#تلنگر
میگفت :
شھادٺ خوب است ؛ اما تقوا بھتر است
میدونۍ یعنۍ چۍ!؟
'یعنۍ تا پا رو نفست نزاشتۍ شھید نمیشۍ
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
#اللهم_عجل_ݪِوَلیِّڪ_َالفَرَجـ_وفرجنابه
@yarane_Bavafa
⚘﷽⚘
مهدےجان...
منتظرم
منتظردلےازجنس نور،کسےازقوم خورشيد
کسےازنژادنفسهاےگرم
مردم نيزمنتظرندو غرق درلحظه هاےانتظار،
نيازشان راازلابه لاےنفسهاےحيران خودبازگو میکنند.
شقايق هامنتظرند
منتظرکسےکه به فرهنگ شبنم ايمان
بياورد
کسےکه آيينه هاےمکدرزمانه رادرهم بشکند
واشکهاےارغوانےراازکوچه هاےپريشانےنجات دهد.
کوچه هانيز چشم به راهند
چشم به راه قدمهايےهستند
که زخمهاے بےرحم گمراهےراازچشمان مردم پاک کند.
کوچه هامنتظر چشمان باران زايےهستندکه با قدم هايش جان مردم را به شبنم اشکها بشويد.
جاده هامنتظررهگذرےهستندکه براےهميشه
خواهدماند.
منتظرقدمهايےکه تن مرده کوچه هارازنده
میکند.
لاله هامنتظرند
دراين عرصه انفجاربلا
مردم ياد لاله ها را بين کوچه هاےاين شهر خاموش گم کرده اند
لاله ها منتظرند؛
منتظرکسےکه همزادموجهاےخورشيدےاست
کسےازجنس ابر،پريزاد باران....
واماعاشقان منتظرند
بےتابند،بےقرارند
تاهم آوازشيدايےصبح فرداباشند.
اے دريا تبار؛برگونه هاےامت ببار
عاشقانت صبورند
منتظرخواهندماند...
العجل مولای مهربانم❤️
#اللهم_عجل_ݪِوَلیِّڪ_َالفَرَجـ_وفرجنابه
@yarane_Bavafa
✅توصیه های امام زمان (عج)
✍توصیه به خواندن زیارت امین الله:
در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (ع)،او میگوید:همراه با امام زمان(علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم.بعد به من فرمود:
«زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را میخواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.
📚نجم الثاقب ، ص۴۵۵
#اللهم_عجل_ݪِوَلیِّڪ_َالفَرَجـ_وفرجنابه
@yarane_Bavafa
🔴 مبادا اعمال ما امام زمان را شرمنده کند
🔵 امام خمینی (قدس سره):
🌕 من خوف دارم (چه) کاری بکنیم که #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش خدا شرمنده بشود.
🔸نکند که خدای ناخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان.
📚 صحیفه نور، ج۷، ص۲۶۷
#اللهم_عجل_ݪِوَلیِّڪ_َالفَرَجـ_وفرجنابه
@yarane_Bavafa
اذان شهید باکری.mp3
زمان:
حجم:
1.39M
🍃یازهرا سلام الله علیها 🍃یا شهیده🥀
🎤اذان # شهیدوالا مقام باکری..🌷🕊
💎ای شهید اذان بده
بگذار نوای تو این دل خسته را التیام بخشد❤️🩹
اذان بده تا به حُرمتِ شهادتهای تو یخهای دلم آب شود🤍
🍃ای شهید اَذان بده...😔
✨️الله اکبر،الله اکبر...
✨️ای قابل پرستیدن ، تو بزرگ تر از آنی که منِ ناچیز وصفت کنم...🤍
✨️بشتابید که معبود باشوق ما را میخواند...🤍
✨️لبیک گویان به حریم یاربشتاب🕊
✨️که خدا میخرد تورا💞
✨️خدا میشود شاهد...💌
✨️وتو میشوی شهید...🌷
به افق دلهای❤️🩹 بیقـــــــــــــــــرار💞🕊
🍃یاعلی علیه السلام🍃 یاشهید🌷
🍃🥀#آخر_الزمان
ایمانخودراقبلازظھور
تڪمیلکنیدچوندرلحظات
ظھورایمانهابہسختۍمورد
امتحانوابتلاءقرارمیگیرند..!
#امام_صادق_علیہ_السلام🌷🍃
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🕊
#شب_بخیر_عزیز_عالم♥️
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱
🌸🌱
🌱
#یادت_باشد🌱
قسمت 6
پنجم شهریورسال نودویک،روزهای گرم وشیرین تابستان،ساعت چهاربعدازظهر،کم کم خنکای عصرهوای دم کرده راپس میزد.ازپنجره هم که به حیاط نگاه میکردی میدیدی همه گلهاوبوته های داخل باغچه دنبال سایه ای برای استراحت هستند.
درحالی که هنوزخستگی یک سال درس خواندن برای کنکوردروجودم مانده بود،گاهی وقت هاچشم هایم رامی بستم وازشهریوربه مهرماه میرفتم،به پاییز،به روزهایی که سرکلاس دانشگاه بنشینم ودوران دانشگاه راباهمه بالاوبلندی هایش تجربه کنم،دوباره چشم هایم رابازمیکردم وخودم رادرباغچه بین گلهاودرختهای وسط حیاط کوچکمان پیدامیکردم.
علاقه من به گل وگیاه برمیگشت به همان دوران کودکی که اکثراباباماموریت می رفت وخانه نبود،برای اینکه این تنهایی هااذیتم نکندهمیشه سروکارم باگل وباغچه ودرخت بود.
باصدای برادرم علی که گفت:"آبجی سبدروبده"به خودم آمدم،باکمک هم ازدرخت حیاطمان یک سبدازانجیرهای رسیده وخوش رنگ راچیدیم،چندتایی ازانجیرهاراشستم،داخل بشقاب گذاشتم وبرای پدرم بردم.باباچندروزی مرخصی گرفته بود،وسط ورزش کاراته پایش دررفته بود،برای همین باعصاراه میرفت ونمیتوانست سرکاربرود،ننه هم چندروزی بودکه پیش ماآمده بود.
مشغول خوردن انجیرهابودیم که زنگ خانه به صدادرآمد،مادرم بعدازبازکردن در،چادرش رابرداشت وگفت:"آبجی آمنه باپسراش اومدن عیادت".
سریع داخل اتاق رفتم،تمام سالی که برای کنکوردرس میخواندم هرمهمانی می آمدمیدانست که من درس دارم وازاتاق بیرون نمیروم،ولی حالاکنکورم راداده بودم وبهانه ای نداشتم!
مانتوی بلندوگشادقهوه ای رنگم راپوشیدم،روسری گل دارقواره ای کرم رنگم رالبنانی سرکردم وبه آشپزخانه رفتم،ازصدای احوال پرسی هامتوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقاوخانمش به منزل ماآمدند،شوهرعمه همراهشان نبود،برای سرکشی باغشان به روستای"سنبل آبادالموت"رفته بود.
روبه روشدن باعمه وحمیددراین شرایط برایم سخت بودچه برسدبه این که بخواهم برایشان چایی هم ببرم.چایی راکه ریختم فاطمه راصداکردم وگفتم:"بی زحمت توچای روببرتعارف کن".سینی چای راکه برداشت من هم دنبال آبجی بین مهمان هارفتم وبعدازاحوال پرسی کنارخانم حسن آقانشستم،متوجه نگاههای خاص عمه ولبخندهای مادرم شده بودم،چنددقیقه ای بیشترنتوانستم این فضاراتحمل کنم برای همین خیلی زودبه اتاقم رفتم.
کم وبیش صدای صحبت مهمان هارامی شنیدم،چنددقیقه که گذشت فاطمه داخل اتاق آمد،میدانستم این پاورچین پاورچین آمدنش بی علت نیست،مراکه دیدزدزیرخنده،جلوی دهانش راگرفته بودکه صدای خنده اش بیرون نرود.باتعجب نگاهش کردم،وقتی نگاه جدی من رادیدبه زورجلوی خنده اش راگرفت وگفت:"فکرکنم این بارقضیه شوخی شوخی جدی شده،داری عروس میشی!".
اخم کردم وگفتم:"یعنی چی؟درست بگوببینم چی شده؟من که چیزی نشنیدم"،گفت:"خودم دیدم عمه به مامان باچشماش اشاره کردویواشکی باایماواشاره به هم یه چیزایی گفتن!".پرسیدم:"خب که چی؟"،بامکث گفت:"نمیدونم،اونطورکه من ازحرفاشون فهمیدم فکرکنم حمیدآقاروبفرستن که باتوحرف بزنه".
ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی♥🕊
════✧🌸✧════
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
44.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 رقیب اردوغان : روسها میخواهند او را نگه دارند / پان ترکها برای رجب دست به دعا شدند
🎥 تحولات ترکیه / فقط چند ساعت تا انتخابات ترکیه مانده و این درحالی است که دو نامزد یکدیگر را به وابستگی به روسیه و آمریکا و داشتن حمایت یکی از آنها کرده اند. از طرفی در باکو و در بین تجزیه طلب ها بسیاری وحشت زده از رفتن اردوغان هستند و نظرسنجی ها نیز نشان میدهد وضعیت او نگران کننده است...