eitaa logo
یاران وفادار
167 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
6 فایل
این کانال در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ، همدلی و وحدت هم محلی ها و هموطنان گام بر می دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
-میگفت.. آنان‌‌که‌‌یک‌عمرمُرده‌اند.. در‌یک‌لحظه‌شهیدنخواهندشد! شهادت‌یک‌عمرِ‌زندگی‌ست؛نه‌‌یک‌لحظه‌اتفاق:) شهیدابراهیم‌هادی🥀 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
📝می‌گفت: حاج قاسم بهم گفت: با هر چی داری به سمت جنگنده آمریکایی شلیک کن. گفتم حاجی تیرم بهش نمی‌رسه که! حاجی گفت: باشه، بازم شلیک کن، مبادا فکر کنه داری فرار می‌کنی. چوبی که یحیی السنوار در آخرین لحظات از حیات دنیوی به سمت کوادکوپتر اسرائیلی پرت کرد، همون شلیکی هست که حاجی گفت... "تسلیمی در کار نیست، تا آخرین نفس بجنگ" 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬برای گره‌های کور و مشکلات بزرگ، به دعانویس و رمّال مراجعه نکنید! 🎙️استاد 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۶۹ #قسمت_شصت_نهم 🎬: فرمانده عزت همانطور که از درد اخم هایش را در هم کشیده بود گفت: عربی
۷۰ 🎬: محیا روی تخت قهوه ای رنگ اتاق دراز کشیده بود و به پرده های اتاق که انگار متعلق به یک دختر بچه بود و رنگ صورتی آن کمی چرک شده بود خیره شد، این اقامتگاه جدیدش از عنایات فرمانده عزت بود. فرمانده عزت این چند ماه چون عقابی تیز چشم، بالای سر او بود و حالا که محیا سنگین شده بود باز هم دست بردار نبود. انگار در تقدیر محیا بود که مداوای فرماندهان بعثی را به عهده گیرد، چون فرمانده عزت او را به عنوان پزشکی حاذق به دیگران معرفی می کرد، محیا به دلیل دو رگه بودن به امر این فرمانده لجوج، می بایست در جبهه بماند تا به بعثی ها خدمت کند و وضعیت محیا هم تاثیری در لغو این امر نداشت. در این مدت تنها لطف فرمانده به او این بود که خانه ای تقریبا راحت را در نزدیکی مقر خود که مدام عوض میشد، برای محیا در نظر بگیرد. صدای تیر اندازی رشته افکار محیا را بهم ریخت، ماه ها این شهر در چنگ بعثی ها اسیر بود و هرازگاهی رزمندگان ایرانی شبیخون می‌زدند و صدای تیراندازی بلند می شد. محیا سعی کرد به چیزی فکر نکند، با احتیاط به پهلو چرخید و همانطور که دست روی شکمش می کشید گفت: عزیز مادر! تو تنها مونس روزهای اسارت مادر هستی... از آینده میترسم...میترسم که من باشم و تو نباشی یا تو باشی و من... در همین حین صدای تحرّک تحرّک سربازی بلند شد. محیا آرام روی تخت نشست و دستش را به کمینهٔ تخت گرفت و از جا برخواست، به طرف پنجره اتاق که طبقه دوم خانه بود رفت، گوشه پرده را کمی کنار زد و به صحنهٔ پیش رو چشم دوخت. سربازهای عراقی سه رزمنده را اسیر کرده بودند، محیا آهی کشید و نگاهش را به چهره نوجوانی دوخت که او را یاد رحیم می انداخت، می خواست پرده را پایین بیاندازد که ناگهان متوجه چهره آشنایی شد. خوب دقت کرد..خودش بود...زیر لب گفت: این آقای سعادت هست، رفیق گرمابه و گلستان مهدی... قلب محیا بی تابانه شروع به تپیدن کرد، افکار مختلفی به ذهنش خطور کرد، باید کاری انجام میداد...حسی درونی به او فشار می اورد که خود را به آقای سعادت برساند. رزمنده ها را داخل ساختمان کردند، محیا پرده را انداخت و بی هدف داخل اتاق شروع به قدم زدن کرد. بعد از چند قدم، نزدیک تخت ایستاد، دستش را به کمرش زد، نفس عمیقی کشید که تقه ای به در خورد و پشت سرش صدایی به گوش رسید: خانم دکتر! فرمانده عزت احضارتان کرده، انگار کار مهمی با شما داره... محیا به طرف در رفت و با عصبانیت در را باز کرد و گفت: این کارهای مهم تمامی ندارد؟! بی انصافین، وضعیت جمسانی من را نمی بینین؟! حاشا به غیرتتان، مثلا من هموطن شما هستم! سرباز که انگار شرمنده شده بود، سرش را پایین انداخت و گفت: ما تقصیری نداریم خانم! و صدایش را پایین تر آورد و گفت: از من نشنیده بگیرین، فکر کنم فرمانده عزت به جایی دیگه منتقل شده، امکانش هست که شما را مرخص کنن برین عراق به شهر خودتون... دنیا دور سر محیا به چرخش افتاد، یعنی امکانش بود آزاد بشه؟! ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🇮🇷
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۷۰ #قسمت_هفتاد🎬: محیا روی تخت قهوه ای رنگ اتاق دراز کشیده بود و به پرده های اتاق که انگا
۷۱ 🎬: محیا سری تکان داد و همانطور که به سمت چادر مشکی که روی کمینه تخت انداخته بود می رفت، گفت: صبر کنید مقداری سمبوسه گوشت درست کردم، انگار فرمانده عزت ویارش از من هم قوی تر هست، هر چی هوسش می کند در دم باید برایش فراهم شود، صبح هوس کرده بود و نمی دانم از کجا گوشت فراهم کرده و برایم فرستاده و الان باید اماده جلویش باشد. محیا از اتاق بیرون آمد و به سمت آشپزخانه رفت و همانطور که اشاره به دیز پر از سمبوسه می کرد گفت: اینجاست بیا ببرش. سرباز که انگار دهانش آب افتاده بود همانطور که خیره به ظرف سمبوسه ها بود گفت: خوب منم اگر جای فرمانده عزت بودم، تو را از دست نمی دادم، پایش را که هیچ کس نتوانست مداوا کند، خوب کردید، سربازها زخمی می شوند، به آنها میرسید و آشپزیتان هم که حرف ندارد پس چرا... محیا یکی از سمبوسه ها را برداشت و همانطور که حرف سرباز را قطع می کرد گفت: بیا تو هم از این بخور... سرباز که انگار در گرفتن تردید داشت گفت: نه..نه...من به همان غذای سربازی قانع هستم، اگر فرمانده بفهمد که... محیا به اصرار سمبوسه را به دست سرباز داد و گفت: فرمانده از کجا می خواهد بفهمد؟! بخور و دست و دهانت را پاک کن و بعد میرویم. سرباز چشمانش برقی زد و سمبوسه را گرفت و با اشتها شروع به خوردن کرد محیا نزدیک پنجره آشپزخانه که رو به حیاط مقر فرمانده عزت باز میشد رفت و گفت: اون اسیرها کی بودن که اوردنشون اینجا؟! سابقه نداره اسرا را اینجا بیارن، چرا منتقلشون نکردن به عراق؟! سرباز آخرین گاز را زد و گفت: اینجور معلومه اون سه نفر از فرماندهان ایرانی هستند، فرمانده عزت می خواهد فردا همزمان با رفتنش از خرمشهر، این سه نفر بیچاره را جلوی یکی از مقامات بلند پایه بعثی که برای سرکشی به اینجا می آید تیرباران کند. محیا که انگار بندی درون قلبش پاره شده بود، سمبوسه ای دیگر به طرف سرباز داد و گفت: کی قراره بیاد، فرمانده جدید؟! و این اسرا را امشب اینجا نگه می دارن؟! سرباز که نیشش تا بنا گوش باز شده بود گفت: فردا هم فرمانده جدید می اید و همراهش آن مقام بلند مرتبه که انگار از نزدیکان صدام حسین است می آید و بعد صدایش را آهسته تر کرد و ادامه داد: قراره من امشب مراقب این اسرا باشم، توی زیر زمین نگهشون میدارن، من میدونم که شما دورگه اید و از کشتن ایرانی ها ناراحت میشوید، برای همین پیشنهاد میدم، فردا خودتان را بیرون از اینجا سرگرم کنید... محیا نفسش را آرام بیرون داد و گفت: من از جنگ بیزارم، هم از کشته شدن ایرانی ها و هم عراقی ها ناراحت میشوم، خدا از کسی که این بساط را راه انداخت نگذرد. سرباز سری تکان داد و گفت: من هم با شما هم عقیده ام، اما چه میشه کرد، حالا بریم ببینیم فرمانده چکارتان دارد.. محیا که انگار ذهنش درگیر مسئله ای مهم تر بود به سمت اتاقش راه افتاد و گفت: فرمانده عزت به خاطر این ظرف غذا یاد من کرده، اینها را به دستش برسان و بگو من حالم خوب نبود، کمی بهتر که شدم، خودم به دفترش می آیم. سرباز که انگار نمک گیر شده بود، لبخندی زد و گفت: باشه، پیاز داغش هم زیادتر می کنم که حالتون خوب نبوده و با زدن این حرف از در بیرون رفت. به محض بسته شدن در، محیا از جا برخواست، انگار نقشه ای کشیده بود که می بایست آن را عملی کند، سریع به سمت اتاقی رفت که به نوعی انبار دارو محسوب میشد و شروع به گشتن داخل داروها کرد.... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۷۱ #قسمت_هفتاد_یکم🎬: محیا سری تکان داد و همانطور که به سمت چادر مشکی که روی کمینه تخت ان
۷۲ 🎬: مهدی دستش را از باندی که برگردنش اویزان کرده بود، آرام در اورد و خانه ای را در انتهای کوچه به حمید نشان داد و گفت: آنطور که اون رزمنده میگفت، خانه شان باید این باشه، فوری گونی عقب ماشین را پشت در خانه بزار، زنگ را بزن و به پیرزن بگو این بسته از طرف پسرش ضیاء هست. حمید چشمی گفت و می خواست پیاده شود که ناگهان دست مهدی روی دستش آمد و گفت: صبر کن! صبر کن ببینم! اون...اون مرد را میبینی؟ خیلی آشناست. حمید مردی میانسال را که از خانه روبه روی خانه مادر ضیاء، بیرون آمد دید و گفت: آره! چیه مگه؟! مهدی به سرعت از ماشین پیاده شد و گفت: حمید هوام را داشته باش، نذار از دستم فرار کنه... حمید با تعجب حرکات مهدی را نگاه می کرد، می خواست چیزی بگوید که مهدی پیاده شد و به سمت مرد که از روبه رویش می آمد رفت، نزدیک مرد رسید و چیزی گفت...آن مرد با دیدن مهدی شروع به دویدن کرد. حمید از ماشین پیاده شد و راه آن مرد را سد کرد و بعد از زد و خوردی کوتاه او را سوار ماشین کردند. مرد بین حمید و مهدی نشست و همانطور که نگاهش به نگاه خشمگین مهدی گره خورده بود با لحن لرزانی گفت: ب...ب...بخدا من هیچکاره بودم، به من گفتن این دختره فراری هست،گفتن بی اجازه پدرش اومدن ایران، بهم گفتن بگیریمش و برسونیمش دست پدرش ....همین مهدی نفسش را محکم بیرون داد و گفت: آره به همین راحتی...اونا گفتن و تو هم در قالب مرد عنکبوتی شدی ناجی زن من؟! تو ندیدی که اون دختر شوهر داشت، یک ذره به رگ غیرتت بر نخورد که هموطنت را اونجور توی منگنه قرار دادی و همسرش را ازش جدا کردین؟! مرد سرش را پایین انداخت و گفت: به خدا شرمنده! من ...من کاره ای نبودم، یعنی مجبور بودم، ازم آتو داشتن، بعدم خودت دیدی که من اونجا کاری نکردم، یه جوری نقش سیاهی لشکر را بازی می کردم، تو رو خدا منو ببخش و به کسی تحویل نده، به خدا بچه هام از نون خوردن می افتن... مهدی با غضب به مرد نگاهی کرد و گفت: اگر تو، جای من بودی میبخشیدی؟ مرد آهسته گفت: ن..نمی دونم، اما...اما شما چرا بدون رضایت پدر اون دختر... مهدی به میان حرف مرد دوید و گفت: این چرندیات چیه میگی؟! پدر اون دختر چند سال پیش مرده بود، همسایه ما بود...حالا بگو چکار کردین؟ کجا بردینش؟! مرد شانه ای بالا انداخت و‌گفت: من نمی دونم! قرار شد ببرن برسونن دست پدرش...