🍃یازهراسلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
✋️زیارتنامه ی #شهدا🥀🌷
#رفیق_شهیدم🌷🕊
#شهید_سید_محمد_شعاعی🌷🕊
🍃اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.🌱🌷🌱🥀🌱🌷
#🌱الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ بِحق زینب کبری سلام الله علیها ❣️
🌺اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم 🌺
🍃یاعلی علیه السلام 🍃یاشهید 🌷
🍃یازهرا سلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
💎یاران بقیة الله اینگونه اند ✔️
#سیره_شهدا 🌱
شهیدذوالفقار حسن عزالدین🌷🕊
💞امام حسین علیه السلام:" سرتورا میبرند اما درد ندارد...."❗❗
قبل از شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده میشود.
او بیدار میشود و مجدداً به خواب میرود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که میفرماید:
«عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت.
اما دردی حس نخواهی کرد،
چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت»
. چندی بعد, خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(علیهالسلام) شتافت...💞💫
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_ذوالفقار_حسن_عزالدین🌷🕊
🌷#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وعَجِّل فَرَجَهُم🕊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آرزوی_شهادت
#میوه_ رسیده
#✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🍃یاعلی علیه السلام🍃 یاشهید 🌷
🍃🥀شهدا از دیر شدن نماز اول وقت، احساس گناه می کردند ❤️🩹
⚠️، ما چطور؟🌷🍃
⚠️تلنگرانه شهدایی✉️
هرچیبهرؤیتامامزماننزدیکتر
میشیم،افتادنهابیشترمیشه!
رفقابایدقلبهامونُزودتعمیرکنیم
دستبجنبونیم،وگرنهممکنهتادمِ
خیمهبرسیم؛اماراهمونندن ..!
#تلنگࢪانہ
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے❤️
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🕊
#شب_بخیر_عزیز_عالم♥️
🍃🥀تسلای قلب نازنین
آقا صاحب الزمان عج،سلامتی
وتعجیل در فرجشون ؛اجماعاً
بر محمد وآل محمدصلوات🌷🍃
📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۳۳
حکایت غریبى است حکایت این لحظات که فهم از دریافتن آن عاجز است چه رسد به گفتن و پرداختن آن .
اگر از خود بچه ها که بى تاب ، درگیر این کشمکش اند بپرسى ، نمى دانند که چه مى خواهند و چه باید بکنند.
به همین دلیل است که هر کدام خواسته و ناخواسته ، خودآگاه و ناخودآگاه ، کارى مى کنند.
یکى مات ایستاده است و به چشمهاى حسین خیره مانده است . انگار مى خواهد بیشترین ذخیره را از نگاه حسین
داشته باشد.
یکى مدام دور حسین چرخ مى زند و سر تا پاى او را دوره مى کند.
یکى پیش روى حسین زانو زده است ، دستها را دور پاى او حلقه کرده است و سر بر زانوانش نهاده است .
یکى دست حسین را بوسه گاه لبهاى خود کرده است . آن را بر چشمهاى اشکبار خود مى مالد و مدام بر آن بوسه
مى زند.
یکى بازوى حسین را در آغوش گرفته است . انگار که برترین گنج هستى را پیدا کرده است .
یکى فقط به امام نگاه مى کند و گریه مى کند، پیوسته اشکهایش را به پشت دو دست مى زداید تا چهره حسین را
همچنان روشن ببیند.
یکى پهلوى حسین را بالش گریه هاى خود کرده است و به هیچ روى ، دستش را از دور کمر حسین رها نمى کند.
یکى تالش مى کند که خود را به سر و گردن امام برساند و بوسه اى از لبهاى او بستاند.
و چه سخت است براى حسین ، گفتن این کالم به تو که : باز کن این حلقه هاى عاطفه را از دست و بال من !
و از آن سخت تر، امتثال این امر است براى تو که وجودت منتشر در این حلقه هاى عاطفه است .
با کدام دست و دلى مى خواهى این حلقه ها را جدا کنى .
چه کسى زهره کشیدن تیر از پهلوى خویش دارد؟ این را هر کس به دیگرى وامى گذارد.
این حلقه ها که اکنون بر دست و پاى حسین بسته است ، از اعماق قلب تو گذشته است .
چگونه مى توان این حلقه ها را گشود؟
اما اینگونه هم که حسین نمى تواند تا قیام قیامت قدم از قدم بردارد.
کارى باید کرد زینب !
اگر دیر بجنبى ، دشمن سر مى رسد و همینجا پیش چشم بچه ها کار را تمام مى کند. کارى باید کرد زینب ! حسین
کسى نیست که بتواند انده هیچ دلى را تاب بیاورد، که بتواند هیچ کسى را از آغوش خود بتاراند، که بتواند هیچ
چشمى را گریان ببیند.
حسین عصاره رحمت خداوند است .
))نه (( گفتن به هیچ خواهش و درخواست و التماسى در سرشت حسین نیست .
