eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
21.9هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺍﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : چرﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭید؟!!! ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ، ﻣﺮﻏﺎبی ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ؛ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ شود ؛ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮﻓﺖ ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ... ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ !!! 👤 @Dr_anoosheh
‌ ‌ ‌ زنـدگی پـس از زنـدگـی این بار داستان عجیب و تکان دهنده از ماجرای مرگ موقت پژمان که باعث شد این کار زشت رو برای همیشه کنار بذاره👇 https://eitaa.com/joinchat/3339714822C0c1fb188a6 با دیدنش همه توبه کردن 😓👆
°•°•° «الهی طَیِّبْ بِقَضائِکَ نَفْسی» پروردگارا! مرا به قضایت دلخوش کن...🌿 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅ماجرای شنیدنی (علیه السلام) و ظرف شراب 🔰 ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی: دنیا جاده ای یک طرفه به سوی قیامت است که در آن درنگ شدنی نیست؛ اگر در مسیر زندگی، با تقوا حرکت کنیم، ندای حق به گوشمان می‌رسد که راه پیشرفت باز است: «يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[سوره زخرف آیه ۷۱] و چنانچه بی تقوایی پیشه کنیم، به آنجا می‌برند که می‌خواهند:«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ»[سوره حاقه آیه۳۰]. 📚کتاب سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی (تحریر نهج البلاغه) ج۲ ص۱۵۱ آیت الله العظمی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆برگ سبز صديق معظم سيد مكرم حاج سيد محمد معروف به امين الذاكرين نقل فرمود: يك نفر از تجار محترم خرمشهر بنام حكيم به مشهد مقدس براى زيارت مشرف شده بود و چون مريض بود من به ى حضرت حجة الاسلام حاج سيد على اكبر خوئى شب ماه مبارك رمضان به عيادتش ‍ رفتيم . در آنمجلس ذكرى از زيارت حضرت رضا (علیه السلام ) شد. آن مريض گفت من حكايتى در خصوص مرحمت آنحضرت درباره زائرينش دارم و آن اينست : در يكى از مسافرتهاى خود كه به مشهد مقدس مشرف شده بودم شبى به مجلس ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء (علیه السلام ) رفته بودم در آنجا شخصى را ديدم كه به زبان طائفه بختيارى سخن مى گفت لكن به لباس عرب بود. من باو گفتم كه من شما را بشكل عرب مى بينم اما به زبان بختيارى صحبت مى نمائى ؟ گفت بلى چون من اصلا بختيارى هستم لكن از زمان پدر خود تاكنون در بصره سكونت دارم لذا بصورت عربم و من چند سال است كه هر سال به مشهد مقدس مشرف مى شوم و هر سال يك ماه توقف مى كنم و آنگاه از خدمت حضرت رضا (علیه السلام ) مرخص مى شوم و به محل سكونت خود بصره مى روم و سبب تشرف من هر سال اين است كه چون سفر اول مشرف شدم يازده ماه ماندم و توقف نمودم و در آن سفر شبى در عالم خواب ديدم آمده ام براى تشرف بحرم مطهر چون به نزديك در پيش روى امام (علیه السلام ) رسيدم كه آنجا اذن دخول مى خوانند ديدم طرف دست چپ تختى است و خود حضرت رضا (علیه السلام ) روى آن نشسته است و هر نفرى كه مى آيد و مى خواهد وارد حرم شود آنحضرت برمى خيزد و مى ايستد و چند قدمى استقبال آن زائر مى نمايند تا او داخل حرم مى شود آنگاه مى نشيند و كسى از آن در خارج نمى