eitaa logo
یاران ولیعصر
197 دنبال‌کننده
25هزار عکس
30.5هزار ویدیو
606 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد؟ جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: 🔆یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد، پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند. پیوست: یکی از دلایل دلگیر بودن غروب جمعه هم همین است،چون نامه اعمال مومنین به اقا امام زمان عج عرضه میشود و حضرت از اعمال ناشایست و گناهان مومنین اندوهگین و غصه دار میشوند. ناراحتی و اندوه حضرت بر دل مومنین هم اثر می‌گذارد و بدون آنکه بدانند چرا،غروب جمعه دلشان میگیرد.. آقا تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود... 📘اصول کافی، باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - ج 2. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
از امام رضا(ع) سوال شد. بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند: کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام می دهند، خوشحال می شوند، و زمانی که کارهای بد انجام می دهند، طلب مغفرت می کنند، و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند، و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند، و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند. 📚 تحف العقول؛ صفحه۳۳٢ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💠 شتری که به دست پیامبر آزاد شد 🟢 پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله همراه اصحابش بود كه دیدند شترى نزد آنها آمد، لب‌هایش را حركت داد و همهمه كرد. آن حضرت به آن حیوان نزدیک شده و همهمه شتر را گوش دادند، سپس اصحاب دیدند خنده‌اى بر لب‌هاى پیامبر نشست، اصحاب منتظر بودند كه بشنوند آن حضرت درباره او چه مى‌فرماید. شنیدند كه آن حضرت فرمود: این شتر از گرسنگى و سنگینى بارش، شكایت مى‌كند. 🔻 آنگاه پیامبر به جابر كه در آنجا بود فرمودند: نزد صاحب این شتر برو و او را نزد من بیاور. جابر: به خدا صاحب شتر را نمى‌شناسم. پیامبر: با همین شتر حركت كن، این شتر تو را به صاحبش راهنمایى مى‌كند. جابر: همراه شتر حركت کرد تا اینكه شتر به در خانه صاحبش آمد و به این ترتیب صاحب شتر شناخته شد. جابر از او خواست تا نزد پیامبر بیاید، او همراه بستگانش به حضور پیامبر آمد. 🔻 پیامبر به او فرمود: این شتر به من خبر داد كه برایش علوفه اندک فراهم مى‌كنى و بار سنگین بر پشتش مى‌نهى. صاحب شتر: اى رسول خدا! دو شب است که در مورد علوفه و حمل بار، بر او سخت گرفته‌ام. 🔻پیامبر به شتر رو كرد و فرمود: همراه صاحبت و همراهانش برو. شتر كه از صاحبش قهر كرده بود، رام گردید و با كمال فروتنى در پیشاپیش صاحب و همراهانش حركت كرد. در این هنگام صاحب شتر و همراهانش تحت تاثیر شدید قرار گرفتند و به رسول خدا عرض كردند: به خاطر احترام و قداست شما، این شتر را آزاد كردیم. 🔻 از آن پس، آن شتر در بازار و راه‌ها بدون مزاحم حركت مى‌كرد، مردمى كه او را مى‌دیدند مى‌گفتند: هذا عتیق رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این شتر آزاد شده رسول خداست. 📚 بحارالانوار، ج۱۷، ص۴۱۸. 📎 📎 📎 ✾📚 @Dastan 📚✾