🤓__ ❇️🔻❇️ 🤓
😁🤯😧🤔 زنگ تفکر 🤔😧🤯😁
🤓 ❇️🔺❇️ __🤓
💫یک سوال با ۱۵ امتیاز 😱 🤩🤩
👇👇👇
❇️می.گویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهن سال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی می.کنی؟
🧐گفت: جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از 900 سال زندگی نخواهم کرد، لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم.
آن نبی گفت: اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن زمان مردمان بیش از 80 یا 90 سال عمر نخواهند کرد اما برای خود قصرها و برج.ها می.سازند.
حالا سوال👇👇👇👇
داستان بالا را بخوانید و حدیث یا آیه قرآنی یا بیت شعر مرتبط با داستان بالا را برای مربی خود به صورت صوت ارسال نمایید
#زنگ_تفکر 🤔 ۳۷
طراح زنگ تفکر
#دختران_مهدوی
🤓__ ❇️🔻❇️ 🤓
😁🤯😧🤔 زنگ تفکر 🤔😧🤯😁
🤓 ❇️🔺❇️ __🤓
💫یک سوال با ۱۵ امتیاز 😱 🤩🤩
💫 داستان طبیب و مرد قصاب
🌸 روزی مرد قصابی در حال خرد کردن گوشت بود که تکه استخوانی از گوشت جدا شده و به سمت چشمش پرتاب شد و چشم او زخمی گردید.
🌼 مرد با آه و ناله به سمت خانه طبیب رفت وطبیب، چشم او را نگاه کرد و دید تکه استخوانی در چشم اوست؛ طبیب هم مرهمی در چشم او ریخت و چشم او دردش کم شد و مرد از او تشکر کرد و گفت ببخشید از شدت درد یادم رفت که با خودم پول یاچیز دیگری بیاورم دفعه بعد که آمدم حتما می آورم.
🌺 طبیب گفت نمیخواهد فردا که آمدی یک کیلو گوشت گوسفندی برایم بیاور وبعد چشم او را محکم بست وگفت برو.
🍃 فردا دوباره چشم مرد درد گرفت و یک کیلو گوشت گوسفندی را برداشت و پیش طبیب رفت.
🌷 طبیب نیز دوباره بر چشم او مرهم ریخت و مرد رفت روز ها همین طور پشت سر هم گذشت تا اینکه یک روز طبیب برای معالجه یک بیمار به روستایی رفت و پسرش را جای خودش گذاشت.
🌹 قصاب آمد و گفت طبیب کجاست؟ پسرش گفت من پسر او هستم بگو ببینم مشکلت چیست مرد گفت مرهم در چشمم بریز تا من بروم پسر گفت صبر کن چشمت را ببینم.
☘ پسر چشم قصاب را دید و گفت در چشم تو هنوز تکهای استخوان هست و مرد گفت غیر ممکن است پسر استخوان را از چشم او در آورد و گفت ببین این هم تکه استخوان مرد گفت آری دیگر چشمم نمیسوزد .
✅ مرد تشکر کرد و گفت ممنونم و رفت.
🚫 شب که طبیب آمد با عصبانیت گفت چرا آن تکه استخوان را از چشمش در آوردی پسر گفت آن مرد را از درد نجات دادم طبیب گفت تو فکر کردی هر روز این همه گوشت از کجا می آیند!!!
✅ اما سوال...؟🤔🧐
🔆 این داستان شما را به یاد کدام ضرب المثل می اندازد؟
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
🔸طراح زنگ تفکر امشب
🍃دانش آموز عزیزمون
✨آقای محمدمهدی یعقوبی کیان
💯 کد ۲
#زنگ_تفکر 🤔 ۳۸
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
😘😘😘😘😘😘
😉😉😉😉😉
😂😂😂😂
😜😜😜
😅😅
🙄
🌻زنگ تفکر🌻
شبی 👑هارون الرشید در خواب😪 دید که دندانهای او ریخته است
معبری 👳🏿را طلبید و از او تعبیر خواب رو سوال کرد
معبر گفت این خواب یعنی این که همه ی خویشان خلیفه 😵میمیرند
هارون از این سخن ناراحت 😡شد و گفت خاک به دهانت
سپس فرمان داد که او را صد ضربه شلاق بزنند😱
آنگاه معبر 👳🏿دیگری را طلبید و از تعبیر خواب پرسید
معبر گفت این خواب یعنی اینکه عمر خلیفه از تمام خویشان خود طولانی تر است😁😜
هارون 😃خندید و گفت هر دو یک تعبیر کردند اما دومی ادب🙏🏼 را رعایت کرد
پس دستور داد هزار درهم💰به وی دادند
این داستان شما را به یاد کدام ضرب المثل می اندازد😁؟
#زنگ_تفکر 41
🤓__ ❇️🔻❇️ __🤓
😁🤯😧🤔 زنگ تفکر 🤔😧🤯😁
🤓 ❇️🔺❇️ 🤓
💫یک سوال با ۱۵ امتیاز 😱 🤩🤩
🌸🍃داستان کوتاهی درباره ی وفای به عهد
🌸🍃پادشاهی در یک شب سرد زمستانی از قصر خارج شد .هنگام بازگشت به قصر سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد ، پادشاه از او پرسید :ایا سردت نمیشود 🤔
🌸🍃نگهبان پیر گفت :چرا ای پادشاه ولی لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم .
🌸🍃پادشاه گفت :من الان به داخل قصر میروم و میگویم یکی از لباس های گرم مرا برایت بیاورند ؛ نگهبان قصر ذوق زده شد 🥰
و از پادشاه تشکر کرد
🌸🍃اما پادشاه به محض ورود به قصر وعده اش را فراموش کرد صبح روز بعد جسد سرما زده ی پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند 🥶🥶
درحالیکه در کنارش با خطی ناخوانا نوشته شده بود
🌸🍃ای پادشاه من هر شب با این لباس کم سرما را تحمل میکردم امل وعده ی لباس گرم تو مرا از پای در اورد 😭😭😭
✅ اما سوال...؟🤔🧐
🔆 با آیه ای از قرآن، حدیثی از معصومین علیهم السلام و یا بیت شعری، نتیجهی خود را در قالب ویس برای مربی خود بفرستید .
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
#زنگ_تفکر ۴۲
💥طراحی زنگ تفکر
✨ ثنا عباسی
✨ کد : ۵
🤓__ ❇️🔻❇️ __🤓
😁🤯😧🤔 زنگ تفکر 🤔😧🤯😁
🤓 ❇️🔺❇️ 🤓
💫یک سوال با ۱۵ امتیاز 😱 🤩🤩
🌸🍃#من یاغی نیستم
🖌روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.
که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
🌸🍃با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
🌸🍃به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.😔
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
🌸🍃گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!😜
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
🌸🍃آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
🌸🍃سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!😳😳
🌸🍃این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم
خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
خدایا ما یاغی نیستیم...
✅ اما سوال...؟🤔🧐
🔆 برداشت شما از این حکایت آموزنده چیست؟
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
#زنگ_تفکر-۴۳
🌺🌸🌺🌸
🌸
🌺
🌸
زنگ_تفکر
روزی اهل علمی در مجلس متوکل با مردی به بحث و مناظره ی علمی مشغول بود
در اثنای بحث عالم به آن مرد گفت #أتراک_أحطک_بما_لم_أوحط_به
(یعنی .. فک میکنی به مطلبی رسیده ای که من آن را نفهمیدم)
مرد گفت چه اشکالی دارد و حال آنکه هدهد که بهترین پرندگان است به حضرت سلیمان گفت.. #أحطت_بما_لم_تحط_به
یعنی من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی
لطفا برداشت خود را از داستان برای مربی خود بفرستید
#زنگ_تفکر 46
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
#زنگ_تفکر
روزی یکی از بازرگانان متدین در صحن امام حسین علیه السلام نزد جمعی نشسته بود و گفت و گو میکرد
در این وقت یک نفر آمد و به آنها خبر فوت فلان تاجر را داد
بازرگان متدین تا این سخن را شنید به حاضران گفت آقایان گواه باشید که این تاجر تازه فوت کرده فلان مبلغ #از_من_طلبکار است
یکی از حاضران گفت چه موجب شد که این سخن را در این وقت بگویی؟
بازرگان متدین گفت من مبلغی را از این تاجر قرض گرفتم بدون اینکه شاهد و یا نوشته ای در کار باشد ترسیدم که شیطان مرا وسوسه کند تا به ورثه او چیزی ندهم چرا که آنها مطلع نیستند
شما را گواه گرفتم تا برای شیطان هیچ فرصتی و راه طمع به سوی من باقی نماند و توطئه شیطان را از پیش نابود کنم
از متربیان عزیز درخواست میشود داستان را خوب مطالعه کنند و بفرمایند که راه های مبارزه با وسوسه شیطان از نگاه شان چیست؟
می توانید به یک مورد هم اشاره کنید
#زنگ_تفکر٥١
⭐️
⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
#زنگ_تفکر
آورده اند که مردی غلامی داشت بسیار دانا
روزی آن مرد به همراه غلام خود در باغ خود میچرخیدند که یک خیار برداشت و دو نیم کرد نیمی را به غلام خود داد و نیم دیگر را نزد خود نگاه داشت که بعدا بخورد غلام با نشاط آن خیار را خورد و لذت برد
بعد از دقایقی مرد نیمه دیگر خیار را که نزد خود بود بچشید و متوجه شد تلخ است
گفت ای غلام خیار بدین تلخی را با لذت خوردی و هیچ نگفتی
غلام گفت ای خواجه یک عمر نزد تو از دست شما به شیرینی و چربی بسیار خوردم و شرم داشتم که نزد شما بدین قدر تلخی چیزی بگویم
مرد گفت چون شکر نعمت را اینگونه انجام میدهی حیف است تو را در بند بندگی قرار بدهم و تو از این به بعد آزادی
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
دانش آموزان عزیز برداشت خود را از داستان تا ساعت 12 فردا به مربی خود بفرستید
#زنگ_تفکر ٥٩
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌸
🌺🌺🌸
🌺🌸
🌸
#زنگ_تفکر
امام حسن مجتبی علیه السلام میفرمایند شبی مادرم حضرت فاطمه سلام الله علیها را در محراب مشاهده کردم که ایستاده بود و تا صبح به عبادت مشغول بود میشنیدم که مومنین و مومنات را دعا نموده و نام آنها را بردند ولی برای خود دعا نمیکنند
گفتم مادرجان چرا برای خود آنگونه که برای آنها دعا میکنید؛ دعا نکردید
حضرت فرمودند پسرم #اول_همسایه_سپس_خانه
متربیان عزیز حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها با این کار چه مسائلی را به ما یاد میدهند؟
پاسخ خود را در قالب صوت قابل دانلود تا فردا ساعت 12 ظهر به مربی خود ارسال نمایید
#زنگ_تفکر
🌸
🌺🌸
🌺🌺🌸
🌺🌺🌺🌸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🎈🎈🎈🎈🎈
زنگ تفکر🧐
در حدیثی آمده است هرگاه با پول حرام به حج بروی حاجی نشده ای بلکه شتر(مرکب)تو حاجی شده است
🌹🌷🌹🌷🌹🌷
متربیان عزیزفهم خود را درخصوص این حدیث برای مربی خود ارسال کنید
🌻🌹🌻🌹🌻🌹
مهلت ارسال تا ساعت١٢فرداست
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#زنگ_تفکر
بسم الله الرحمن الرحیم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷🌷🌷🌷🌷
🍁🍁🍁🍁🌲
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
🌷زنگ تفکر🌷
به شیخ ابوسعید ابوالخیر گفتند " فلان کس بر روی آب راه میرود!
گفت: «آسان است)!قورباغه و صعوهای (پرنده کوچک آوازخوان) نیز بروی آب میرود»
گفتند که: «فلانکس در هوا میپرد!» گفت: « مگس نیز در هوا بپرد».
گفتند: "فلان کس در یک لحظه از شهری بشهری میرود. شیخ گفت: "شیطان نیز در یک لحظه از مشرق به مغرب میرود،
این چنین چیزها بسیار قیمتی نیست. انسان واقعی آن کس میباشد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخوابد و با خلق معامله کند و با خلق در ارتباط باشد ویک لحظه از خدای غافل نباشد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان فهم خود را در رابطه با این داستان تا فردا ساعت ۱۲ ظهر به مربی خود ارسال کنید.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
☄زنگ تفکر امشب
🍃کاری از دانش آموز عزیز
✨علی توسلی
✅کد ۱۰
💜#زنگ_تفکر💜
#گروه_متفکران_ولایت
🤓__ ❇️🔻❇️ 🤓
😁🤯😧🤔 زنگ تفکر 🤔😧🤯😁
🤓 ❇️🔺❇️ __🤓
💫یک سوال با ۱۵ امتیاز 😱 🤩🤩
💫کور واقعی
🌼 « فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، .......
✅ اما سوال...؟🤔🧐
🔆 به نظر شما چرا فقیر با وجود داشتن چشم خود را کور واقعی می دانست
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
#زنگ_تفکر 🤔
امیر مهدی بابایی👇👇
@amirmahdi_babaei
مربی تخصصی گروه مسابقات
https://eitaa.com/joinchat/3577938032G1ce34e42b2