eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
21.9هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴‍ آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. ♦️قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. ♦️در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» ♦️من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. ♦️این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. ♦️اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. 📚منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. 𝑬𝑵𝑮 𝑨𝑳𝑰: https://eitaa.com/joinchat/4264820952Caf21ab8929 کانال سردار شهید مهندس حسین آقادادی 🇮🇷@shohadaye_modafeeharam @shohadaye_modafeeharam1 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
هدایت شده از کانون سبحان
💰سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر داد و دینشان را خرید. هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا بیش از دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به 270 میلیارد تومان اگر در زمان بودیم یارش میماندیم؟ کوهدشت👇 https://eitaa.com/joinchat/3943301121C6c93ada254
🩸 سيد و ارزش گريه بر امام حسين صلوات‌الله علیه 🩸 🥀 مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه و بر صلوات‌الله علیه تمام گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🥀 در همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🥀 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است، بفرمائيد شايد من هم اهل باشم! 🥀 سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود، خداى تعالى اين همه ثواب به و گريه كنندگان بر حضرت علیه‌السلام مى‌دهد، یا مثلا در هر قدمى كه در راه بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره گناهان و آمرزيده مى‌شود؟! 🥀 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🥀 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🥀 پس خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه‌ای (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🥀 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🥀 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد و در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🥀 اگر بخواهم ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 🥀 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد... 🥀 سـلطان گفت: هر چه بدهم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. و من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🥀 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب حضرت علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه و كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون كه خـدائيش را نمى‌تواند به علیه‌السلام بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به و كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن نمى‌داند. 🥀 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📕 العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی