما اتفاق خواهد افتاد، می گریم! عرض کردم : ای رسول خدا(ص)! چه اتفاقاتی؟ حضرت(ص) فرمود : «أَبْكِي مِنْ ضَرْبَتِكَ عَلَي الْقَرْنِ وَ لَطْمِ‏ فَاطِمَةَ(سَلَامُ‌ اللهِ عَلَیهَا) خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ(عَلَیهِ السَّلَامُ) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَي وَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ(عَلَیهِ السَّلَامُ)» ♦️می گریم به خاطر ضربتی که بر فرق تو وارد می شود. [می گریم به خاطر] سیلی ای که بر صورت فاطمه(سلام الله علیها) می زنند. [می گریم به خاطر] نیزه ای که بر ران حسن(علیه السلام) می زنند و به او زهر می نوشانند. [می گریم به خاطر] حسين‏(علیه السلام) که کشته می شود. در این هنگام؛ «فَبَكَى أَهْلُ الْبَیتِ(عَلَیهِمُ السَّلَامُ) جَمِيعَاً» ♦️همه اهل بیت(علیهم السلام) گریستند.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)الامالی شیخ صدوق منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ﴿لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ﴾ ✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  «وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)اللهوف منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۸ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ﴿اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِاللّهِ الْحُسَیْنَ(ع)﴾ ✅امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا، را روی دست مبارک می گیرد و در مقابل سپاه دشمن بلند می کند و از آنان برای طفل تقاضای آب می کند و از وضعیت علی اصغر(علیه السلام) برای آنها شرح می دهد که؛ «بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم» ♦️هنوز کلام امام حسین(علیه السلام) تمام نشده بود و داشتند صحبت می کردند.(۱) که؛ «إِذْ رَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ بِسَهْمٍ فِی حَجْرِ الحُسَینِ(عَلَیهِ السَّلَامُ) فَذَبَحَهُ» ♦️در این هنگام، حرمله تیری انداخت و آن طفل را در آغوشِ پدر ذبح کرد.(۲) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منابع : ۱)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۲)بحارالانوار مجلسی منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۴۹ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ﴿أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ﴾ ✍محمد بن جریر طبری سُنّی(۳۱۰ق) می نویسد : در روز عاشورا؛ «سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(عَلَیهِ السَّلَامُ) مَا كَانَ عَلَیهِ» ♦️هر آنچه با حسین(علیه السلام) بود، از او ربوده شد.(۱) ✍و به نقل سید بن طاووس(۶۶۴ق) آمده است؛ «وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(عَلَیهِ السَّلَامُ) مُجَرَّدَاً» ♦️امام حسین(علیه السلام) در قتگاه، عریان رها شد.(۲) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منابع: ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۲)اللهوف منبع:اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۵۰ 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَى الطِّفلِ الرَّضیعِ》🔷🔹 ✅آنچه در مقاتل در باب شهادت طفل شیر خوار امام حسین(علیه السلام) آمده است اینکه؛ 📋《وَ لَمَّا رَأَی الحُسَینُ(ع) انَّه لَم یَبقِ مِن عَشیِرتِه وَ اَصحَابِه الاِّ القَلِیلُ》 ♦️وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا در اثر شهادت نزدیکان و فرزندانش تنها شد، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد.(۱) و در این هنگام فرمود : 📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️آیا یارى کننده‌‏اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‏‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》 ♦️وقتی نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام حسین(ع) به سمت خیمه‏‌ها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود : 📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》 ♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.(۲) ابن اعثم كوفی اسم این کودک را «علی» آورده است و می نویسد : 📋《وَ لَهُ ابنُ آخَرُ يُقَالُ لَه عَلَيُّ(ع) في الرِضَاعِ》 ♦️امام حسين(ع) پسر ديگری داشت كه نامش علی بود و شيرخوار بود.