یعنی به من اینطور گفتن.. مهدی به حمید اشاره ای کرد و‌گفت: حرکت کن، انگار این آقا با زبون خوش نمی خواد حرف بزنه، باید ببریمش سپاه... مرد نگاهی هراسان به مهدی انداخت و‌گفت: تو رو خدا من تازه از زندان آزاد شدم،آخه برای چی ببرینم، من چیزی ندارم بگم، آخه چی می خوایین ازم؟! مهدی با تحکمی در صدایش گفت: یه سرنخ، یه کسی که منو به همسرم برسونه... مرد کمی فکر کرد و گفت: راستش قبل از اینکه از مشهد خارج بشن، من ازشون جدا شدم، اما یه زن را سوار کردند که مراقب اون خانم باشه، حد و حدود آدرس خونه اون زن را میدونم... مهدی که انگار کور سو نوری در دشت ناامیدیش تابیده باشد، برقی در چشمانش زد و گفت: ما را ببر به همون آدرس...همین الاان مرد سری تکان داد و گفت: ولی چندین ماه گذشته... مهدی صدایش را بالا برد و گفت: ولی و اما و اگر نداریم...ما را ببر اونجا، اون زن را نشون من میدی بعد هر کجا که دلت خواست برو.. مرد چشمی گفت و حمید ماشین را روشن کرد، انگار جایی که مد نظرش بود، در همین محله بود و مهدی نمی دانست که خود این مرد منیژه را به گروه آدم رباییشان معرفی کرده است. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی هضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی 🇮🇷 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
💎 فوری: دفترچه آزمون استخدام بانک صادرات 1403 منتشر شد ✅بخشی از شرایط 📍استان: 🛑مقطع تحصیلی: حداقل 🛑رشته تحصیلی: در متن آگهی ذکر شده است. 🛑سن: حداکثر 30 سال 🛑معدل: حداقل 14 🛑جنسیت: آقا/خانم 🗓 تقویم آزمون ⬅️شروع ثبت نام: از 30/مهر/1403 ⬅️مهلت ثبت نام: تا 7/آبان/1403 ⬅️دریافت کارت آزمون: 22/آبان/1403 ⬅️زمان برگزاری آزمون: 24/آبان/1403 💎آگهی استخدام بانکدار و بانکیار در بانک صادرات ایران سال ۱۴۰۳ 🔹رشته‌های تحصیلی حسابداری، حقوق، کامپیوتر، مدیریت، مهندسی صنایع و.... مشاهده متن کامل آگهی استخدام: https://shenasname.ir/?p=64882 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
💜🌹🍀برمدارعشق 🍀🌹💜 💟الهـی رحمتت را شـاملم کن  ❇️سراپاعیب و نقصم کاملم کن  💟کمال آدمیّت حق شناسیست ❇️بجمع حق شناسان واصلم کن  💟 بـراه خدمت خلقم بپـا دار ❇️ برای طاعت خود مقبلم کن  💝🍃امـروز سـه شنبـه 💖🍃روز مهربانی ا ست 💝🍃خـدایـا امروز 💖🍃دل هایمان را 💝🍃پــراز محـبت 💖🍃دست هایمان 💝🍃را پراز بخشندگی 💖🍃لحظه هایمان را پر 💝🍃از آرامش و خانه هایمان 💖🍃راپرازحس خوشبختی بگردان 💟 الهی آمین یا ارحم الراحمین💟 💜 ای مهربـان تـرین مهربـانـان 💜 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هر وقت این کلیپ ها را تماشا می کنم دچارسیخ شدن مودر بدنم میشوم. 😥😪 فکر میکنم بهانه من برای عدم به موقع خواندن پنج وقت نماز روزانه من چیست؟ میدانم که اولین سوال در مورد نماز و نمازهای فرضی من خواهد بود. 😪 یا الله! توفیقم ده تا در مورد نمازهایم وقت شناس باشم.😢😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دکتر محسن میلانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فلوریدای آمریکا: ایران بعد از انقلاب طلوع کرد. 🔺ایران اکنون بالانس قدرت را در منطقه تغییر داده و این بی‌نظیر است؛ قدرت ایران باعث بازدارندگی حمله به آن شده. 🔺ایران تنها بعد از انقلاب است که خاکش را از دست نداده؛ ایران اکنون استقلال سیاسی دارد و قدرت منطقه‌ای است، چیزی که حتی در زمان شاه هم نداشتیم. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