شود پس من هم داخل شدم . چون نگاه كردم ديدم زائرين بعد از زيارت هنگام خروج از حرم از در پائين پاى مبارك بيرون مى روند لذا من هم از همان در خارج شدم . در آنجا ديدم تختى طرف دست چپ گذاشته شده و خود حضرت رضا (علیه السلام ) روى آن تخت تشريف دارد و ميزى در برابر آنحضرت هست و روى آن ميز جعبه اى است و در آن جعبه برگهاى سبزى است . و نيز ديدم هر يك نفر از زائرين تا از حرم مطهر بيرون مى آيد امام (علیه السلام ) از جاى خود برمى خيزد و يكى از آن برگهاى سبز را برمى دارد بآن زائر عطا مى نمايد و مى فرمايد (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله ) يعنى بگير اين را كه اين امان است از آتش منم پسر رسول خدا (صل الله علیه وآله ) چون آن زائر مى رفت آن جناب چند قدم براى بدرقه او برمى داشت . در آن حال هيبت و عظمت و جلالت آنسرور مرا چنان گرفته بود كه جراءت نداشتم كه نزديك شوم . بالاخره بخود جراءت دادم و پيش رفتم و دست و پاى آنجناب را بوسيدم و عرضكردم آقا زوار بسيار است بر شما سخت و اذيت و دشوار است كه اين قدر از جاى خود حركت مى فرمائيد. فرمود آنها بر من واردند و بر من است كه ايشان را پذيرايى نمايم آنگاه برگ سبزى هم به من عطا نمود فرمود (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله ) و من آن برگ را گرفتم ديدم كه بخط طلا آن عبارت نوشته شده بود. از خواب بيدار شدم و از اين جهت من براى زيارت آنحضرت هر سال مشرف مى شوم و يكماه مى مانم و مرخص مى شوم . 📚كرامات رضويه . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆تاثير استاد در ايمان كودك سيد محسن جبل عاملى از علماى بزرگ شيعه در دمشق مدرسه اى ساخت تا فرزندان شيعيان در آن جـا بـه فـراگـيـرى عـلم بپردازند. ايشان شاگردى داشت به نام عبداللّه كه از ذهن سرشارى بـرخـوردار بـود وتوانسته بود در مدت كوتاهى تحصيلات خود را در دمشق به پايان رساند و براى فراگيرى بعضى علوم به امريكا سفر كند. او از مـدت هـا قبل در يكى از دانشگاه هاى امريكا اسم نويسى كرده وراه درازى را پيموده بود تا در امـتـحـان ورودى شركت كند. اما وقتى درصف ورود به جلسه ايستاده بود متوجه شد اگر عجله نكند وقت نماز مى گذرد, لذا با شتاب جهت اقامه نماز حركت كرد. افرادى كه پشت سرش بودند فرياد برآوردند: كجا مى روى ,نوبت شما نزديك است و اگر دير برسى جلسه ديگرى برگزارنمى گردد. عبداللّه جواب داد: من يك تكليف دينى دارم و اگر انجام ندهم وقت آن مى گذرد و آن بر امتحان مـقـدم اسـت و بـا توكل به خدا مشغول نماز خواندن شد. از قضا وقتى نمازش تمام شد نوبتش نيز گـذشـتـه بـود. برگزار كنندگان امتحان وقتى متوجه اين قضيه گرديدند, از ايمان عبداللّه به شـگفت آمده بودند و از او دوباره امتحان به عمل آوردند. عبداللّه در نامه اى خطاب به استادش در جـبـل عـامل , نوشته بود:من درس ايمان و عمل به تكاليف را از شما آموخته ام . سيد محسن بسيار خـوشـحال گرديد و از اين كه توانسته بود چنين شاگردى پرورش دهد در پيشگاه خداوند شاكر بود. 📚غلامحسين عابدى , دانستنيهاى تاريخ , ج 2, ص 184 ✾📚 @Dastan 📚✾
✅مقام حضرت علی اکبر علیه السلام 🔻آیت الله کشمیری مي ‏فرمودند: مرحوم آقای حداد يك روز ناهار منزل ما بودند سفره پهن شد و غذا را كشيدند، هنوز مشغول به غذا نشده بوديم كه صحبت از ولايت و مقام حضرت علي اكبر عليه السلام شد و مرحوم‏ حداد شروع كردند در این زمینه صحبت كردند؛ به قدري صحبت‏ ها بلند، بالا و جذاب بود كه همه ما از غذا خوردن غافل شديم. ‌ 🔹به نقل از استاد شیخ جعفر ناصری 💠 @RoozieHalal 💠
. آیت الله حق شناس ( رحمة الله علیه) : به افرادی که می شد می‌فرمودند : سوره یس و زیارت عاشورا بخوانيد ؛ تا قلبتون از ظلمات وتاریکی به نور قرآن و زیارت عاشورا روشن و هدایت شود . ✾📚 @Dastan 📚✾
? 🌷 (۲ / ۲) ! 🌷....او با اسرا مصاحبه‌هایی انجام می‌داد و خاطرات آن‌ها را در جنگ و جبهه یادداشت می‌کرد. من خاطرات خود و داستان آن خلبان را برایش بازگو کردم. در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) نیز دو نفر از برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ملاقات ما آمدند و اطلاعاتی در رابطه با مدفن شهدای ایرانی در جبهه جویا شدند. من یک سری اطلاعات خصوصاً در ارتباط با آن خلبان را به انضمام نقشه محل حادثه و اطلاعات دقیقی که روی صفحه بزرگی ترسیم کرده بودم، در اختیار آن‌ها گذاشتم. ماه‌ها گذشت. روزی مسئول امنیتی اردوگاه به من اطلاع داد که با افرادی ملاقات خواهم کرد. او اسامی افراد مورد نظر را به من داد. به او گفتم: «هیچ کدام از این افراد را نمی‌شناسم.» او گفت: «بالأخره تو با آن‌ها ملاقات خواهی کرد.» یقین حاصل کردم که آن‌ها از مقامات ایرانی هستند. 🌷به او گفتم: «شاید آن‌ها دوستان من هستند و با نام مستعار و به عنوان مهاجر وارد ایران شده‌اند.» به هرحال آن شب را نخوابیدم و خاطراتی را که در مورد دوستان و آشنایانم به یاد مانده بود، مرور کردم. صبح روز بعد بهترین لباس‌هایم را پوشیده و خود را معطر کردم و به مطب اردوگاه اسرا که محل فعالیت روزانه‌ام بود، رفتم و بی‌صبرانه در انتظار ملاقات نشستم. ساعت ۹ بامداد برادر «میرزائیان» مسئول امنیتی اردوگاه با چهره‌ای بشاش ظاهر شد و گفت: «ملاقات کنندگان تو آمده‌اند.» به اتفاق او به دفترش رفتیم. در بین راه به من اطلاع داد که آن‌ها دو تن از برادران ایرانی هستند و به خاطر اطلاعاتی که چند ماه قبل در مورد آن خلبان شهید به سپاه پاسداران ارائه کردی این‌جا آمده‌اند. و اضافه کرد: «آن‌ها نگران به نظر می‌رسند و باور نمی‌کنند یک اسیر جنگی آن‌ها را از سرنوشت فرزندشان مطلع سازد.» 🌷لحظه‌ای بعد وارد دفتر مسئول امنیتی شدم و دو فرد میانسال را روبروی خود دیدم. سلام کردم و با آن‌ها دست دادم. اولی پنجاه ساله می‌نمود که خود را به عنوان پدر شهید و یک خلبان مفقودالاثر معرفی کرد. در چهره‌اش آثار ایمان و وقار به چشم می‌خورد. او گفت که مدیر یکی از دبیرستان‌هاست. فرد دوم چهل ساله نشان می‌داد و سرهنگ نیروی هوایی و شوهر خواهر همان خلبان مفقودالاثر بود. پدر خلبان در ابتدای سخن گفت: «طبق اطلاعاتی که شما در مورد یک نفر خلبان شهید به پاسداران انقلاب داده‌اید، آن‌ها منطقه را جستجو کردند و جسد خلبانی را یافته‌اند. به من گفته‌اند آن جنازه بنابر اطلاعات شما پسر من است، اما من هنوز جسدی را تحویل نگرفته‌ام. می‌خواهم ماجرا را از زبان شما بشنوم تا قلبم آرام گیرد و رنج و اندوه و نگرانی را که سال‌هاست در دل دارم، برطرف گردد.» 🌷من حادثه را با تمامی جزئیاتش شرح دادم. به محض این‌که صحبت‌هایم به پایان رسید. پدر فریادی زد و گفت: «او فرزند من است!» به گریه افتاد. تمامی حاضرین در اتاق به شدت متاثر شدند. خم شد تا دستم را ببوسد. دستم را به سرعت عقب کشیدم. شهادت پسرش را به او تسلیت گفتم. آن مرد درحالی‌که اشک چشمانش را پاک می‌کرد از صمیم قلب از من تشکر کرد و گفت: «خوشحالم از این‌که پسرم به فیض شهادت رسیده است.» از آن‌ها خداحافظی کردم و درحالی‌که صدام و اربابان او که مسبب این همه کشتار و ویرانی بودند را لعنت می‌کردم، به اردوگاه اسرا برگشتم. : پزشک اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی 📚 کتاب "هنگ سوم" خاطرات یک پزشک اسیر عراقی منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅داستان عالم شیعه و مامور ناصبی!!! 🔰 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از د. اسماعیل رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸توصیه آیت الله هاشمی علیا برای رفع بلا و گرفتاری از قول شیخ بهایی این ذکر را ۱۱ روز روزی ۱۱ بار با توجه به معنا بعد از نماز صبح بخوانید: یا مُسَبّبْ سَبِّب یا مُفَتّح فَتِّح یا مُفَرّجْ فَرِّجْ یا مُدبِّر دَبِّر، یا مِسَهِّل سَهِّل، یا مُیّسِر یَسِّر، یا مُتَمِم تَمِّم، برحمتك یا ارحم الراحمین از مرحوم شیخ بهایی نقل شده که در هر امر مشکلی که خواندم نتیجه گرفتم و گاهی روز اول که خواندم همان روز نتیجه گرفتم. ان‌شاء الله عافیت همه را من در این دعا می‌بینم ان‌شاء الله مفید واقع شود. ╔══❖•°💙 °•❖══╗ 📒@sahifeh_Et ╚══❖•°💙 °•❖══╝
هدایت شده از علی علیزا
abohamzeh.mp3
36.76M
🦋 ماه رمضانت را با این صوت بساز 🎼 کلیپ صوتی ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی 🎙 با صدای گرم نویسنده ی محترم؛ سیدمهدی شجاعی 🎧 هدفون بگذاری و یا نیمه شب به کوه بزنی و یا در خودرو پخش را روشن کنی و در ملکوت سیر داشته باشی. این صوت، آنی دارد که اگر دریابی در کلماتش غرق می شوی. ❤️‍🔥 اگر به دل تان نشست... التماس دعا 🤲 🔍 گنجینه صداها ☝️ هشتگ را در کانال کلیک کن ⛔️ اخـــــبار و تحـــلیل خــــاص ➕ فقط کانال رسـانه انقــلابی ↘️ ➕🇮🇷 @RESANE_ENGHELABI
هدایت شده از منبر
مداحی_آنلاین_مهمان_نوازی_امام_زمان_عج_استاد_عالی.mp3
2.85M
♨️مهمان نوازی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🎙حجت الاسلام عجل الله تعالی فرجه الشریف ▶️@Menbarvaezin
هدایت شده از منبر
‍ ✍ ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند. ✅ بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود. ✅ وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛ در حالي كه در واقع خودش گم شده است. ✅ انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاع هاي دنيا شده اند. ✅ امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ايم. مرحوم حاج اسماعیل (ره) ▶️@Menbarvaezin
هدایت شده از منبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙: «مطلب مهمی كه در پيش داريم جريان انتخابات است كه هرگز غفلت نخواهيد كرد. مسئله انتخابات را شما برای اينكه بيش از پيش حضوری داشته باشيد، مروری به قانون اساسی بكنيد تا روشن بشود جايگاه مجلس چقدر رفيع و عظيم است. فصل ششم قانون اساسی مربوط به قوه مقننه است. اولاً يك نماينده در برابر تمام مردم ايران مسئول است و در قيامت بايد جواب همه مردم را بدهد نبايد بگويد من نماينده فلان منطقه‌ ام و مسئوليتم در حوزه انتخاباتی خود من است...» ۷۴/۱۲/۴ ▶️@Menbarvaezin
هدایت شده از شبکه معاشرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه حجت الاسلام استاد راجی به دعوت از معاشرین راهبرد طلائیِ شبکه معاشرین👇🏻 https://eitaa.com/moasherin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منبر
🌷 امام صادق علیه‌السلام می فرمایند : 🌸 هرکه دوست دارد دعایش در زمان سختی مستجاب شود ، هنگام آسایش بسیار دعا کند. 📙 اصول‌ کافی جلد۲ صفحه ۴۷۲ ▶️@Menbarvaezin