صلوات بر علی بن موسی علیه السّلام
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ وَ رَضَّيْتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ. اَللّٰهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَ قائِماً بِأَمْرِكَ، وَ ناصِراً لِدِينِكَ، وَ شاهِداً عَلَىٰ عِبادِكَ، وَ كَمَا نَصَحَ لَهُمْ فِي السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ، وَ دَعا إِلَىٰ سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ إِنَّكَ جَوادٌ كَرِيمٌ
✍ مرور آخرین تحولات کردستان عراق / پایان کار تروریستهای تجزیهطلب غرب کشور / قدرتنمایی ایران به نفع دولت و ملت عراق، ایران و همینطور ملت مظلوم کردستان
✅ آغاز روند خلع سلاح تجزیهطلبها با پایان اولتیماتوم ایران به عراق!
🔹 طبق این توافق، کلیه پایگاههای گروههای تروریستی #کومله، پاک، پژاک و حدکا، پکک و... در مرز ایران و دیگر نقاط #اقلیم_کردستان_عراق در نزدیکی ایران برچیده و خلع سلاح میشوند. وگرنه دوباره #موشک جواب تروریستهاست.
🔴 اولتیماتوم به پایان رسید؟!
‼️حضور نیروهای سپاه و ارتش در مریوان و سایر جبهههای غرب و شمالغرب کشور، جهت سرکوب احتمالی تجزیهطلبان تروریست و عملی کردن هشدار تصرف #اقلیم_کردستان عراق در صورت عدم خلع سلاح گروههای تروریستی ساکن در اقلیم توسط سران صهیونیستی حاکم بر اربیل (خانواده بارزانی)
🔥 خالد عزیزی، سخنگوی گروهک تروریستی دموکرات بعد از اعلام ضربالاجل جمهوری اسلامی، از اقلیم کردستان عراق به #آمریکا فرار کرد...
🔥 همچنین عمر بالکی از رهبران گروهک تروریستی حزب دموکرات کردستان هم، در آستانه پایان ضربالاجل #جمهوری_اسلامی_ایران به تروریستها، با رها کردن مزدوران بیچارهاش در لانهها و سوراخهای کوهستان، به #سوئد فرار کرد...
✍ پارسال به #دروغ میگفتند مسئولین جمهوری اسلامی به #ونزوئلا فرار کردند. اما الان و در واقعیت شاهدیم تروریستها و پیمانکاران #آمریکا و #اسرائیل، همه مشغول #فرار هستند!
✅ فرماندهی مرزبانی دولت مرکزی #عراق: نیروهای مرزبانی #پیشمرگه در منطقه #کردستان_عراق توانستند نقاطی را در خط مرزی عراق و ایران بعد از درگیری با گروههای غیرقانونی که در محدوده مرزهای استان #اربیل بر مناطق مذکور تسلط داشتند، تحت کنترل درآورند. فرماندهی نیروهای مرزبانی قصد دارد حاکمیت عراق را در تمام خطوط مرزی با کشورهای همسایه اعمال کند و پرچم عراق در اقصینقاط این خطوط به اهتزاز درآورد.
🔴 وزیر خارجه دولت عراق: قانون اساسی عراق اجازه نمیدهد هیچ گروهی از خاک عراق برای حمله به دیگر کشورها استفاده کند. برای #خلع_سلاح گروههای معارض علیه ایران در خاک عراق تلاش میکنیم؛ لازم است که این گروهها به اردوگاههایی منتقل شوند که تحت نظارت سازمان ملل است. دولت عراق و اقلیم کردستان عراق در این ارتباط با یکدیگر همکاری دارند و هر دو بر ضرورت اجرایی شدن این طرح تاکید دارند.
🔴 امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران: یک ساعت فرصت به تروریستها به ضرر #امنیت عراق و ایران است. ایران نسبت به تأمین امنیت ملی کشور جدی است و خرسندیم مقامات عالیرتبهٔ دولت عراق هم اطلاعات خوبی را درخصوص خارجکردن گروههای تروریستی از مناطق نزدیک به مرزهای ایران و انتقال آنها به عمق خاک عراق در اقلیم کردستان عراق و تلاش برای اجرای بندهای موافقتنامۀ امنیتی بین دو کشور انجام داده و مراحل بعدی آن طی روزهای آینده بهصورت کامل اجرا خواهد شد. حتی یک ساعت فرصتدادن به تروریستها بهضرر امنیت عراق، ایران، منطقه و اقلیم کردستان عراق است. این لکهٔ سیاه تروریستی باید هرچه سریعتر از صفحهٔ سفید و پرافتخار روابط ایران و عراق زدوده شود.
‼️ مسرور بارزانی رئیس منطقۀ کردستان عراق: نمیخواهیم منشأ تهدیدی برای کشورهای همسایه باشیم!!
✍ این اطاعت پذیری خانواده صهیونیست بارزانی مسلط بر اقلیم کردستان، چیزی نیست جز قدرت جمهوری اسلامی که یقینا به نفع ملت کرد عراق نیز هست. سالهاست تروریستهای تجزیهطلب، با تهدید و ارعاب، حتی به مزارع کشاورزی و گله و دام و اموال مردم محلی و روستاییان مظلوم #کرد نیز رحم نکردهاند.
❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد 🇮🇷
#جمهوری_اسلامی #اقتدار_ایران #ایران_قوی
@sedaye_zohoor313 🏴🚩
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#شهید_شناسی
🔹🔷این شخص را میشناسید؟!
♦️او احمد بیابانی ست.
یکی از گنده لاتهای سه
راه ورامین شهرری.
🔻احمد عادت به شراب خوردن داشت، چاقو کشی و دعواهای وحشتناک از کوچکترین هنرهای احمد بود. در یک دعوا ۲۲ شاکی خصوصی داشت!
روز ۲۲ بهمن که کلانتری شهرری در آتش سوخت، ایستاده بود و می خندید! می گفت ۷۰ تا پرونده های من سوخت!!
🔻یه روز بچههای سپاه شهرری دستگیرش میکنند و بهش میگن: "تو خجالت نمیکشی؟ جوونای مردم دارن تو جبههها تیکه پاره میشن اونوقت تو توی تهران داری الواتی میکنی؟!"
🔹احمد به غیرتش برمیخوره به اون پاسدار میگه: "منو آزاد کنید، نامرده اگه کسی فردا نره جبهه!"
🔹فرمانده گردان مالک، آقای راسخ این حرفو میشنوه به احمد میگه: "من فردا ساعت صبح از میدان شهرری میرم برای جبهه. اگه خیلی مردی ۶صبح اونجا باش."
🔹احمد ساک به دست ۶صبح میدان شهرری بود! رفت جبهه و...
به گفتهی یکی از رزمنده ها احمد متحول شده بود و از خدا خواسته بود اگر بناست شهید بشوم پیکرم را کسی نبیند، چون بدنش پُر بود از جای چاقو و خالکوبی و...
میگفت: "این بدن آبروی رزمنده ها را میبرد."
🌷در یکی از عملیاتها که احمد به همراه چند تن از فرمانده هان برای شناسایی منطقه بازی دراز رفته بودند گلوله مستقیم تانک به خودروی آنان برخورد میکند و بدن احمد در آتش سوخت و به شهادت رسید.
🔷از کتاب بامرام.
خاطرات شهید احمد بیابانی
شادی روحش صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
2.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پندانه 🌹🙏
✨﷽✨
🎬 کلیپ #استاد_عالی
" جذبه های مجلس اباعبدالله "
ماجرای مقام کسی که فقط به خاطر چایی مجلس روضه میرفت...
#چای_روضه
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆 طعام را بردار و به سائل بسپار!
⚡️در احوالات حضرت علی علیه السلام آورده اند که روزی امیرالمؤمنین اشتها کردند که جگر کباب شده ای را با نان نرم بخورند. همین طور این امر تا یک سال طول کشید و ابراز نمی کردند. روزی از روزها، در حالی که روزه بودند، به حضرت امام حسن علیه السلام این مطلب را گفتند.
⚡️امام حسن برای حضرت، غذای مورد نظر را آماده کرد. وقتی هنگام افطار شد، سائلی به در خانه آمد و درخواست غذا کرد. علی علیه السلام فرمود:
⚡️«ای نور دیده من! این طعام را بردار و به این سائل بسپار؛ برای آنکه ما فردای قیامت در صحیفه اعمال خود نخوانیم که «و یوم یعرض الذین کفروا علی النّار اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدّنیا و استمتعتم بها فالیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تستکبرون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تبسقون؛ (احقاف، 20) آن روز که کافران را بر آتش عرضه می کنند (به آنها گفته می شود) از طیبات و لذائذ در زندگی دنیای خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید اما امروز عذاب ذلت بار به خاطر استکباری که در زمین به ناحق کردید و به خاطر گناهانی که انجام می دادید جزای شما خواهد بود.»
📚منبع : هزار و یک داستان از زندگانی امام علی، ص419
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🦋⚡️🦋⚡️🦋⚡️🦋⚡️🦋
#داستان_آموزنده
🔆ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ کودک
🪴ﺳﻴﺪ ﻣﺤﺴﻦ ﺟﺒﻞ ﻋﺎﻣﻠﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻴﻌﻪ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻯ ﺳﺎﺧﺖ ﺗﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻯ ﻋﻠﻢ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ.
🪴ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﺳﺮﺷﺎﺭﻯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﺗﺤﺼﻴﻠﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻯ ﺑﻌﻀﻰ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺳﻔﺮ ﻛﻨﺪ.
🪴ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﻯ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺍﺳﻢ ﻧﻮﻳﺴﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻭﺭﺍﻩ ﺩﺭﺍﺯﻯ ﺭﺍ ﭘﻴﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩﻯ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ.
🪴ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﺩﺭﺻﻒ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﻜﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﺩ, ﻟﺬﺍ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺟﻬﺖ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ.
ﺍﻓﺮﺍﺩﻯ ﻛﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻧﺪ: ﻛﺠﺎ ﻣﻰ ﺭﻭﻯ ,ﻧﻮﺑﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻳﺮ ﺑﺮﺳﻰ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻧﻤﻰ ﮔﺮﺩﺩ.
🪴ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ ﻳﻚ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺩﻳﻨﻰ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﻘﺪﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﻛﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺷﺪ.
🪴ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻧﻮﺑﺘﺶ ﻧﻴﺰ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ, ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﺑﻪ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﺒﻞ ﻋﺎﻣﻞ , ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﻦ ﺩﺭﺱ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ.
ﺳﻴﺪ ﻣﺤﺴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺎﮔﺮﺩﻯ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺎﻛﺮ ﺑﻮﺩ.
📚ﻏﻠﺎﻣﺤﺴﻴﻦ ﻋﺎﺑﺪﻯ , ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﻴﻬﺎﻯ ﺗﺎﺭﻳﺦ , ﺝ 2, ﺹ 184
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
💥💥حرمت استاد از پدر بالاتر است
💠من اولین کتابم که چاپ شد کتاب کلبه ی عشق، در ارشاد تهران رد کردند . گفتند این کتاب اشکال دارد و مهر نزدند که چاپ شود. رفقای قم که دنبال چاپ کتاب بودند به آن خانم گفته بودند مشکل کتاب چیه؟
💠گفته این کتاب فقط یک اشکال دارد ؛ یک اشکال اساسی دارد.
شماره را گرفته بودند و خانم به ما زنگ زد گفتم که نویسنده ی کتاب منم ممنون می شوم اگر اشکالی دارد بفرمایید من حلش کنم. گفت صفحه ی اول این کتاب اشکال دارد؛ گفتم کجایش؟
💠گفت اینجا که نوشتید ثواب اینکتاب را هدیه می کنم به روح پر فتوح استاد بزرگوارم مرحوم آیت الله سید احمد فقیه امامی و روح پدر عزیزم مرحوم حاج اسماعیل دانشمند. گفتم این اشکالش کجاست؟ گفت اول پدر را باید بنویسید بعد استاد را ، گفتم خانم ببخشید شما ظاهرا خبر از حدیث امام صادق ندارید ، گفت حدیث امام صادق چیه ؟ گفتممگر نمی دانید که امام فرمود : استاد را از پدر باید بیشتر دوست داشت و احترام گذاشت؟ گفت چطور؟
💠 گفتم امام می فرماید : پدر تو را از عرش به فرش آورده ولی استاد است که تورا از فرش به عرش می برد. حرمت استاد از بابا بالاتر است . شما از امام صادق بهتر می گویی؟ گفت عجب ! اینجوری است ؟ چقدر حرف حرف قشنگی است تایید کردند و حل شد .
استاد دانشمند
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#داستان_آموزنده
🔆بهترین اخلاق
عقبة بن عامر می گوید: روزی پیامبر خدا، صلی الله علیه وآله، را در راهی همراهی می کردم. حضرت دستم را گرفتند و فرمودند: می خواهی بهترین اخلاق دنیا و آخرت را برای تو بگویم؟
عرض کردم: بفرمایید یا رسول الله!
فرمودند: با فامیلی که با تو قطع رابطه کرده، ارتباط برقرار کن، به کسی که چیزی به تو نداده، کمک کن و از کسی که به تو ستم روا داشته و بدی کرده، بگذر
📚منبع : محجة البیضاء، ج 5، ص 319، به نقل از: برگهای زرین (داستانهایی از سیره ائمه معصومین، علیه السلام)، محمود اکبری، ص 122.
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#داستان_آموزنده
🔆داستان قیصر روم و عبداللّه بن حذافه
🌾در جنگی که میان لشکر اسلام و روم صورت گرفت عبداللّه بن حذافه که از یاران و فرماندهان دلاور پیامبرصلی الله علیه وآله بود به همراه گروهی دیگر اسیر شدند و آنها را به نزد قیصر روم بردند.
قیصر روم به او گفت: آئین مسیحیت را بپذیر وگرنه تو را در دیگ جوشان میاندازم.
عبداللَّه گفت: مسیحی نمیشوم.
🌾قیصر دستور داد دیگی آوردند و بر آتش گذاردند و در آن روغن زیتون ریختند تا به جوش آمد آنگاه به یکی از مسلمانان اسیر گفت: مسیحیت را بپذیر! او که از پیشنهاد قیصر سرباز زد دستور داد وی را در آن دیگ انداختند و گوشت از استخوانهای او جدا شد.
🌾آنگاه به عبداللَّه گفت: مسیحی شو وگرنه تو را هم در دیگ خواهم انداخت. او هم پیشنهاد قیصر را نپذیرفت و دستور داد وی را در دیگ اندازند. عبداللَّه در این هنگام گریه کرد. گفتند: او گریه و بیتابی میکند. قیصر گفت: او را برگردانید. وقتی او را برگرداندند گفت: من از اینکه در دیگ میافتم گریه نمیکنم بلکه بهخاطر این میگریم که چرا به اندازه موهای بدنم جان ندارم که در راه خدا فدا کنم!
🌾قیصر از این سخن در شگفتی فرو رفت و علاقمند شد او را آزاد کند. سپس به عبداللَّه فرمانده رزمندگان گفت: سر مرا ببوس تا تو را آزاد کنم.
🌾عبداللَّه گفت: نمیبوسم.
قیصر گفت: مسیحی شو تا دخترم را به عقد تو در آورم و حکومتم را با تو تقسیم نمایم.
عبداللَّه نپذیرفت.
🌾قیصر گفت: سر مرا ببوس تا تو و هشتاد نفر از مسلمانان اسیر را آزاد کنم عبداللَّه که دید آزادی مسلمانان در کار است پیشنهاد سلطان را پذیرفت و با هشتاد نفر از مسلمانان آزاد شد.(1)
🌾امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمود:
مَنْ سَلا عَنْ مَواهِبِ الدُّنیا عَزَّ.
کسی که از بخششهای دنیا بگذرد عزیز میشود.(2)
📚1) اسدالغابه، ج 3 ، ص 143 .
2) غررالحکم
✾📚 @Dastan 📚✾