تو کى به یاد دارى که سائلى دست خالى از در خانه حسین بازگشته باشد؟
نه ، اگر به حسین باشد گره هیچ بازوانى را از دور گردن خویش باز نمى کند،
اگر به حسین باشد، هیچ نگاه تضرعى را بى پاسخ نمى گذارد،
اگر به حسین باشد روى از هیچ چشم خواهشى بر نمى گرداند،
گره این تنعلق تنها با سرانگشتان صالبت تو گشوده مى شود.
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۳۴
مگر نه حسین تو را به این کار، فرمان داده است ، از هم او مدد بگیر و بار این معجزه را به منزل برسان .
سکینه هم که حال پدر و استیصال تو را دریافته است ، به یاورى ات ، خواهد آمد.
او که هم اکنون بیش از همه نیاز به آغوش پدر دارد، از خود گذشته است ، به تمامى پدر شده است و کمر به سامان
فرزندان بسته است .
این است که حسین وقتى به سر تا پاى سکینه نگاه مى کند و به رفتار و گفتار او، در دلش حضور این معنا را مى بینى
که : ))سکینه هم دارد زینبى مى شود براى خودش .(( اما بالفاصله این معنا از دلش عبور مى کند و جاى آن این
جمله مى نشیند که : ))زینب یکى است در عالم و هیچ کس زینب نمى شود.((
با نگاهت به حسین پاسخ مى دهى که : ))اگر هزار هم بودم همه را پیش پاى یک نگاه تو سر مى بریدم .((
و دست به کار مى شوى ؛ تو از سویى و سکینه از سوى دیگر.
یکى را به ناز و نوازش ، دیگرى را به قربان و تصدیق ، سومى را به وعده هاى شیرین ، چهارمى را به وعیدهاى
دشمن ، پنجمى را به منطق و استدالل ، ششمى را به سوگند و التماس ، هفتمى را و... همه را یکى یکى به زحمت
ستاندن کودك از سینه مادر، از حسینشان جدا مى کنى ، به درون خیمه مى فرستى و خود میان آنها و حسین حائل
مى شوى .
نفسى عمیق مى کشى و به خدا مى گویى : ))تو اگر نبودى این مهم به انجام نمى رسید.((
و چشمت به سکینه مى افتد که شرار عاطفه دخترانه در وجودش شعله مى کشد اما از جا تکان نمى خورد.
محبوب را در چند قدمى مى بیند، تنها و دست یافتنى ، بوسیدنى و به آغوش کشیدنى ، سر بر شانه گذاشتنى و تسلى
گرفتنى ، اما به مالحظه خود محبوب پا پیش نمى گذارد و دندان صبورى بر جگر عاطفه مى فشرد.
چه بزرگ شده است این سکینه ، چه حسینى شده است !
چه خدایى شده است این سکینه !
چشمت به حسین مى افتد که همچنان ایستاده است و به تو و سکینه و بچه ها خیره مانده است .
انگار اکنون این اوست که دل نمى کند، که ناى رفتن ندارد، که پاى رفتنش به تیر مژگان بچه ها زخمى شده است .
یک سو تو ایستاده اى ، سدى در مقابل سیل عاطفه بچه ها و سوى دیگر حسین ، عطشناك این زالل عاطفه . حسین
اگر دمى دیگر بماند این سد مى شکنتد و این سیل جارى مى شود و به یقین بازگرداندن آب رفته به جوى ، غیر
ممکن است .
دستت را محکمتر به دو سوى خیمه مى فشارى و با تضرع و التماس به امام مى گویى : ))حسین جان ! برو دیگر!((
و چقدر سخت است گفتن این کالم براى تو!
حسین از جا کنده مى شود. پا بر رکاب ذوالجناح مى گذارد، به سختى روى از خیمه برمى گرداند و عزم رفتن مى
کند.
اما... اما اکنون ذوالجناح است که قدم از قدم بر نمى دارد و از جا تکان نمى خورد.
تو ناگهان دلیل سکوت و سکون ذوالجناح را مى فهمى که دلیل را روشن و آشکار پیش پاى ذوالجناح مى بینى ، اما
نمى توانى کارى کنى که اگر دستت را از دو سوى خیمه رها کنى ... نه ... به حسین وابگذار این قصه را که جز خود
حسین هیچ کس از عهده این عمر عظیم برنمى آید. همو که اکنون متوجه حضور فاطمه پیش پاى ذوالجناح شده
است و حلقه دستهاى فاطمه را به دور پاهاى ذوالجناح دیده است
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
AUD-20220713-WA0008.mp3
3.97M
#فایل_صوتي_امام_زمان ش۱۱
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣بابی انت و امي...
یعنی؛ توبرایم عزیزترینی!
امامن، بودنت را،
تنهایی وآوارگی ات را،فراموش میکنم!
💓چراباور نمیکنم؛ تو برایم عزیزترینی؟