dr.fazel nikbin, [Oct 20, 2024 at 5:40 AM] ‏ ❌ پروژه شیلی سازی ❌ ♨️نمیدونم تا حالا از پروژه سازی چیزی شنیدین یا نه ؟ در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی که اوج حکومتها و دولتهای پدید آمده از کودتای آمریکایی در منطقه آمریکای‌لاتین بود ولی برخلاف خواسته آمریکا، در رئیس جمهوری مردمی روی کار آمد با نامِ (سالوادور آلنده ) ‏ دولتها و نظامیانِ وابسته به آمریکا که از حمایت CIA برخوردار بودند با شعار مبارزه با کمونیسم و مبارزه با شوروی همه حکومتهای مردمی رو قلع و قمع میکردن اما استثنائا درشیلی به مشکل برخوردن... سرنخِ تمامِ کودتا ها و توطئه‌ها هم,طبقِ معمول درسفارت آمریکا بود. آلنده (رئیس جمهور مردمی) شیلی با آگاهی از این مسئله راه‌های ارتباطی با سفارت آمریکا رو محدود کرده بود. او با پشتوانه مردمی به رهبری قدرتمند در منطقه آمریکای لاتین تبدیل شده بود. بطوریکه در خودِ ارتش هم ازش حمایت میکردن و کسی را یارای مخالفت با آلنده نبود... در این شرایط تمام راه های کودتا بسته شده بود و آمریکا در این کشور به مشکل بر خورده بود. طوریکه غربی‌ها شیلی رو هم به مثل کوبا از دست رفته میپنداشتند، اینجا بود که سازمان سیا ، موقتا فرمول انقلابات‌رنگین و مخملی رو تعطیل کرد و از راه مکر و تزویر وارد شد. سیا با استخدامِ افراد نفوذی و استفاده از جاسوسهایی که در بدنه‌ دولت‌ آلنده داشتند، هزینه خدمات را در کشور بالا بردند. خدماتی مثلِ هزینه درمان هزینه سوخت هزینه تحصیل هزینه بهداشت هزینه رفت و آمد ووو... هدف آنها ایجادِ قحطی‌های مصنوعی در کشورِ شیلی بود، ‏نفوذیها،برای فقرا صف های طولانی جهت پرداخت کوپن‌های غذا و یا یک کاسه سوپ و یا سبد کالا ترتیب میدادند و طی آن افرادی را وارد صف‌ها میکردند تا به آلنده فحاشی کنند. آنها مرتب به مردم القا میکردند که سایه جنگ بر کشور سایه افکنده‌... ‏نفوذیها مرتب به مردم القا میکردند که سایه جنگ بر کشور سایه افکنده (میگفتند ناوهای هواپیمابر در اقیانوس بسمتِ آبهای شیلی حرکت کردند ) و خطرِ قحطی‌ها و گرسنگی‌های کشنده، بزودی و قریب الوقوع خواهد بود! و تقصیر تمام این بدبختیها به گردن رهبر و اعتقادات ِضد آمریکایی اوست ! نفوذی‌های cia سوبسیدها( یارانه‌ها) رو برداشتند و قیمتها لحظه‌به‌لحظه بالاتر میرفت. آنها آلنده که در اوج محبوبیت بود رو مسئول این قحطی‌ها و کمبودها معرفی میکردند‌ قیمتِ آب و برق رو بالا بردند و نان و مایحتاجِ مردم در انبارها عمدا از بین میرفت اما بدست مردم نمیرسید. ‏رادیوی اسپانیایی زبانِ‌ آمریکا دلیلِ این مشکلات را دکتر آلنده معرفی میکرد ، و به مردم القا میکرد که سیاستهای غلط و ضدآمریکایی او کشور رو به ناکجا آباد برده و مردم اگر خواهان برآورده شدن خواسته های حداقلی برای زنده ماندنِ خود هستند، باید دست از حمایت از آلنده بر دارند ! ‏آمریکائیها آلنده و خانواده شو با دروغ، کاسب تحریم معرفی میکردند که از کنارِ تحریمهای اقتصادی آمریکا به ثروتِ هنگفتی رسیده‌اند. آنها با انواع و اقسام شیوه‌های تبلیغاتی (رهبر رئیس ‌جمهورِ محبوب ‌شیلی ) را نا کارآمد معرفی میکردند و آلنده را ترور شخصیت می‌نمودند. کار بجایی رسید که مردم و انقلابیونِ شیلی به خیابانها ریختند و فریاد می‌زدند: ♨️ما عدالت نمی‌خوایم ♨️ما آزادی نمی‌خوایم ♨️ما برابری نمی‌خوایم ما نان می‌خوایم تا از گرسنگی نمیریم...! مردم با هدایت پینوشه ( نظامی شیلیایی که مامورِ سیا بود) به کاخ ریاست ‌جمهوری حمله‌ ور شدند و رهبر ‌آلنده را سر بریدند. 💢معترضان که روزی حامی آلنده بودند با چاقو و چوب به رهبرشون هجوم بردن و سرشو از بدن جدا کردند! دولت مردمی آلنده سقوط کرد و پینوشه بلافاصله با کشتاری تاریخی که در شهرِ سانتیاگو به راه انداخت قدرت رو بدست گرفت. و ابتدا همان مردمی را که سرِ آلنده را بریده بودند کُشت و سپس برای زهرِچشم گرفتن حکومت ‌نظامی اعلام کرد و هزاران نفر دیگه از مردم رو به جوخه های تیرباران سپرد ‏این پروژه در سال۶۰ خورشیدی هم قرار بود توسط بنی صدر در ایران اجرا شود، که انقلابیونِ ایرانی ، بدرستی دست بنی‌صدر را خواندن و در تظاهرات‌ هایی که برعلیه ایشون در گوشه و کنارِ کشور برگزار میشد شعار میدادن: ابوالحسن پینوشه ایران نمیشه که منظور ابوالحسن بنی صدر بود. و البته صد درصد باز هم آمریکا در ایران پینوشه هایی در آستین داره که با توجه به موقعیتِ ویژه ایران، این پینوشه ها دیگه نظامی نیستند و اتفاقا حتی خود نیز اعلام میکنند که سرهنگ نیستند، پس مراقب نفوذی ها و پینوشه‌های زمان باشیم ، و اجازه ندیم که باز هم آلنده ها رو سر ببرند. حالا چه کسانی برای مردم گرانی می تراشند و نارضایتی ایجاد میکنند 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
روایتی از اثرات جنگ بر نظامیان صهیونیست 🔹«او از غزه بیرون آمد، اما غزه از او خارج نشد». فریب سربازان اسرائیلی مجهز به انواع سلاح‌ها با عینک آفتابی و ژست گرفته مقابل دوربین با یک اسلحه تمام اتوماتیک را نخورید، جسم آن‌ها راوی درونشان نیست؛ درونشان ژست چندان جالبی ندارد! 🔹روزنامۀ هاآرتص گزارش داد که طبق داده‌های نظامی که به دست آورده، بین ۷ اکتبر تا ۱۱ مه، ۱۰ سرباز خودکشی کرده‌اند؛ اما این روزنامه اذعان می‌کند که این آمار به شدت با ملاحظات امنیتی و سیاسی و اجتماعی منتشر شده است. 🔹ارتش اسرائیل اعلام کرده که در حال ارائه مراقبت‌های پزشکی به هزاران سربازی است که به دلیل آسیب‌های روانی در طول جنگ، دچار اختلال پس از حادثه یا بیماری‌های روانی شده‌اند. تعداد افرادی که خودکشی کرده‌اند مشخص نیست، زیرا ارتش اسرائیل (IDF) آمار رسمی‌ ارائه نمی‌کند. 🔹سربازان اسرائیلی که در این منطقه جنگیده‌اند، به سی‌ان‌ان گفتند که شاهد وحشت‌هایی بوده‌اند که جهان خارج هرگز نمی‌تواند به طور کامل درک کند. 🔹گای زاکان، یکی از سربازان سابق ارتش اسرائیل می‌گوید که در بسیاری موارد مجبور بودیم از روی افراد زنده یا مرده عبور کنیم. او می‌گوید دیگر نمی‌تواند گوشت بخورد؛ زیرا برایش صحنه‌های وحشتناک که از بلدوزر خود در غزه شاهد آن بود، یادآوری می‌شود و شب‌ها به سختی خوابش می‌برد چون صدای انفجارها در سرش طنین‌انداز است. 🔗ماجراهای ترس، وحشت و خودکشی سربازان صهیونیست 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
نمایندۀ پارلمانیِ حزب‌الله: کل ساختار رهبری و میدانی را احیا کردیم 🔹فیاض: مرحلۀ رویارویی میدانی با دشمن را از مسیر اقدام دیپلماتیک جدا می‌کنیم. 🔹قدرت مقاومت در مقابله با تجاوز، رکن اساسی موضعِ سیاسی دولت است. دشمن در ۱۵ روز گذشته هیچ دستاورد میدانی نداشته است. 🔹هرگونه تصمیم دشمن برای تهاجم زمینی، آن را زیر آتش مقاومت قرار می‌دهد. راهبرد مقاومت بر این استوار است که دشمن را از پا درآورد و به او اجازه تثبیت ندهد. دوره آتی شاهد عملکرد کیفی بیشتر مقاومت خواهد بود. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تخریب کامل یک ساختمان مسکونی 5 طبقه در ضاحیه بیروت 🔸در حمله وحشیانه جنگنده های رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی ضاحیه بیروت، یک ساختمان پنج طبقه مملو از جمعیت بمباران و به طور کامل تخریب شد که شمار زیادی از مردم بیگناه به خاک و خون کشیده شدند. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar مرگ بر اسرائیل و امریکا
🔰کشته شدن دو خلبان آمریکایی که در حملات به یمن مشارکت داشتند 🔸نیروی دریایی آمریکا از کشته شدن دو خلبان در خلال یک ماموریت آموزشی در نزدیکی واشنگتن خبر داد. این دو خلبان در حملات هوایی آمریکا به یمن مشارکت داشتند و جنگنده هایشان از روی عرشه ناو هواپیمابر آیزنهاور این حملات را آغاز می کردند. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
امام على عليه السلام: چه بسيارند دوستان به هنگام چيده شدن كاسه ها،‌ و چه اندكند به گاه گرفتارى هاى زمانه! ما أكثرَ الإخْوانِ عندَ الجِفانِ، و أقلَّهُم عندَ حادِثاتِ الزّمانِ! غررالحكم حدیث 9657
☘🧕🇮🇷ساخت گیاه مصنوعی برای تصفیه هوا و تولید برق توسط بانوی ایرانی سئوهیون «شان» چوی، استاد دانشگاه بینگهمتون، و مریم رضایی، دانشجوی دکترا، مطالعاتشان درمورد باتری‌های زیستی (biobatteries) متکی به نیروی باکتری‌ها را به ایده‌ای جدید برای تولید گیاهان مصنوعی بدل کردند، که می‌توانند با تغذیه دی‌اکسید کربن، اکسیژن و حتی به میزان کمی انرژی تولید کند. آن‌ها اخیرا نتایج این مطالعات را، که بخشی از آن با حمایت «مرکز تحقیقات دریایی» (Office of Naval Research) انجام شده است، در مجله «سیستم‌های پیشرفته پایدار» (Advanced Sustainable Systems) منتشر کردند. بیشتر بخوانید 📆۱۴۰۳/۷/۲۱ خبرهای خوش ایران در 🇮🇷 خـــــ♥️ــوش‌خبـر 👇👇 @gooodnews_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مردم ایران این جوری پای کار کمک به لبنان و فلسطین هستن ▫️فروش ماشین و آپارتمان و هدیه کل مبلغ به جنگ‌زده‌های غزه و لبنان 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
یادداشت حسین شریعتمداری دربارهٔ نقل‌قول نادرست رائفی‌پور از رهبر انقلاب 🔹حسین شریعتمداری در روزنامهٔ کیهان نوشت: چندی قبل یکی از فعالان سیاسی بخشی از سخنرانی خود را که در جمع هوادارانش ایراد کرده بود، در فضای مجازی منتشر کرد. ایشان در اظهارات خود سخنی را به‌نقل از رهبر انقلاب مطرح کرده بود که واقعیت نداشت و مصداق آدرس غلط به مخاطبان بود. 🔹از آنجا که این نقل‌قول مخدوش می‌توانست اذهان این و آن را از واقعیت دور کرده و به سمت و سویی ببَرَد که به‌وضوح معلوم بود با دیدگاه حضرت آقا فاصله دارد، بر آن شدیم دربارهٔ آن دست به بررسی و تحقیق بزنیم. بررسی‌های ما نشان داد که آنچه از قول رهبر انقلاب نقل شده، با واقعیت فاصلهٔ زیادی دارد. 🔹انتظار آن بود و هنوز هم هست که فعالان سیاسی از آثار و تبعات سوء و خطرآفرین بی‌دقتی در نقل‌قول از رهبر انقلاب باخبر باشند و خدای نخواسته برای تأیید راه خود از ساحت مقدس حضرت آقا هزینه نکنند. 🔹بیانات و نظرات رهبر فرزانه انقلاب برای همگان حجت و ملاک است و آن را معیار تشخیص سره از ناسره و تفکیک باید‌ها از نبایدها می‌دانند.بنابراین نقل‌قول مخدوش از حضرت ایشان می‌تواند به کسانی که این نقل‌قول نادرست را می‌شنوند، آدرس غلط بدهد و خدای نخواسته آن‌ها را در تشخیص راه به بی‌راهه بکشاند. 🔸رائفی‌پور از رهبر انقلاب نقل کرده بود که ایشان در پاسخ به نامه‌اش، توصیه داشته‌اند که با عزم کارتان را ادامه دهید. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
