eitaa logo
یاران ولیعصر
196 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
23.6هزار ویدیو
522 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از درس اخلاق
حضرت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: الطِّيبُ يَشُدُّ القَلبَ بوىِ خوش، قلب را تقويت مى كند الكافی جلد6 صفحه510 ═══✼🍃💖🍃✼══ 🌹کــانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
18.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️مناظره علمی صلوات‌الله‌علیه با علمای ادیان در سن ۹ سالگی ❓چرا مأمون عباسی با علمی که نسبت به امام معصوم داشت باز هم قاتل امام شد؟ ✅بیان روایتی از رسول اکرم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) 🔺علم بدون نورانیت الهی فقط موجب دوری از خداوند متعال می‌شود. 🍃 آیت الله استاد مرتضی تهرانی (ره) ═══✼🍃🔳🍃✼══ 🏴کــانال درس اخلاق ▪️▪️🔻🔻▪️▪️ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
تقلای بیهوده و بی ثمر!  آرام به طرف دنیا بروید، خدا اگر خواست زیادش را می‌دهد. مقدار رزق به تقلّای فرد بستگی ندارد. حتی یک ساعت به فکر رزقت نباش، به دنبال کسب و کار هم که می‌روی، بدان که در رزق، فاعل تام، خدای متعال است، ⚡️🍃 اِنَّ الله هوالرزاق ذوالقوة المتین: هر آینه، خداوند همان روزی دهنده نیرومند و محکم کار است. رزق دو گونه است، یکی آن که تو را طلب می‌کند و یکی آن که تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمی‌رسد، جز آن چه در طلب توست. رزق روحی هم همین طور است. خداوند امور دنیای بندگان را خود متکفّل و متعهد گردیده و از آن‌ها پرداختن به امور آخرت (شکر عطایای خدا) را خواسته است، ⚡️🍃 اما بندگان به تلاش در تهیه‌ی دنیایشان پرداخته‌اند، گویا خداوند توانایی برآوردن نیازشان را ندارد! و از آخرت بازمانده‌اند و آن را به خدا محول کرده‌اند. اگر امور دنیوی خود را به خدا واگذار کنی، امور اخروی را نیز خدا تأمین خواهد کرد، ⚡️🍃 اما اگر بخواهیم امور دنیایی خود را با تقلای خودمان تأمین کنیم، ضمن این که چون رزق مقدر و مقسوم است، تقلای بیهوده و بی ثمری است، آخرتمان را هم تباه کرده‌ایم. [ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 35 ] ═══✼🍃💖🍃✼══ 🌹کــانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
‌ 🔖 داستان‌هایی از حالات عاشقان و دلدادگان عشق الهی 📚 با محوریت کتاب شریف پاسداران حریم عشق 🪶 اثر فاخر عارف بالله استادکامل آیةالحق شیخ علی سعادت‌پرور [پهلوانی] شاگرد برجسته علامه طباطبایی 🎧 در قالب پادکست‌های صوتی دل‌نواز https://eitaa.com/joinchat/1650983242Cb69e9af6ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱 🔆ایذاء به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ایذاء به پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم است 🍂«عمرو بن شاس اسلمی» که از اصحاب «حدیبیّه» است، روایت کرد که: من با علی علیه‌السلام به سوی یمن رفتیم. در این سفر من از او رنجیدم و کینه‌اش در دلم جای گرفت. همین‌که از سفر آمدیم، در مسجد نزد مردم از برخورد علی علیه‌السلام شکایت کردم. سخنانم دهن به دهن به گوش رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم رسید. 🍂روزی صبح داخل مسجد شدم، دیدم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم با جمعی از اصحاب در مسجد می‌باشند. همین‌که مرا دید نگاه تندی به من کرد و همچنان نگاهش را ادامه داد تا نشستم. 🍂آنگاه فرمود: «ای عمرو! به خدا سوگند مرا اذیت کردی!» عرضه داشتم پناه می‌برم به خدا از این‌که تو را بیازارم. فرمود: «آری مرا آزردی، چون هر کس علی علیه‌السلام را بیازارد مرا آزرده است.» (داستان‌هایی از زندگی علی علیه‌السلام ص 112 -مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 122) ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🔆مراتب ایمان 💥امام صادق علیه‌السلام به مرد سرّاج (زین ساز) که خدمتگزارش بود، فرمود: بعضی از مسلمین دارای یک سهم از ایمان و بعضی دارای دو سهم و بعضی سه و بعضی هفت سهم هستند، سزاوار نیست بر شخصی که یک سهم از ایمان را دارا است، بار کنند و وادار کنند آنچه را، آن‌کس که دو سهم از ایمان را دارد؛ و آن‌که دو سهم ایمان دارد سه سهم بر او بار کنند. فرمود: برایت مثالی بزنم، مردی بود که همسایه‌ای نصرانی داشت، او را به اسلام دعوت نمود. او اجابت کرد و مسلمان شد. چون سحر شد به درب خانه‌اش آمد و در زد، گفت: کیستی؟ گفت: من فلانی هستم، وضو بگیر و لباس بپوش برویم برای نماز، پس تازه‌مسلمان وضو گرفت و لباس پوشید و برای نماز حاضر گشت، هر دو نماز بسیاری خواندند، پس‌ازآن نماز صبح خواندند و صبر کردند تا صبح روشن شد. 💥«نصرانی» خواست به منزل برود آن مرد به او گفت: کجا می‌روی، روز کوتاه است و الآن ظهر است، نماز ظهر بخوانیم. 💥پس نشست تا نماز ظهر را خواند، خواست برود، گفت: نماز عصر نزدیک است صبر کرد و نماز عصر را خواند، خواست برود گفت: نماز مغرب را هم بخوان و این وقتش کوتاه است، پس او را نگه داشت و نماز مغرب را نیز خواندند، باز خواست برود، گفت: یک نماز دیگر باقی مانده، صبر کن نماز عشاء را بخوانیم؛ پس نماز را خواندند و از یکدیگر جدا شدند. 💥چون سحر شد، مسلمان ناوارد درب نصرانی تازه‌مسلمان را کوبید. گفت: کیستی؟ خود را معرفی کرد و گفت: وضو بگیر و لباس بپوش، برویم نماز بگزاریم! تازه‌مسلمان گفت: برای این دینت شخصی را پیدا کن که بیکارتر از من باشد؛ من مردی بینوا و دارای عیال و فرزندانم. پس او را به نصرانیّت بازگردانید و مانند اوّلش شد. (او را در چنین فشاری قرار داد که از دین محکمی بیرونش آورد.) رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ایمان (معجونی از) اعتقاد قلبی و گفتنش به زبان و عمل به‌وسیله‌ی جوارح است.» 📚بحارالانوار، ج 69، ص 69 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔵توکل چه کلمه زیباییست؛ اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگيرد. تنها خداوندست که بهترینها را برای بندگانش رقم میزند.💐 فقط بخواهیم و آرزو کنیم، اما پیشاپیش شاد باشيم وایمان داشته باشيم که رویاهايمان همچون بارانی در حال فرو ریختن اند. 🌸 پیشا پیش شاد باشیم و شکر گزار ! چرا که خداوند نه به قدر رویاهایمان بلکه به اندازه ایمان واطمینان ما انسانهاست، که می بخشد.🌹 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🔆جوانمردی و ایمان 🌱شاگردان و یاران امام صادق علیه‌السلام به گرد او حلقه زده بودند. امام از یکی از یارانش پرسید: به چه کسی «فتی» «جوان» می‌گویند؟ او در پاسخ عرض کرد: آن‌کسی که در سنّ جوانی است. 🌱فرمود: بااینکه اصحاب کهف در سنین پیری بودند خداوند آن‌ها را به خاطر ایمانی که داشتند به‌عنوان «جوان» یاد کرده است در آیه 10 سوره کهف می‌فرماید: «یادآور زمانی را که این گروه جوانان به غار پناه بردند.»* 🌱آنگاه در پایان حضرت فرمود: «هر کس به خدا ایمان داشته باشد و تقوا پیشه کند، جوان (مرد) است.» ✨✨رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ایمان (معجونی از) اعتقاد قلبی و گفتنش به زبان و عمل به‌وسیله‌ی جوارح است.» 📚بحارالانوار، ج 69، ص 69 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅داستان بسیار زیبای ملاقات 🎥حجت الاسلام عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆زوجه‌ی ایّوب، رحیمه 🌱همسر ایّوب، رحیمه، نوه‌ی حضرت یوسف بود که بر اثر ابتلای ایّوب رفته بود برای تهیه نان. چون برگشت به جایگاه ایّوب به‌جای خشکی، باغ و بوستان دید و دو جوان دید؛ گریست و فریاد کرد: «ای ایّوب! چه بر سر تو آمد؟» ایّوب او را صدا زد. چون نزدیک آمد، ایّوب را شناخت و بازگشتن نعمت‌های الهی را دید، سجده‌ی شکر الهی را به‌جا آورد. 🌱چون رفته بود برای ایّوب نان تحصیل کند، پول نداشت. چیزی (همانند) گیسوان خود را برید و به نانوا داد تا با آن نان را خدمت ایّوب آورد. چون ایّوب گیسوان را بریده دید، غضب کرد و سوگند یاد کرد که صد چوب بر او بزند. چون سبب بریدن را عرض کرد، ایِوب غمگین شد و از سوگند پشیمان گردید. خداوند وحی فرمود: بگیر دسته‌ای از چوب‌های خوشه‌ی خرما را که صد ترکه باشد و به یک‌دفعه بر بدن زن خود بزن تا مخالفت سوگند خود نکرده باشی.(4) 🌱به قول دیگر شیطان زنش را وسوسه کرد و شُبهاتی بر او القاء کرد. چون بر ایّوب بازگو کرد؛ حضرت ناراحت شد و گفت: «شیطان بر کشتن من حریص است، اگر خدا شفا بدهد مرا، بر تو بزنم؛ برای آن‌که گوش به سخنان شیطان دادی.» 🌱چون شفا یافت دسته‌ای از چوب باریک گرفت از درختی که آن را «ثمام» می‌گفتند و یک‌مرتبه همه را بر او زد تا مخالف سوگند خود نکرده باشد.(5) تفسیر قمی، ج 2، ص 239 قصص‌الانبیاء راوندی، ص 141 ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🦋🥀🦋🥀🦋🥀🦋🥀 🔆غلام ایثارگر 🍂«عبدالله بن جعفر» شوهر حضرت زینب علیها السّلام از سخاوتمندان بی‌نظیر بود. روزی از کنار نخلستان عبور می‌کرد، دید غلامی در آنجا کار می‌کند، همان وقت غذای غلام را آوردند و خواست مشغول خوردن شود؛ سگی گرسنه به آنجا آمد و به نشانه‌ی گرسنگی دم خود را تکان می‌داد. 🍂غلام مقداری از غذا را به جلوی سگ انداخت و سگ آن را خورد، غلام مقدار دیگر انداخت و سگ آن را خورد؛ تا اینکه همه‌ی غذای خود را به سگ داد. عبدالله از غلام پرسید: «جیره‌ی غذای روزانه تو چقدر است؟» گفت: «همین‌قدر که دیدی.» 🍂فرمود: «پس چرا سگ را بر خود مقدّم داشتی؟» فرمود: «این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود و من دوست نداشتم تا او را با گرسنگی از اینجا رد کنم.» 🍂فرمود: «پس خودت امروز گرسنگی را با چه غذایی رفع می‌کنی؟» گفت: «با صبر و مقاومت گرسنگی روز را به شب می‌رسانم.» 🍂عبدالله وقتی ایثار و جوانمردی غلام را مشاهده کرد، گفت: این غلام از من سخاوتمندتر است؛ و برای تشویق و جبران آن، نخلستان و غلام را از صاحبش خرید، سپس غلام را آزاد کرد و آن نخلستان را با تمامی وسایلی که داشت به او بخشید. حکایت‌های شنیدنی، ج 5، ص 114 -المحجه البیضاء، ج 6، ص 80 پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هر کس چیزی را شدیداً بخواهد و خود را از آن خواهش نگه بدارد، گناهانش آمرزیده شود.» 📚جامع السعادات، ج 2، ص 118 ✾📚 @Dastan 📚✾