سالروز شهادت سپهبد شهید قرنی گرامی باد
🌹سیره شهدا
♦️ سپهبد محمدولی #قرنی شهیدی از تبار
عاشوراییان و از پیروان و مجاهدان راستین و صدیق حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب؛ شهیدی كه سربازی عالم و #آگاه برای وطن و ملت بود
#خلوص، #شجاعت، شهامت، صداقت و راستی و درستی، و تربیت عالی از خصایص بارز وی شمرده شده و همگان بر این قول متفق هستند که او فردی #مؤمن، #انقلابی، #وطندوست و عاشق کشورش بود. شهید قرنی مسئولیت خود را به خوبی میشناخت و میدانست که در آن شرایط خطیر و حساس چه وظیفهای در برابر #ارتش و چه وظیفهای در مقابل #انقلاب و #رهبری آن بر عهده دارد.
ایشان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با اختياراتى كه از حضرت امام(ره) گرفت، توانست از #انحلال ارتش جلوگيرى كند.
مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با #ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه #فرقان به شهادت رسید
♦️وقتی ایشان به شهادت رسیدند و پیکر او را به بهشت زهرا (س) میبردند. امام (ره) فرمودند او را به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیتالله حائری یزدی (ره) دفن کنید
🇮🇷
💢🔻پنج تحلیل غلط در مسائل اخیر لبنان و فلسطین
🔹صفحات #تاریخ آنچنان سریع در حال ورق خوردن هستند که خیلیها تحت تاثیر رسانهها و یا کماطلاع از جوانب میدان، تحلیلهایی را ولو دلسوزانه به خورد #جامعه میدهند که غلط بودن پایههای آن، میتواند ناخواسته موجب سستی و بدفهمی اجتماعی در #نقطه_عطف_تاریخی موجود شود حتی خسارتهایی را به بار آورد؛ برخی از پرطرفدارترین #تحلیلهای_غلط اینروزها به شرح ذیل است:
🔻۱. ما چون پاسخ ترور هنیه و برخی فرماندهان را ندادیم، رژیم جرات چنین جنایتی را پیدا کرد:
🔹قطعا خیر، سید مقاومت، سالهاست در صدر فهرست ترور هست و بارها بارها در شرایط جنگی و غیرجنگی رژیم اقدام به ترور کرده ولی ناموفق بوده است، اینبار اما به واسطه ارتقای سطح تکنولوژیکی و البته خفگیهای #مرگبار حاصل از عملیاتهای #موفق جبهه مقاومت، از روشی انتحاری و #بسیار_پرهزینه استفاده کرده است و توانست با بمبهای جدید ترکیبی، مقصود خود را عملیاتی کند.
🔻۲. استراتژی نظام #صبر_استراتژیک و عدم مقابله سخت با آمریکا و رژیم است:
🔹قطعا خیر، نظام با همان #شجاعت و #معنویت و #عقلانیت که در دهههای مختلف توانسته است قطرات مقاومت اسلامی را به دریای خروشان تبديل کند، از فرصت تاریخی طوفان الاقصی استفاده کرده و ظرف یک سال طرح خود را دههاسال به پیش برده و رژیم را به حالت خفگی قبل از #مرگ رسانده است.
🔻۳. مسئولین و فرماندهان در اجرای فرامین رهبری معظم تمرد یا تعلل یا سستی به خرج دادهاند:
🔹قطعا خیر، این حرفها را کسانی میزنند که از دستورات حکیمانه و زیرکانه ابلاغی هیچ، تاکید میکنم هیچ اطلاعی ندارند چراکه نوع دستورات در شرایط پیچیده و دشوار و تاریخی کنونی به شکلی است که بایستی مقدمات آن به شکل واقعی و صحیح محقق شود تا اقدامات بسیار موثر و کلیدی مربوطه به ثمر برسد، این مهم به شکلی مناسب و موفق در حال انجام است و انشاءالله آیندگان از آن حیرت خواهند کرد.