♥️🍃 دوست خوبم همیشه رو چيزهايى كه شادت ميكنه و به زندگيت معنا ميده تمركز كن. آرزو میکنم همیشه شاد شاد باشی... ‌ عصر_بخیر 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهادت زوج ایرانی-لبنانی دست در دست هم، از منظر شناخت زیبایی صحنه موثر و تکان دهنده‌ای بود ♦️رایزن فرهنگی ایران در لبنان: همه آشنایان این زوج تاکید داشتند که هیچ زوجی مانند این زن و شوهر که صاحب پنج فرزند نیز بودند به همدیگر اینقدر محبت و عشق نداشتند. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
چیزی در مورد یحیی که مرا رها نمی‌کند... وحید یامین‌پور نوشت: 🔹این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانه‌اش به یک چیز فکر میکنم؛ او می‌توانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربین‌های ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشد که «نزنید... نزنید... او یحیی س...نوار است... اورا زنده می‌خواهیم.» 🔹یحیی می‌دانست زنده‌ی او چه اندازه برای عسراعیل ارزشمند است. او را می‌بردند و در بهترین بیمارستان تل‌آویو زیر نظر متخصصان، درمان می‌کردند. او می‌توانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگان‌ها و ده‌ها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله می‌کند. 🔹یحیی همه اینها را می‌دانست ولی چفیه را تا زیر چشم‌هایش بالا کشید. من به آن لحظه‌ی لاهوتی می‌اندیشم که یک انسان چگونه می‌تواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها می‌سرودند. او نه در تونل‌های زیر زمینی که در نقطه‌ی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و ده‌ها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشم‌هایی شبیه همه‌ی چشم‌های به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری... 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
ادعای تل‌آویو درباره تلاش برای ترور یک دانشمند هسته‌ایِ صهیونیست 🔹روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارانوت» مدعی شد نیروهای امنیتی این رژیم ۷ نفر را به ظن تلاش برای ترور یک «دانشمند هسته‌ایِ صهیونیست» و یک شهردار دستگیر کرده‌اند. در این ادعا آمده: این ۷ نفر اهل قدس بوده‌اند و ایران آن‌ها را مأمور به انجام این ترورها کرده است. 🔸دیروز هم دادستانی رژیم صهیونیستی مدعی شده بود ۷ مظنون جاسوسی برای ایران، حدود ۶۰۰ مأموریت از قبیل جمع‌آوری اطلاعات در سایت‌های حساس نظامی، زیرساختی و شناسایی اهداف انسانی بالقوه برای ایران را انجام داده‌اند. 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حقۀ پرفروش بازار زیبایی از جنس شراب و تریاک 🔹«این صابون وارداتیه. شما دو بار به پوستت بزن ببین چیکار می‌کنه. خواهر و مادر و خانمم همشون دارن استفاده می‌کنن ...» این گفته‌های فروشندۀ یک عطاری است که می‌خواهد صابون تریاک خود را به خبرنگار ما بفروشد. 🔹این روزها صابون تریاک یکی از محصولات آرایشی و بهداشتی پرفروش در پایتخت است و به گفتۀ فروشندگان خاصیت لایه‌برداری و روشن‌کنندگی داشته و برای ازبین‌بردن جای جوش، کک و مک و جوش‌های سرسیاه کاربرد دارد. 🔹این صابون به دو دستۀ «کلاژن ـ تریاک» و «شراب ـ تریاک» تقسیم می‌شود که تمامی فروشندگان اصل بودن این محصول را تأیید می‌کنند. 🔹این در حالی است که سازمان غذاودارو می‌گوید: «تاکنون هیچ مجوزی برای تولید صابون تریاک در کشور صادر نکرده و هیچ مطالعۀ قابل استنادی مبنی بر اثر تریاک به شکل صابون برای اثراتی که برای آن ادعا می‌شود وجود ندارد.» 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar