هدایت شده از قلب فرهنگی شهر سپاهان شهر
✊ ایستادیم، تسلیم نشدیم
👈🏻 باز هم خواهیم ایستاد
🔺 رهبر انقلاب: در سال ۸۲ یک عده از نمایندگان مجلس نامه نوشتند به بنده، یک نامهی واقعاً غیر منصفانهای بود... یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند چون هم مجلس، هم دولت دست خودشان بود... نامه مضمونش این بود که خلاصه باید تسلیم بشوید و الّا کارتان تمام است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و انشاءاللّه باز هم خواهیم ایستاد.۱۴۰۱/۷/۲۷
🏷 #دیدار_نخبگان
┈┈•✾🌸✾•┈┈
#قلبفرهنگیشهر
@ghalbefarhangishahr
هدایت شده از راه خدا
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت آیت الکرسی
همراه با تصاویری از طبیعتی زیبا
🕋به کانال راه خدا بپیوندید 👇
@masirkhoda
هدایت شده از راه خدا
#سلام_مولا_جانم ✋💞
#صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم 🌸🕊
🌼 در تمنای نگاهت #بیقرارم تا بیایی
من ظهورلحظه ها را #میشمارم تا بیایی 😍
🌟 خاک لایق نیست تا به رویش #پا گذاری
درمسیرت #جانفشانم گل بکارم تا بیایی 🥰
🕊💞 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـرَج 💞🕊
#صبحتون_مهدوی 🌤🌼🍃
#التماس_دعای_فرج 🤲
#لبیک_یا_مهدی💚🇮🇷
#لبیک_یا_خامنهای❤️🇮🇷
#زن_عفت_افتخار🧕🇮🇷
#مرد_غیرت_اقتدار🧔🇮🇷
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
🕋به کانال راه خدا بپیوندید 👇
@masirkhoda
اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرج
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!هیچ گاه خود رادست کم نگیرید
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
📚داستان کوتاه
#عشق_و_نفرت
زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند برای تبرک و گرفتن نصیحتی از پیر دانا نزد او رفتند.پیرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست و آنها را کنار خود نشاند او از مرد پرسید: تو چقدر همسرت را دوست داری ؟
مرد جوان لبخندی زد و گفت: تا سرحد مرگ اورا می پرستم! و تا ابد هم چنین خواهم بود!
و از همسرش نیز پرسید: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داری ؟
زن شرمناک تبسمی کرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم و تا زمان مرگ از او جدا نخواهم شد و هرگز از این احساسم نسبت به او کاسته نخواهد شد.
پیر عاقل تبسمی کرد و گفت: بدانید که در طول زندگی زناشویی شما لحظاتی رخ می دهند که از یکدیگر تا سرحد مرگ متنفر خواهید شد و اصلا هیچ نشانه ای از علاقه الآنتان در دل خود پیدا نخواهید کرد در آن لحظات حتی حاضرنخواهید بود که یک لحظه چهره همدیگر را ببینید.
اما در آن لحظات عجله نکنید و بگذارید ابرهای ناپایدار نفرت از آسمان عشق شما پراکنده شوند و دوباره خورشید محبت بر کانون گرمتان پرتوافکنی کند در این ایام اصلا به فکر جدایی نیافتید و بدانید که“تاسرحد مرگ متنفر بودن” تاوانی است که برای “تا سرحد مرگ دوست داشتن” می پردازید.
عشق و نفرت دو انتهای آونگ زندگی هستند که اگر زیاد به کرانه ها بچسبید این هردو احساس را در زندگی تجربه خواهید کردسعی کنید همیشه حالت تعادل را حفظ کنید و تا لحظه مرگ لحظه ای از هم جدا نشوید.
👳 @mollanasreddin 👳