🔻۴. ما توازن و بازدارندگی خود را از دست دادهایم و نمیتوانیم اگر یکی بخوریم دهتا بزنیم:
🔹قطعا خیر، مسائلی از این قبیل اساسا برای شرایط غیر جنگی است، ما الان وسط یک جنگ بزرگ #تاریخ_ساز هستیم. در این شرایط هر دو طرف در حال طراحی و اجرای ضربات کاری و شدید به طرف مقابل هستند و از هیچ تلاشی که در چارچوب اصول و مبانی خود میگنجد فروگذار نمیشوند و زد و خوردهای بزرگ، جزو مسائل طبیعی چنین جنگهای #سرنوشتسازی است.
🔻۵. توان #جبهه مقاومت تخلیه شده و بدنه اصلی آن ضعیف شدهاند.
🔹قطعا خیر و قطعا خیر، دشمن اگر میدانست که با این جنایتها از یک طرف وعده قطعی و حیرت انگیز الهی برای آزادسازی نیروی بینهایت شهیدان را فعال کرده و از طرف دیگر بدنه اصلی جبهه مقاومت را به نسلهایی جوانتر، به روزتر و قدرتمندتر از گذشته و خصوصا #ناشناخته با امکان #ابتکار عمل بیشتر تحویل داده است؛ هیچ وقت تاکید میکنم هیج وقت چنین اشتباهات مهلکی را انجام نمیداد.
🔹پ ن:
🔸جنگ تمدنساز ایران و آمریکا در پنجاه سال گذشته از سنگر ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن، قدم به قدم جلوتر رفته و رسیده است به قلب فتنه و پایگاه بزرگ نظامی آمریکا در منطقه! به پیروزیهای بسیار بزرگ گذشته نگاه کنیم و به جای تحقیر و تضعیف جبهه خودی، هر آنچه در توان داریم را در اختیار فرماندهان و مسئولین دلسوز و کاربلد خود بسپاریم و برای سایر مردم، جریان تبیین را فعال تر کنیم، _بخصوص در این عرصه ی بمباران شبهات و شایعات متراکم_ تا در آیندهای نه چندان دور، آرزوهای بزرگ اولیا و انبیای #الهی را برای همیشه محقق سازیم.
#فإنَّ_حزبَ_الله_هم_الغالبون
#آغاز_نصرالله
#اسرائیل_سقطت
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۵۵ تماما چشم شدم.! بدون اینکه صدای راننده ی سمج رو بشنوم.وبدون این
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۵۶
همه چیز تا چند روز عادی بود.
هر روز از خواب بلند میشدم. روزنامه میخریدم و دنبال کار میگشتم و بعد از نماز ظهر به سمت محله ی قدیمی میرفتم و در پایگاه بسیج مشغول فعالیت میشدم.
از فاطمه خواستم اگر کار خوبی سراغ دارد به من معرفی کند واو قول داده بود هرکاری از عهده اش بربیاد برام انجام دهد.
سیم کارتم هم تغییر دادم تا یکی از راههای ارتباطیم با کامران قطع بشه.
وسط هفته بود.دلم حسابی شور میزد.و میدونستم سر منشاء این دلشوره چه چیز بود!
بله!!گذشته سیاهم! !
🍃🌹🍃
آخر هفته بود.
تازه از مسجد برگشته بودم وداشتم برای خودم کمی ماکارونی درست میکردم که زنگ خانه ام به صدا در اومد. اینقدر ترسیدم که کفگیر از دستم افتاد.
هیچ کسی بجز نسیم و مسعود آدرس منو نداشت!
پس تشخیص اینکه چه کسی پشت دره زیاد سخت نبود.
چون تلفنهاشون رو جواب ندادم سروکله شون پیدا شده بود.من دراین مدت منتظر این اتفاق بودم ولی با تمام اینحال نمیتونستم جلوی شوک و وحشتم رو بگیرم.شاید بهتر بود در را باز نکنم!!
اصلا حال خوبی نداشتم.باید به آنها چه میگفتم؟
میگفتم من دیگه نمیخوام ادامه بدم چون راه زندگیمو پیدا کردم؟
یا میگفتم عاشق شدم.عاشق یک روحانی که مطمئنم از من خواستگاری نمیکنه؟!!!
خدایااا کمکم کن.
🍃🌹🍃
تلفن همراهم زنگ خورد. حتما خودشون بودند. اما نه!!
اونها که شماره ی منو ندارند.به سمت گوشیم دویدم.