(۳) 📋《فَنَاوَلُوُه الصَبِیَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ》 ♦️فرزندش را نزد امام(ع) آوردند و امام(ع) شروع کرد به بوسیدن طفلش!(۴) و خطاب به فرزندش فرمود : 📋《وَیْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ》 ♦️وای به حال این گروه ستمگر، آنگاه که جدّت رسول خدا(ص) با آنان به مخاصمه برخیزد.(۵) امام(ع) طفل را آورد و در مقابل لشکر به روی دست گرفت و بلند کرد، به طوری که زیر بغلهای امام(ع) پیدا بود و خطاب به آنان فرمود : 📋《يا قَوْمُ! قَدْ قَتَلْتُمْ شِيعَتِي و أَهْلَ بَيْتي وَقَدْ بَقي هذَا الطِّفْلُ! فَاسقُوُهُ شَربَةً مِن المَاءِ!》 ♦️ای قوم! ياران و اهل بيت مرا به قتل رسانديد و تنها اين كودك باقي مانده است. پس او را با جرعه آبی سیراب کنید.(۶) در نقلی آمده است که حضرت(ع) فرمود : 📋《یَا قَومِ! إنْ لَمْ تَرحَمُونِي فَارحَمُوُا هَذَا الطِفلَ》 ♦️اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل رحم کنید.(۷) در نقلی دیگر؛ 📋《أَلَم تَرَوُهُ كَيفَ يَتَلَظَّى عَطَشَاً؟》 ♦️آیا نمی بینید که از شدت عطش حالت تلظّی به خود پیدا کرده است؟ در این هنگام، اختلاف و همهمه ای در سپاه یزید به وجود آمد، در حالی که به یکدیگر می گفتند : 📋《اِسقَوهُ فَإِنَّهُ لَا ذَنبَ لَهُ! وَ الآخَرُ يَقُولُ : لَا تَسقُوهُ أبَداً وَ لَا تَبقُوا مِن أَهلِ هَذَا البَيتِ بَاقِيَةً》 ♦️به او آبی بیاشامانید، او که گناهی ندارد! و دیگری می گفت : هرگز به او آب ندهید تا از اهل بیت او کسی باقی نماند. در این هنگام، عمر بن سعد به حرمله اشاره کرد و گفت : 📋《یَا حَرمَلَةَ! إِقطَع نِزَاعَ القَومِ》 ♦️ای حرمله! اختلاف و نزاع را پایان بده.(۸) نوشته اند : 📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم》 ♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۹) که در این هنگام؛ 📋《إِذْ رَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ بِسَهْمٍ فِی حَجْرِ الحُسَینِ(عَلَیهِ السَّلَامُ) فَذَبَحَهُ》 ♦️پس حرمله بن کاهل تیری انداخت و آن طفل را ذبح کرد.(۱۰) 📋《فَذَبَحَهُ مِنَ الْوَرِيدِ إِلَى الْوَرِيدِ》 ♦️پس تیر از رگ گردن تا رگ گردنش را ذبح کرد.(۱۱) 📋《فَتَلَقَّى حُسَينُ(ع) دَمَهُ فِى يَدِهِ وَ أَلقَاهُ نَحوَ السَمَاءِ》 ♦️امام حسين(ع) دست برد زیر قنداقه و خون را در كف دست جمع كرد و به هوا پرتاپ کرد.(۱۲) و فرمود : 📋《هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ》 ♦️این مصیبت بر من آسان است، چرا که در محضر خداست.(۱۳) امام باقر(ع) در این باره می فرماید : 📋《فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَةُ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از خون گلوى على اصغر(ع) که امام(ع) آن را به آسمان پاشید، قطره‌‏اى به زمین برنگشت.(۱۴) در روایت دیگرى آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《لا یَکُونُ أَهْوَنَ عَلَیْکَ مِنْ فَصِیلٍ! اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَنَا》 ♦️خدایا! فرزندم نزد تو کمتر از بچّه ناقه صالح پیامبر نیست! خدایا! اگر پیروزى(ظاهرى) را از ما دریغ داشته‏‌اى، بهتر از آن را روزى ما فرما.(۱۵) ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 یعقوبی می نویسد : 📋《فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》 ♦️تیر به گلوی اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۱۶) طبق نقلی آمده است که در این هنگام هاتفی ندا داد : 📋《یَا حُسَینَ(ع)! دَعهُ! فَاِنَّ لَهُ مُرضِعَهً فی الجَنَه》 ♦️ای حسین(ع)! فرزندت را به ما بده تا در بهشت سیرابش کنیم.(۱۷) حضرت(ع) با طفل كشته شده ی خود به امام(ع) به پشت خیمه گاه برگشت، در حالي كه خون از گلوی آن طفل به سينه حضرت(ع) جاری بود. 📋《وَحَفَرَ لَلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِه وَ صَلَّى عَلَيه وَ دَفَنَه مُرَمَّلاً بِدَمِه》 ♦️با بُن غلاف شمشیر، قبری را برای آن طفل حفر کرد و بر او نماز خواند و در حالی که آن طفل به خون خود آغشته شده بود، دفن نمود.(۱۸) شیخ مفید می نویسد : 📋《ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ》 ♦️سپس امام حسین(ع) او را بُرد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(۱۹) در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، این گونه به شیر خواره ی امام حسین(ع) سلام داده شده است. 