﷽
#قصه_شب
بدون تو هرگز
قسمت سی و سوم
✨ دو اتفاق مبارک
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ...
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ...
موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ...
🔷 البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ...
🔸 حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ...
خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ...
✅ خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
اسماعیل، نغمه رو دیده بود ...
مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ...
🔷 تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
⭕️ این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ...
و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ...
✅ سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ...
💫 ادامه دارد ....
✨ @yaranesalavat
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج✨
﷽
#قصه_شب
بدون تو هرگز
قسمت سی و چهارم
💢 برای آخرین بار 🌷
🔸 این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ...
زنگ زد، احوالم رو پرسید ...
گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ...
✅ وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ...
- الحمدلله که سالمن ...
- فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...🙁
- همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ...
مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ...
دختر و پسرش مهم نیست ...
🔷همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ذوق کردن یا نکردنش برام مهم نبود الکی حرف میزدم که ازش حرف بکشم...
خیلی دلم براش تنگ شده بود ...😢
✅ حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ...
زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ...
تازه به حکمت خدا پی بردم ...
شاید کمک کار زیاد داشتم ...
✔️ اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ...
سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک!!!🙄
🔸 هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ...
🔺 توی این فاصله، علی، یکی دو بار برگشت ...
خیلی کمک کار من بود ...
اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... 🌷
✅ هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد ...
ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ...😢
انگار آخرین باره دارم می بینمش ...
نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ...
✅ برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ...
هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ...
🌹 موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن ..
🔸 همه ... حتی پدرم فهمیده بود ...
این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ...
واقعا برای آخرین بار ... رفت ...🌷
💫 ادامه دارد ....
✨ @yaranesalavat
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج✨
عبدالباسط1_1527360044.mp3
زمان:
حجم:
329.8K
﷽
تلاوت سوره مبارکه #حمد
با تلاوت اساتید مختلف
سوره ی مبارکه ی #حمد عبدالباسط
این قطعه در دستگاه رست تلاوت شده
✨ @yaranesalavat
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج✨
🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ✨
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍ وآل مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ألاإن الله هوالغفورالرحیم*
آگاه باشید خداوند آمرزنده و مهربان است*
(شورا/5)
إلهی انت الغافرواناالمسیء*
خدایاتویی آمرزنده ومنم خطاکارشرمنده*
هزاران شاخه گل صلوات هدیه به پیشگاه مقدس و نورانی چهارده معصوم علیهم السلام به نیت تعجیل درفرج حضرت ولیعصر ارواحنافداه
و
🍃 شادی ارواح طیبه شهدای حادثه تروریستی ایذه بویژه شهيد والامقام آبتین رحمانی*
روحشان شاد یادشان گرامی مهمان خوان رحمت الهی ءانشاءالله
بحق صلوات بر محمد و آل محمد
امروز چهارشنبه ۱۴۰۱/۹/۲۳
ذکر روز: ياحی یاقیوم
✨ @yaranesalavat
*ألـلـھـمــ ؏ـجــــــل لولـیـڪ الفـــــــرج*
#ایران_قوی
#برخورد_قاطع
#پایان_مماشات
فضیلت صلوات
🌷 در شب معراج ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرشته ای را دیدند که مقدارِ قطرات باران را محاسبه میکرد ، آن فرشته عرض کرد : ای رسول خدا ، حساب و شمارشی است که من با تمامِ توانِ خود ، نمیتوانم آن را شمارش کنم.
☘ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : آن چه حسابی است؟
💐 فرشته گفت : هر گاه گروهی از امّت شما در جایی جمع شوند و پس از شنیدن نامتان بر شما #صلوات فرستند ، من از محاسبه ثوابِ آنان عاجزم.
✨ @yaranesalavat
✨ إلهی هب لی کمال الإنقطاع إلیک✨