فاطمه بود.چقدر خوب که او همیشه در سخت ترین شرایط سروکله اش پیدا میشد.
داخل اتاق خواب رفتم و درحالیکه صدای زنگ آیفون قطع نمیشد گوشی رو جواب دادم.فاطمه تا صدای لرزونم رو شنید متوجه حالم شد.پرسید:
_سادات جان چیشده؟ اتفاقی افتاده؟
من با عجله ودستپاچه جواب دادم:
_فاطمه به گمونم نسیم، همون دختری که من و با کامران آشنا کرده پشت دره!
فاطمه با خونسردی گفت:
-خب؟؟ که چی؟؟
من با همون حال گفتم:
-چی بهش بگم؟ اون فهمیده من جواب کامرانو نمیدم اومده ببینه چرا تغییر نظر دادم
فاطمه باز با بی تفاوتی جواب داد:
-خب این کجاش ترس داره؟ خیلی راحت بهش بگو دوست ندارم دیگه باهاش ارتباط داشته باشم!
مثل اینکه واقعا فاطمه اون شب هیچ چیز نشنیده بود.با کلافگی گفتم:
-د آخه مشکل سر همینه دیگه!! آنها اگه بفهمند من با کامران به هم زدم بیچارم میکنند.کلی آتو از من دارند.
_من نمیفهمم ارتباط تو با کامران چه ربطی به نسیم داره آخه؟
خدای من!!! مجبور بودم دوباره لب به اعتراف وا کنم.ولی نه!! دلم نمیخواست بیشتر از این، فاطمه پی به گذشته ی سیاهم ببرد.
هرچه باشد او رقیب من به حساب میومد.
با عجله گفتم :
-حق با توست.بهش میگم دوسش ندارم وتموم
خواستم تماس رو قطع کنم که فاطمه گفت:
_عسل وقتی #تصمیم میگیری #توبه کنی خدا تو رو درمسیر #آزمایشهای_سختی قرار میده و تو رو با #ترسهات و #نقاط_ضعفت مواجه میکنه تا ببینه #چند_مرده_حلاجی..آیا توبه ت #نصوحه یا یک #عهد_بی_ثبات!!! اگه با #شجاعت به #جنگ_گناهانت رفتی شک نکن #خدا با #دست_غیبش موانع رو از سر رات برمیداره اما اگه زور ترس و #نفست بیشتر از اعتقادت به قدرت خدا باشه #میبازی! خیلی بدم میبازی..
شک نکن…موفق باشی..خداحافظ
گوشی رو قطع کرد.
ومن حرفهای تکون دهنده و زیباش رو مرور میکردم.او خواسته یا ناخواسته پندهایی بهم داد که جواب چه کنم چه کنم چند لحظه ی پیشم بود.
🍃🌹🍃
صدای زنگ آیفون قطع شده بود.
حتما پشیمون شدند و برگشتند ولی نه..!! پشت در خونه بودند وزنگ میزدند. متوسل شدم به شهید همت و پشت در گفتم:
-کیه؟؟
نسیم گفت:
-زهرماار کیه!!..در وباز کن
پرسیدم:
-تنهایی؟؟
گفت:
-آره باز کن مسخره
نفس عمیقی کشیدم و در رو باز کردم.
اونگاه معنی داری کرد و در حالیکه داخل میومد گفت:
-چرا در وباز نمیکردی؟
گفتم:
-دستشویی بودم…
او با تمسخر گفت:
-اینهمه مدت؟؟
من جواب دادم:
-اولا اینهمه مدت نبود وپنج دقیقه بود. ولی سرکار خانوم از بس که دستشون رو زنگ بود براشون این زمان طولانی بنظر رسید. دوما از صبح معده ام به هم ریخته گلاب به روت
او انگار کمی قانع شده بود..اما فقط کمی!!
رو نزدیک ترین مبل نشست و در حالیکه با ناخنهاش ور میرفت گفت:
-مجبور شدم زنگ همسایتونو بزنم درو باز کنه.میدونستم خونه ای.
با کنایه گفتم:
-عجب! !! جدیدا چقدر پیگیر شدی!!
او خودش رو به نشنیدن زد…
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
🇮🇷