📋《السَّلَامُ عَلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ الْمُتَشَحِّطِ دَماً الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيه》 ♦️سلام بر عبداللّه بن الحسين(ع)، كودك شيرخواره، تير خورده، ضربت خورده به خون تيپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تير، سر بُريده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تير زدند.(۲۰) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : مادر نه طفل تشنه خود را به باب داد مهتاب را فلک به کف آفتاب داد بر طفل و باب او چو جوابی نداد کس یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم آبی به گُل نداد، ولی گُل به آب داد پرپر چو مرغ می زد و تا پر، نشسته تیر اما به خنده باز، تسلاّی باب داد او خنده کرد و عالم از این خنده گریه کرد نگرفت آب و آب به چشم سحاب داد اصغر به لای لای ندارد نیاز و تیر او را به خواب بُرد و به مَهد تُراب داد! 👤علی انسانی  📚منابع : ۱)مثیر الاحزان ابن نما حلّی، ص۷۰ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶ ۳)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۵)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۷)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲ ۸)الوثائق الرسميّة حسینی قزوينی، ص۲۳۷ ۹)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۱)ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ج۲، ص۶۳ ۱۲)البداية و النهاية ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص۱۸۶ ۱۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۱۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۱۶)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۷)مثیر الاحزان ابن نما حلّی، ص۷۸ ۱۸)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ ۱۹)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۲۰)بحارالانوار مجلسی، ج۹۸، ص۲۷۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۵۱ 🔸حضرت امام عباس علیه السلام 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا ابَاالفَضلِ العَبَّاسِ(علیه السلام)، السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا قَطِیعُ الکَفَّینِ، السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا سَاقِی عَطَاشَى کَربَلَاءِ، السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا حَامِلَ لِوَاءِ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅در کربلا، در روز عاشورا، آنچه در مقاتل آمده است؛ همه یاران و اصحاب امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسیدند، 📋《وَ بَقِیَ الْعَبّاسُ بْنُ عَلیٍّ(ع) قَائِماً لإِِمَامِ الحُسَینِ(ع) یُقاتِلُ دُونَهُ وَ یَمِیلُ مَعَهُ حَیْثُ مَالَ》 ♦️فقط عباس بن علی(ع) مانده بود که همچنان پیش روی امام حسین(ع) بود و نزد او می جنگید و به هر سو که امام(ع) می رفت.(۱) تا اینکه عباس(ع) روانه میدان شد تا آبی برای تشنه لبان نینوا بیاورد. در این هنگام؛ عباس(ع) که وارد شریعه فرات شده بود، مشکش را پر از آب کرد و به اميد رساندن به لبان تشنه، بدون قصد درگيری به طرف خيمه‏ ها حرکت کرد، اما دشمن مانع او شد. 📋《وَ اَحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبِِ فَحَارَبَهُم مُحَارِبَةَ الاَبطَالِ فَاَخَذُوا يَرمُونَهُ بِالنِّبَالِ مِن کُلِّ جَانِبِِ حَتَّی صَارَ دَرعُهُ کَالقُنفُذِ مِن کَثرَةِ السِّهَامِ》 ♦️پس دشمن سر راه او قرار گرفت و مانع از رسيدن عباس(ع) نزد امام حسين(ع) شد و او را محاصره کردند. عباس(ع) هم با قهرمانانی که نامدار بودند و از خيل دشمنان محسوب مي‏ شدند، درگير شد. دشمنان دسته جمعی او را تيرباران کردند به حدی که زره او مانند خارپشت شد.(۲) در نقلی آمده است که؛ 📋《اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ(ع) عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَبَکَى الْحُسَیْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیدَاً》 ♦️عبّاس(ع) را از امام حسین(ع) جدا کردند و او را احاطه نمودند تا آن که وى را شهید نمودند، امام حسین(ع) در مرگ برادر به شدّت گریست.