💠التقاط به زبان ساده 🔹جدا کردن خوب و بد از یک دیگر و تایید کردن خوب و رد کردن بد اتفاق صحیح و درستی است اما... 🔹در حوزه عمل، نه در حوزه فکر و اندیشه و نظر! 🔹اگر خوب و بد در حوزه اندیشه و فکر با هم ترکیب شد، آنگاه «التقاط» رخ می دهد! 🔹قرآن التقاط را یکپارچه رد می کند! 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌐 به عصــــای موســــی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1738014900Ccbb48c7afe

🎥نماز جماعت مجاهدین خلق😂 🔹یاد نماز لشکر یزید افتادم 🔹وضوی نمازشون رو هم با خون ١٧هزار ایرانی گرفتند. 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌐 به عصــــای موســــی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1738014900Ccbb48c7afe

⭕️پشت پرده ترور علمای مخالف و موافق نظام جمهوری اسلامی 🔻کانال تلگرام تجزیه‌طلب «سنی‌نیوز» 27 دی‌ماه از سوء قصد و اقدام تروریستی علیه «عبدالرشید شه‌بخش» امام جمعه اهل‌سنّت زابل خبر داد. 🔺به گفته کانال مذکور عبدالرشید شه‌بخش در مسیر بازگشت از مسجد به منزل، توسط راکبان یک موتورسیکلت که مجهز به سلاح سرد بوده‌اند، مورد حمله قرار گرفته که با واکنش به موقع اطرافیان به وی آسیبی نرسید. 🔻شه‌بخش مانند دیگر علمای جریان مکی زاهدان در خطبه‌های نماز‌جمعه علیه نظام جمهوری اسلامی و در حمایت از اغتشاشگران سخنرانی کرده بود که ثمره سخنان تحریک آمیزش ناامنی، بلوا و ناآرامی بود. 🔺گفتنی است برخی گروه‌های تجزیه‌طلب و تکفیری با اخذ مبالغی از صهیونیست‌ها، مترصد فرصتی برای ایجاد ناامنی در کشورند از این رو با ترور افراد هر دو طیف موافق و مخالف و گرفتن انگشت اتهام به طرف یکدیگر اغتشاش را در کشور برافروزند. گاهی «عبدالواحد ریگی» طرفداران نظام و گاهی شخصی همچون مولوی شه بخش را ترور می کنند. #اهل_تسنن 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌐 به عصــــای موســــی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1738014900Ccbb48c7afe

جهاد تبیین اگر عکس بود

کلیپی ازحاج آقا کافی

࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ @SiaSiAjtma آهنگی در وصف: 🌺 شهید نواب صفوی خواننده: محمد گلریز شاعر: حمید سبزواری 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 از درون سیاهی بپا خاست یکه مردی به بالای خورشید نعره زد نعره بر حاکم شب بر صف خفته جانان خروشید در بر سرکشان همچو آتشفشان در دل موج ظلمت درخشید تا بریزد به هم کاخ ظلم و ستم نور حق بر شب تیره پاشید 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 او بلال زمان بود نغمه خوان اذان بود دشمن جان ظالم یار مستضعفان بود قهر بذر حلم جابر عزم سلمان ز رزمش عیان بود آن سرافراز بود نواب آنکه سد ره خائنان بود در بر سرکشان همچو آتشفشان در دل موج ظلمت درخشید تا بریزد به هم کاخ ظلم و ستم 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 نور حق بر شب تیره پاشید ای برادر یاد از آن مرد رزمنده آور زنده کن در دیار شهیدان نام نواب دلاور آنکه ایمان او خشم سوزان او شعله می زد به جان ستمگر آنکه فرمان او عزم یاران او 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 برده بود خواب اهریمن از سر یاد او جاودان باد روح او شادمان باد همت آن دلاور توشه ی رهروان باد خون پاکش در رگ ما از پی حفظ قرآن روان باد شیوه ی او در ره حق عبرت آموز پیر و جوان باد یاد او جاودان باد روح او شادمان باد همت آن دلاور توشه ی رهروان باد ┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ تقدیمی⬆️ «اندیشکده علوم اجتماعی، سیاسی و دفاعی» وابسته به «دانشگاه ملی مجازی»

📣 ۲۷ دی‌ماه، سالروز شهادت روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی (بنیان‌گذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام) و یاران وفادارش توسط رژیم پهلوی گرامی باد. https://eitaa.com/joinchat/976289792Ca39fdf48c6 📣 اخبار ریزُ درشتِ استان قم👆

🔘 #احسن_القصص #داستان _کوتاه داستان #توبه‌ی‌مردجوان در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد. یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت ، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» از عمل خود پشیمان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» – نه! – حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ – اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است!» 💕لطفـــا فقــط فــورواد کنیــد💕 @ssamte_khoda @tarfand_ashpazi •✾💞💞🍂💞💞✾•