eitaa logo
یاران ابراهیم
153 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 چه غریبانه....💔 رمضان بی حضورتان آغاز شد... آقا جان پس کدام سحر؟! کدام افطار؟! کدام عید؟! آقا جان... رمضان بی ظهور شما... رمضان نمی شود این المهدی...؟! ✨ 💠 برای امام مهربانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ رَبَّ النُّورِ العَظیم ... @yarane_ebrahim_yazd
🍃🌷🍃 صبح روشنایی نمیخواهد تورا می خواهد… ما راببر به آنجا که بودنت تمام نمی شود 🌸 @yarane_ebrahim_yazd
سحرنامه-۵.mp3
8.78M
۵ فراز پنجم از دعای ابوحمزه ثمالی و ما أنا یا ربِّ و ما خطری هبنی بِفضْلِک و تصدّق علیَّ بعفوک من که باشـــم ... که بخواهی، نبخشی اَم ؟ ... @yarane_ebrahim_yazd
چه قشنگ گفت: 🌸 دیروز دنبال‌ بودیم و امروز مواظبیم گم نشود... جبهه بوی می داد و اینجا بو می دهد...
با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت: اگر روز آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم. پدرم کشاورز بود، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم.
شهیدان را مپندارید مُرده‌اند ، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند ...
📎نام عملیات: بیت المقدس 📎رمز عملیات: یا علی بن ابی طالب(ع) 📎زمان اجرا: ۱۳۶۱/۲/۱۰ 📎تلفات دشمن: (کشته،زخمی و اسیر) ۳۵۵۰۰ 📎مکان اجرا: منطقه عمومی رودخانه کرخه و غرب رود کارون 📎ارگان های عمل کننده: سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی 📎اهداف عملیات: آزاد سازی خرمشهر و خارج ساختن شهرهای حمیدیه، سوسنگرد و اهواز از برد توپخانه سنگین دشمن طی چهار مرحله 🌹سالروز عملیات غرور آفرین بیت المقدس گرامی باد @yarane_ebrahim_yazd
یاران ابراهیم
من با سلام یازده سالم بود و متاسفانه حجابم رو رعایت نمی کردم و نمازم رو هم دست و پا شکسته می خوندم و در کل آدم مذهبی نبودم اما تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم. بابام خیلی با این مسئله مشکل داشت، یعنی کل خانواده با این مسئله مشکل داشتن. یه روز بابام یه کتابی بهم داد و گفت حتما باید بخونی و ماجرای هر داستانش رو برام تعریف کنی، من هم بدون اینکه حتی اسم کتاب رو نگاه کنم به اجبار هر روز یه داستانش رو می خوندم و برای بابام تعریف می کردم. (البته اصلا به محتوای کتاب توجه نمی کردم و فقط می خواستم بابام راضی باشه) اما این برنامه زیاد ادامه پیدا نکرد و من بعد چند روز دیگه بیخیال کتاب خوندن شدم و بابام هم دیگه از من ناامید شد. تنها چیزی که‌ از کتاب فهمیدم این بود که شخصیت داستان یه نفر به اسم ابراهیم بود که دآش ابرام صداش می زدن. نزدیک یک سال از این ماجرا می‌گذشت که یه روز رفتم سمت کتابخونه بابام نمی دونم چرا ولی یهویی دلم خواست یه کتاب بردارم و بخونم که اسم یه کتاب توجهم رو جلب کرد (سلام بر ابراهیم) گفتم شاید از این کتاب داستان هاست که درباره پیامبران هست، اتفاقا معلمم هم به کسایی که داستان های مذهبی و عبرت آموز تعریف می‌کردند نمره ی مثبت می داد، با خودم گفتم این کتاب رو می خونم، تو کلاس تعریف می کنم و نمره مثبت هم می گیرم. وقتی کتاب رو برداشتم عکسش اون چیزی که من فکرشو می کردم رو نشون نمی داد، ولی با این حال خوندمش. با خوندنش حس عجیبی داشتم نمی تونستم از تو کتاب بیام بیرون و به همین دلیل تو سه چهار روز کتاب رو تموم کردم. بعد خوندن کتاب بهترین کسی بود که می شناختمش و واقعا دوست داشتم مثل ایشون رفتار کنم. حالا هم ایشون بهترین رفیق آسمانی من هستن. 🗣همراهان کانال برابراهیم @yarane_ebrahim_yazd