هدایت شده از ویدیوهای رهبر انقلاب
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی قطعی است.
🔺گزیده بیانات رهبر انقلاب در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع)
۱۳۹۶/٠۲/۲٠
#رهبر_معظم_انقلاب
#امام_خامنه_ای
#آغاز_امامت_امامزمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
@video_khamenei
@t_manzome_f_r
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
دعای عهد و آمادگی برابر توهین ها.mp3
579.3K
دعای عهد و آمادگی برابر توهین ها
🔺️بیانات آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) درباره اهتمام به دعای عهد و توجه به معانی آن، ۱۳۸۲/۰۶/۰۱
📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
دعای عهد و آمادگی برابر توهین ها
🔸️تصمیم بگیریم که دعاى عهد را هر روز صادقانه بخوانیم. هر روز تجدید میثاق كنیم كه ما براى شهادت آمادهایم و حتی آرزو مىكنیم که:
🔸️«إن حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِیاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً كَفَنِی شَاهِراً سَیفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی؛ خدایا اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی ساختی حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور، با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوتکننده، در میان شهرنشین و بادیهنشین.»
🔸️ما باید آنقدر پابرجا باشیم كه بگوییم اگر در زمان حیات هم توفیق نداشتیم که به شهادت برسیم، آرزو داریم که بعد از ظهور شما در رجعت برگردیم؛ فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی؛ خدایا! من را دوباره زنده كن و از قبر دربیاور درحالیکه كفنم را بهصورت لُنگ بسته باشم و شمشیرم را كشیده باشم؛ «مُؤْتَزِرا کَفَنِی شَاهِرا سَیْفِی»
🔸️اگر نوكر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) هستی باید اینطوری باشى؛ «شَاهِرا سَیْفِی مُجَرِّدا قَنَاتِی؛ سلاحم را كاملاً آماده و برهنه كرده باشم و از غلاف درآورده باشم.» اگر به زبان امروزی بخواهم بگویم، دستم روى ماشه باشد؛ طورى از قبر دربیایم كه دستم روى ماشه باشد؛ «مُجَرِّدا قَنَاتِی»
🔸️نوكر امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) آرزویش این است كه اینگونه باشد. هر روز عهد مىبندد كه: «خدایا! من مىخواهم اینگونه باشم.» آنوقت كسى كه اینگونه باشد، حاضر می شود كه به خاطر یك توهین یا یك سیلى خوردن، دست از وظیفهاش بكشد و از نوكرى امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) استعفا بدهد؟!
🔺️ بیانات آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)، ۱۳۸۲/۰۶/۰۱
متن و صوت کامل جلسه
📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 شریک جرم ظالم شدن فقط با یک جمله!
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
جناب شيخ رجبعلی خیاط، دوستان و شاگردان خود را از همكاری با دولت حاكم ( پهلوی) و به خصوص از تعريف و تمجيد آنان بر حذر میداشت.
يكی از شاگردان شيخ از وی نقل كردهاست كه فرمود: روح يكی از مقدسين را در برزخ ديدم محاكمه ميكنند و همه كارهای ناشايسته سلطان زمان او را در نامه عملش ثبت كرده و به او نسبت میدهند.
شخص مذكور گفت: من اين همه جنايت نكردهام!!!به او گفته شد: مگر در مقام تعريف از او نگفتی: عجب امنيتی به كشور دادهاست؟
گفت: چرا!
به او گفته شد: بنابر اين تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به اين جنايات دست زد. »
در نهجالبلاغه آمده است كه امام علی(علیه السلام) فرمود:
هركه به كردار عدهای راضی باشد، مانند كسی است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد؛
گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن..
📕کیمیای محبت
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 داستان کوتاه
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت.
سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴 صلهي امام رضا عليه السلام به يك شاعر
آيت الله حائري نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نميشناختم. از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بيدرنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده » بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .
📚کرامات الصالحین ، ص 216.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
❤️ کمک کردن امام زمان (علیه السلام) به علاّمه حلّی در نوشتن یک کتاب قطور در یک شب
از جمله مقام های بزرگی که برای آیت الله حلّی امتیاز به شمار می آید آن است که جزء افراد با ایمان به شمار می آید.
یکی از دانشمندان سنّی که در بعضی رشته های علمی استاد علّامه حلّی بود، کتابی در مورد مذهب شیعه امامیّه نوشته بود ودر مجالس، آن را برای مردم می خواند وآنها را گمراه می کرد واز ترس آنکه نکند کسی از دانشمندان شیعه نوشته های آن را ردّ کنند کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد وجناب شیخ همیشه در فکر طرح نقشه ای بود تا آن را بدست آورد ونوشته های آن را ردّ کند.
ناچار از محبّت بین استاد وشاگرد استفاده کرد واز او خواهش کرد تا آن کتاب را به او قرض بدهد.
چون استاد سنّی نمی خواست که بلافاصله دست ردّ بر سینه او بزند گفت: «من قسم خورده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم».
علّامه حلّی نیز آن مدّت زمان را غنیمت شمرد وکتاب را گرفت وبه خانه برد که در همان شب آن کتاب را تا جایی که ممکن است بازنویسی کند.
چون به نوشتن مشغول شد ونصفی از شب گذشت خوابش گرفت، ناگهان حضرت صاحب الام (علیه السلام) ظاهر گشت وبه علّامه حلّی گفت: «کتاب را به من بده وتو بخواب».
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی