#سلام_امام_زمانم 💞
چه غریبانه....💔
رمضان بی حضورتان آغاز شد...
آقا جان پس کدام سحر؟!
کدام افطار؟!
کدام عید؟!
آقا جان...
رمضان بی ظهور شما...
رمضان نمی شود
این المهدی...؟! ✨
#روز_بیست_و_یکم
#چله_همعهدی
#هرروز_صبح
#شهید_حمید_هنرجو
💠 برای امام مهربانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ رَبَّ النُّورِ العَظیم ...
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌷🍃
صبح روشنایی نمیخواهد
تورا می خواهد…
ما راببر به آنجا که
بودنت تمام نمی شود
#صبحتون_شهدایی🌸
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
سحرنامه-۵.mp3
8.78M
#سحرنامه ۵
فراز پنجم از دعای ابوحمزه ثمالی
و ما أنا یا ربِّ و ما خطری
هبنی بِفضْلِک و تصدّق علیَّ بعفوک
من که باشـــم ...
که بخواهی، نبخشی اَم ؟ ...
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
چه قشنگ گفت:
#شهید_شوشتری🌸
دیروز دنبال #گمنامی بودیم و امروز مواظبیم #ناممان گم نشود...
جبهه بوی #ایمان می داد و اینجا #ایمانمان بو می دهد...
با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت:
اگر روز آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر میگردم و دوباره کار پدرم را انجام میدهم.
پدرم کشاورز بود، تمام این بوتهها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم.
شهیدان را مپندارید
مُردهاند ، بلکه آنان زندهاند
و نزد پروردگارشان روزی میخورند ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#عملیات_شناسی
📎نام عملیات: بیت المقدس
📎رمز عملیات: یا علی بن ابی طالب(ع)
📎زمان اجرا: ۱۳۶۱/۲/۱۰
📎تلفات دشمن: (کشته،زخمی و اسیر) ۳۵۵۰۰
📎مکان اجرا: منطقه عمومی رودخانه کرخه و غرب رود کارون
📎ارگان های عمل کننده: سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی
📎اهداف عملیات: آزاد سازی خرمشهر و خارج ساختن شهرهای حمیدیه، سوسنگرد و اهواز از برد توپخانه سنگین دشمن طی چهار مرحله
🌹سالروز عملیات غرور آفرین بیت المقدس گرامی باد
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
یاران ابراهیم
#نحوه_آشنایی من با #شهید_ابراهیم_هادی
سلام
یازده سالم بود و متاسفانه حجابم رو رعایت نمی کردم و نمازم رو هم دست و پا شکسته می خوندم و در کل آدم مذهبی نبودم اما تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم.
بابام خیلی با این مسئله مشکل داشت، یعنی کل خانواده با این مسئله مشکل داشتن.
یه روز بابام یه کتابی بهم داد و گفت حتما باید بخونی و ماجرای هر داستانش رو برام تعریف کنی، من هم بدون اینکه حتی اسم کتاب رو نگاه کنم به اجبار هر روز یه داستانش رو می خوندم و برای بابام تعریف می کردم. (البته اصلا به محتوای کتاب توجه نمی کردم و فقط می خواستم بابام راضی باشه)
اما این برنامه زیاد ادامه پیدا نکرد و من بعد چند روز دیگه بیخیال کتاب خوندن شدم و بابام هم دیگه از من ناامید شد.
تنها چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که شخصیت داستان یه نفر به اسم ابراهیم بود که دآش ابرام صداش می زدن.
نزدیک یک سال از این ماجرا میگذشت که یه روز رفتم سمت کتابخونه بابام نمی دونم چرا ولی یهویی دلم خواست یه کتاب بردارم و بخونم که اسم یه کتاب توجهم رو جلب کرد (سلام بر ابراهیم) گفتم شاید از این کتاب داستان هاست که درباره پیامبران هست، اتفاقا معلمم هم به کسایی که داستان های مذهبی و عبرت آموز تعریف میکردند نمره ی مثبت می داد، با خودم گفتم این کتاب رو می خونم، تو کلاس تعریف می کنم و نمره مثبت هم می گیرم.
وقتی کتاب رو برداشتم عکسش اون چیزی که من فکرشو می کردم رو نشون نمی داد، ولی با این حال خوندمش.
با خوندنش حس عجیبی داشتم نمی تونستم از تو کتاب بیام بیرون و به همین دلیل تو سه چهار روز کتاب رو تموم کردم.
بعد خوندن کتاب #شهید_ابراهیم_هادی بهترین کسی بود که می شناختمش و واقعا دوست داشتم مثل ایشون رفتار کنم.
حالا هم ایشون بهترین رفیق آسمانی من هستن.
🗣همراهان کانال
#سلام برابراهیم
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی