eitaa logo
«یــــارانِ مهدی زهرا عـــج»³¹³🇵🇸
147 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
17 فایل
بسم‌الله‌رحمان‌الرحیم یوسف‌گمگشته‌باز‌آید‌به،کنعان‌... تشکیل کانال ١۴٠٢/٣/٢۵ https://harfeto.timefriend.net/17200424086309 کانال وقف‌حضرت‌ولی‌عصر‌عج‌‌امامان‌وشهدا _کپی؟حلالهِ‌فقط‌برای‌عاقبت‌بخیریمون‌دعاکنید ازبنر؟ خیر اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
«یــــارانِ مهدی زهرا عـــج»³¹³🇵🇸
#ࢪمآن #به_قلم_بانو #قسمت82 #ترانه یک باره جان تازه ای به جسم دخترک برگشت. نفس های حبس شده
حتا دل نداشتم برم و با دکتر ش حرف بزنم. چی شد اصلا! چرا اینجور شد؟ خواهر من قراره فردا عروس بشه کارت عروسی داده چرا اینجاست؟ حتما داره سر به سرم می زاره! اشک هام با شدت بیشتری فروریخت. زینب با حال خیلی بد سمتم اومد با غم نگاهش کردم و گفتم: - زینب دیدی ابجیم داره می ره زینب چرا سهم من نمی شه یه بار بشینم کنارش سیر نگاهش کنم و تا اخر عمرم کنارم باشه؟ زینب هم من هنوز کامل یه دل سیر نگاهش نکردم هنوز حرفامو بهش نگفتم داره نامردی می کنه داره منو ول می کنه . گریه های خودم و زینب شدید تر شد. زینب هق زد: - ضریب هوشی ترانه اومده روی 7 تا وقتی خودش نخواد هیچ کاری از دست دکتر ها برنمیاد. به جنون رسیده بودم با گام های بلند سمت اتاق کما رفتم . زینب دمبالم می یومد و التماسم می کرد اروم باشم. اخه اروم،؟ خواهرم پاره تنم داره جون می ده من اروم باشم؟ مگه دسته خودشه منو ول کنه بره اون دنیا. در اتاق و با شدت باز کردم که دکتر و پرستار ها متعجب نگاهم کردن و داد زدم: - ترانه ابجی قربون شکل ماهت بشم قربون اون صورت پر خون ت بشم اینا می گن دست توئه که بیدار بشی یا نه بگو که می خوای بیدار بشی عزیز دل داداش پاشو یه بار دیگه چشم های خوشکل تو ببینم. هر چی بهم گفتن اینجا نمی تونی بیای گوش ندادم و به زور اومدن بیرونم ببرن. داد می زدم: - ترانت باز کن مرگ داداش باز کن چشاتو ترانه ترانه کجا می خوای بری ترانه من می میرم ترانه قربون قدوقامتت برم. همون روی زمین مقابل اتاق نشستم و گفتم: - چی می خواید از جونم بابا من بعد12 سال خواهرمو دیدم ولم کنید می خوام پیشش باشم باشه نمی رم داخل بزارید بمونم همین جا . بلاخره رضایت دادن من و زینب بمونیم. زینب هم پا به پای من می سوخت. یه کارش شده بود مراقب من باشه یا اینکه بره به مهدی سر بزنه.