(۳) قاضی نعمان می نویسد : 📋《كانَ الَّذي وَلِيَ قَتلَ العَبّاسِ بنِ عَلِيٍّ(ع) يَومَئِذٍ يَزيدُ بنُ زِيادٍ الحَنَفِيُّ، وأخَذَ سَلَبَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ الطّائِيُّ، و قيلَ : إنَّهُ شَرِكَ في قَتلِهِ يَزيد و كانَ بَعدَ أن قُتِلَ إخوَتُهُ عَبدُ اللّه ِوعُثمانُ وجَعفَرٌ مَعَهُ قاصِدينَ الماءَ وَ يَرجِعُ وَحدَهُ بِالقِربَةِ فَيَحمِلُ عَلى أصحابِ عُبَيدِاللهِ بنِ زِيادٍ الحائِلينَ دونَ الماءِ، فَيَقتُلُ مِنهُم، و يَضرِبُ فِيهِم حَتّى يَتَفَرَّجوا عَنِ الماءِ》 ♦️كسى كه عهده دار كشتن عبّاس بن على(ع) در آن روز عاشورا شد، يزيد بن زياد حَنَفى بود ، و لباس و تجهيزات رزم عبّاس(ع) را حَكيم بن طُفَيل طايى برداشت. نيز گفته شده است كه او همدست يزيد [بن زياد] در كُشتن عبّاس(ع) بود. پس از آن كه برادران عبّاس(ع) عبدالله، عثمان و جعفر كه همراه او قصد آوردن آب را داشتند، كشته شدند. عبّاس(ع) به تنهايى و با مَشك آب، باز مى گشت و به ياران عبيدالله كه ميان او و آب، فاصله انداخته بودند، حمله مى بُرد و آنان را مى زد و مى كُشت تا از شريعه آب، كنار روند. 📋《فَيَأتِيَ الفُراتَ فَيَملَأَ القِربَةَ ويَحمِلَها، ويَأتِيَ بِهَا الحُسَينَ(ع) وأصحابَهُ، فَيَسقِيَهُم حَتّى تَكاثَروا عَلَيهِ، وأوهَنَتهُ الجِراحُ مِن النَّبلِ، فَقَتَلوهُ كَذلِكَ بَينَ الفُراتِ والسُّرادِقِ وهُوَ يَحمِلُ الماءَ، وثَمَّ قَبرُهُ رَحِمَهُ اللّه》 ♦️عباس(ع) آن گاه، به فرات، وارد شد و مَشك را پُر كرد و می بُرد و به حسين(ع) و يارانش مى رساند و آنان را سيراب مى كرد، تا آن كه دشمنان ، بر او غلبه كردند و زخم تيرها، او را ناتوان كرد و ميان فرات و سراپرده خيمه ها، در حال بُردن آب، او را كُشتند و قبرش نيز همان جاست! خدايش رحمت كند! 📋《وَ قَطَعوا يَدَيهِ ورِجلَيهِ حَنَقَاً عَلَيهِ، ولِما أبلى فيهِم وقَتَلَ مِنهُم، فَلِذلِكَ سُمِّيَ السَّقّاءَ وفيهِ يَقولُ الفَضلُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ عُبَيدِ اللّه ِ بنِ العَبّاسِ بنِ عَلِيٍّ : أحَقُّ النّاسِ أن يُبكى عَلَيهِ إذ أبكَى الحُسَينَ بِكَربَلاءِ أخوهُ وَابنُ والِدِهِ عَلِيٍّ أبُو الفَضلِ المُضَرَّجُ بِالدِّماءِ ومَن واساهُ لا يَثنيهِ شَيءٌ وجاءَ لَهُ عَلى عَطَشٍ بِماءِ》 ♦️همچنين دشمن، دست ها و پاهاي عباس(ع) را از سرِ كينه ورزى با او و به سبب گرفتارى هايى كه برايشان به وجود آورده بود و كُشتارى كه از آنها كرده بود ، قطع كردند. از اين رو بود كه او «سقّا» ناميده شد. فضل بن محمّد بن حسن بن عبيد اللّه بن عبّاس بن على(ع)، در اين باره ، گفته است : سزاوارترین كس به گريستن مردم بر او، جوانى است كه امام حسين(ع) را در كربلا، گريانْد، برادر او و فرزند پدرش، ابوالفضلِ آغشته به خون بود، كسى كه براى حسين(ع)، از خود گذشتگى كرد و هيچ چيز، او را خَم نكرد و با وجود تشنگى ، آب را به او بخشيد.(۴) ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 در نقلی آمده است که؛ 📋《وَ ضَرَبَهُ مَلعُونُ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ فَقَتَلَه‏ُ》 ♦️در این هنگام شخصی با عمود آهنی بر سرش کوبید و او از مرکب بر زمین افتاد، در حالی که فریاد می زد : ای برادر! برادرت را دریاب!(۵) امام حسین(ع) بعد از شهادت عباس(ع) فرمود : 📋《اَلاَنَ اِنکَسَرَ ظَهرِی وَقَلَّت حِیلَتِی》 ♦️اکنون کمرم شکست و راه چاره ام کم شد.(۶) تا جایی که در مقاتل آمده است : 📋《لَمّا قُتِلَ العَبّاسُ(ع) تَدافَعَتِ الرَّجالُ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️هنگامی که عباس(ع) کشته شد، مردان دشمن از هر سو بر یاران امام حسین(ع) حمله شدند.(۷) 📋《لَم یَبقَ الحُسَینُ(ع) بَعد اَبِی الفَضلِ(ع) اِلا هَیکَلاً شاخِصاً مُعَرّی عَن لَوازِمِ الحَیاةِ》 ♦️بعد از شهادت عباس(ع) از امام حسین(ع) جز هیکلی و مشتی استخوان خالی از لوازم حیات و زندگی ایشان باقی نماند.(۸) نقل است که روزی امام سجاد(ع) به عبيدالله، فرزند حضرت عبّاس(ع) نگاه می کرد و می گريست. سپس فرمود : 📋《مَا مِن يَومٍ أشَدَّ عَلى رَسولِ اللّه(ص) مِن يَومِ اُحُدٍ، قُتِلَ فيهِ عَمُّهُ حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ أسدُ اللّه ِوأسَدُ رَسولِهِ، وبَعدَهُ يَومَ مُؤتَةَ، قُتِلَ فيهِ ابنُ عَمِّهِ جَعفَرُ بنُ أبي طالِبٍ》 ♦️بر رسول اکرم(ص) هيچ روزى سخت تر از جنگ اُحُد نبود كه عمويش حمزة بن عبد المطّلب، شير خدا و شير پيامبرش، در آن كشته شد و پس از آن، نبرد موته كه پسرعمويش جعفر بن ابى طالب، در آن كشته شد. 📋《وَ لا يَومَ كَيَومِ الحُسَينِ(ع) اِزدَلَفَ إلَيهِ ثَلاثونَ ألفَ رَجُلٍ يَزعُمونَ أنَّهُم مِن هذِهِ الاُمَّةِ، كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إلَى اللّه بِدَمِهِ، وهُوَ بِاللّه ِ يُذَكِّرُهُم فَلا يَتَّعِظونَ، حَتّى قَتَلوهُ بَغياً وظُلماً وعُدوَاناً》 ♦️و هيچ روزى مانند روز حسين(ع) نبود. سى هزار مرد كه همگى ادّعا مى كردند از اين امّت اند، به سوى او حمله بُردند و همگى، با ريختن خون او ، قصد تقرّب به خدا را داشتند و او، خدا را به يادشان مى آورد ؛ امّا آنان، پند نمى گرفتند تا آن كه او را با سركشى و ستم و تجاوز، كُشتند. سپس فرمود : 📋《رَحِمَ اللّه ُالعَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وأبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ، فَأَبدَلَهُ اللّه بِهِما جَناحَينِ يَطيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ، كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّه ِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ》 ♦️خداوند، عبّاس(ع) را رحمت كند! بى هيچ ترديدى، ايثار كرد و آزمايش نيكويى شد و خود را فداىِ برادرش كرد تا آن كه دستانش قطع شد و خداوند عزّوجل به جاى آنها، دو بال برايش قرار داد كه با آنها، همراه فرشتگان در بهشت، پرواز مى كند ، همان گونه كه براى جعفر بن ابى طالب، قرار داد. عبّاس(ع) نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى دارد كه همه شهيدان در روز قيامت، به آن، رَشك مى برند.(۹) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چرا ای غرق خون از خاک صحرا بر نمی خیزی؟ حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمی خیزی  نماز ظهر را با هم ادا کردیم در مقتل  بود وقت نماز عصر از جا بر نمی خیزی  خیام کودکان خالی ز آب است و پر از افغان  چرا سقای من از پیش دریا بر نمی خیزی  عدو از چار سو آهنگ یغمای حرم دارد  چرا آخر برای دفع اعدا برنمی خیزی  منم تنها و تنهای عزیزانم به خون غلطان  چرا بر یاری فرزند زهرا بر نمی خیزی  شکست از مرگ تو پشتم برادر مرگ تو کشتم  که می دانم دگر از خاک صحرا بر نمی خیزی  به دستم تکیه کن برخیز با من در بر زهرا  چو می بینم ز بی دستیست کز جا بر نمی خیزی  👤موید  📚منابع : ۱)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷ ۲)مناهج البكاء فرطوسي حويزی، ج۱، ص۱۴۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۸ ۴)شرح الأخبار نعمان مغربی، ج۳، ص۱۹۳ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ ۷)كلمات الإمام الحسين(ع) شيخ شريفی، ص۴۴۷ ۸)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۲۶۹ ۹)أمالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۵۲ 🔸حضرت ام البنین سلام الله علیها 🔸حضرت عباس علیه السلام ✅حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیهاقبل از شهادت در طی سفارشی به امام علی فرمود : یَا ابَالحَسَن جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ! اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی! فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ》 ای ابالحسن خداوند تو را پاداش نیکو دهد! اولین وصیت من به تو این است که از آنجایی که مردان از زنان بی نیاز نیستند، پس از من ازدواج کن.(۱) روزی امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود : انظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا ♦️برای من زنی را انتخاب کن که او را به ازدواج خویش در بیاورم، تا اینکه برای من فرزندانی همچون شیرانی از نسل عرب به دنیا بیاورد. که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام علی(ع) معرفی کرد و گفت :  تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا ♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۲) به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۳) به این ترتیب، ام البنین(س) وارد منزل امام علی(ع) شد و سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود‌ ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد. در تاریخ زنی همچون ام البنین(س) دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد. پس ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس(ع) و عبدالله و جعفر و عثمان شد که همه در کربلا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.(۴) از طرفی ام البنین(س) با شمر لعین هم قبیله بود و از آن جهت بود که شمر در کربلا فرزندان ام البنین(س) را خواهر زادگان خود خطاب کرد. سید بن طاووس می نویسد : در روز نهم محرم شمر به همراه امان نامه ای از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد، تا پسران ام البنین(ع) را از سپاه امام حسین(ع) جدا کند که آنان قاطعانه امام نامه را نپذیرفتند و شمر را لعن نمودند. وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز از این قبیله بود، بدین جهت، با صداى بلند فریاد زد : 📋《يَا بَنِي أُخْتِی! أَنتُم آمِنُونَ! فَلَا تَقتُلُوا أَنفُسَكُم مَعَ أَخِيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَاَلزَمُوا طَاعَةَ أمِيرِ المُؤمِنينَ يَزِيدَ بنِ مُعَاوِيَةَ》 ♦️ای خواهر زادگانم! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و به طاعت امیرالمؤمنین یزید دربیایید.(۵) طبق مقاتل، کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند. ابن نما حلی می نویسد ...وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِه ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(ع) به مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند ودر آن جاى بگیرند و حضرت(ع) بشیر بن جذلم را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد وآنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۶) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدرت شاعرت را رحمت کند آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى اى پسر رسول خدا(ص) من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. ادامه مطالب :👇 حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 سپس بشیر گفت : این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۷) در مورد معرفت و ارادت این بانوی جلیل القدر به امام حسین(ع)، همین بس که وقتی، بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به مدینه رساند، در این هنگام در مسیر خود با ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باد.(۸) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۹) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۱۰) به این ترتیب، ام البنین شهادت چهار پسر رشید را درک کرد و در سوگ آنها نشست. او براى پسران خود ندبه و گریه مى‏ کرد و گاهی در بقیع مى‏ نشست و ندبه‏ هاى جانسوزى سر می داد و می گفت : 📋《يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ، وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ، أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ، وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ》 ♦️اى كسی که عباس(ع) را ديدى حمله می كرد بر توده هاى فرومايه و از فرزندان حيدر هر شير يال دارى دنبال او بود. خبردار شده ام كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالى كه بريده دست بود، واى بر من بر شير بچه ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد. 📋《لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ، لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ، لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ، تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ》 ♦️اگر شمشيرت در دستت بود، كسى نمى توانست به تو نزديك شود و نيز از اوست. واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان، كه مرا به ياد شيران بيشه ام مي اندازى. 📋《كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ، أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى، قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ》 ♦️مرا پسرانى بود، كه به آنان خوانده مى شوم، اما امروز براى من پسرانى نيست. چهار پسر مانند كركسان بلندي ها كه با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند. 📋《تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ، فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعاً طَعِينَ، يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا، بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ》 ♦️نيزه ها بر پيكرهايشان ستيزه داشتند، همه آنان با تن مجروح به خاك افتادند. اى كاش مي دانستم آنچنان است كه خبر دادند، اين كه دست عباسم بريده شده بود.(۱۱) زنان مدینه نیز دور او جمع مى‏ شدند و می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : 📋《فَكَانَ مَروَانُ يَجِي‌ءُ فِيمَن يَجِي‌ءُ لِذَلِكَ، فَلَا يَزَالُ يَسمَعُ نُدبَتَهَا وَ يَبكِي》 ♦️حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل بیت نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست.(۱۲) اما تاریخ وفات ام البنین(س) اطلاع دقیقی در دست نیست. 📝شعر : این زن که چهار گل به دامن دارد دل از غمش احساس شکستن دارد عباس اگر ماه بنی هاشم شد نور از رخ همین زن دارد ۱)بحارج۴۳، ص۱۹۲ ۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ ۳)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ ۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲ ۵)اللهوف ص۸۸ ۶)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۷)اللهوف ص۱۷۴ ۸)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۹)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۱۰)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۱۱)سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۸ ۱۲)مقاتل الطالبیین منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۵۳ 🔸حضرت زینب سلام الله علیها 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا زَینَبَ اَلکُبرَی(سلام الله علیها)》🔶🔸 ✅امام سجاد(علیه السلام) می فرماید : 📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》 ♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه‏ ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه‏ اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد : 📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ‏ لَكَ مِنْ خَلِيلِ‏، كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‏، مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ‏، وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ‏، وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ‏، وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي‏》 ♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن می‌دهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی‌ورزی. همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زنده‌ای رهروی ناگزیر این راه است. 📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》 ♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است. 📋《وَأَمَّا عَمَّتِي فَإِنَّهَا سَمِعَتْ مَا سَمِعْتُ وَ هِيَ امْرَأَةٌ وَ مِنْ شَأْنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الْجَزَعُ فَلَمْ تَمْلِكْ نَفْسَهَا أَنْ وَثَبَتْ تَجُرُّ ثَوْبَهَا وَ إِنَّهَا لَحَاسِرَةٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ》 ♦️و اما عمه من هنگامى كه اين اشعار را شنيد جزع و فزع كرد و چون زنان رقيق القلب هستند و در اين گونه امور نميتوانند صبر كنند. زينب کبری(س) نتوانست خود را نگهدارد و با ناراحتى فوق العاده‏اى خود را به برادرش رسانيد و گفت : 📋《وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي》 ♦️كاش مرگ زندگى مرا از بين برده بود، اكنون كه مادر و پدر و برادرم از دنيا رفته‏ اند، اى جانشين گذشتگان و فريادرس بازماندگان! سپس امام حسین(ع) به زینب کبری(س) نگریست و فرمود : 📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ》 ♦️اى خواهرم شيطان حلم و صبر شما را نگيرد. زینب کبری(س) فرمود : 📋《يَا وَيْلَتَاهْ‏! أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً فَذَاكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي》 ♦️واویلاه! مثل اينكه از مرگت خبر مي دهى! اكنون دلم از اين كلمه زخم بر داشت و روحم را در فشار قرار داد. سپس؛ 📋《ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ》 ♦️در اين هنگام زينب کبری(س) سيلى به صورت خود زد و پيراهن خود را پاره كرد و از هوش رفت. امام حسين(ع) بر بالين خواهرش نشست و آب بر صورتش پاشيد، و فرمود : 📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ يَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا يَبْقَوْنَ وَ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ يَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) أُسْوَةٌ فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحْوِهِ》 ♦️اى خواهر از خداوند بترس و در مصائب صبر كن! خواهرم اكنون بدان مردمان زمين مي ميرند و اهل آسمان‏ها باقى نمي مانند، و همه ما سوى اللَّه از بين خواهند رفت، خداوند به قدرت خود مردم را آفريد و مردم هم بسوى وى در حركت هستند پدر و برادرم از من بهتر بودند رفتند، و هر مسلمانى بايد به پيغمبر(ص) اقتداء كند. ادامه مطالب :👇 حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham